کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بار فراق بستم و ، جز پای خویش را
    کردم وداع جملهٔ اعضای خویش را
    گویی هزار بند گران پاره می‌کنم
    هر گام پای بادیه پیمای خویش را
    در زیر پای رفتنم الماس پاره ساخت
    هجر تو سنگریزهٔ صحرای خویش را
    هر جا روم ز کوی تو سر بر زمین زنم
    نفرین کنم ارادهٔ بیجای خویش را
    عمر ابد ز عهده نمی‌آیدش برون
    نازم عقوبت شب یلدای خویش را
    وحشی مجال نطق تو در بزم وصل نیست
    طی کن بساط عرض تمنای خویش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha