کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نامه ای قاصد اگر آورد از دلبر ما

    زر چه باشد به نثار قدم او سر ما

    روزگاری است که هیچم خبری ازخود نیست

    که نه دلبر بر ما باشد و نه دل بر ما

    من که عاجز شدم از نامه نوشتن بر دوست

    شسته شد بسکه خط از گریه چشم تر ما

    هر شب از بس ز غم زلف سیاهش گریم

    سرخ اطلس شده از خون جگر بستر ما

    روز و شب با غم عشق رخ اوخرسندم

    پرورش کرده به غم چون دل غم پرور ما

    ناامید این قدر از بختم و مأیوس از یار

    که گر آید به برم می نشود باور ما

    سوزم از آتش هجران و بلنداقبالم

    گر به سویش ببرد باد ز خاکستر ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha