کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را
    به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را
    نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل
    به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را
    چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم
    که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را
    گر این وضع است می‌ترسم که با چندین وفاداری
    شود لازم که پیشت وانمایم بیوفا خود را
    چو از اظهار عشقم خویش را بیگانه می‌داری
    نمی‌بایست کرد اول به این حرف آشنا خود را
    ببین وحشی که در خوناب حسرت ماند پا در گل
    کسی کو بگذراندی تشنه از آب بقا خود را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha