کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش صید غافلی به سر تیر آمدست
    زه کن کمان ناز که نخجیر آمدست
    روزی به کار تیغ تو آید نگاه دار
    این گردنی که در خم زنجیر آمدست
    کو عشق تا شوند همه معترف به عجز
    اول خرد که از پی تدبیر آمدست
    عشقی که ما دو اسبه ازو می‌گریختیم
    اینست کامدست و عنانگیر آمدست
    ملک دل مرا که سواری بس است عشق
    با یکجهان سپاه به تسخیر آمدست
    در خاره کنده‌اند حریفان به حکم عشق
    جویی که چند فرسخ از آن شیر آمدست
    بی لطفیی به حال تو دیدم که سوختم
    وحشی بگو که از توچه تقصیر آمدست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha