بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۲۰: نامه ای قاصد اگر آورد از دلبر ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نامه ای قاصد اگر آورد از دلبر ما زر چه باشد به نثار قدم او سر ما روزگاری است که هیچم خبری ازخود نیست که نه دلبر بر ما باشد و نه دل بر ما من که عاجز شدم از نامه نوشتن بر دوست شسته شد بسکه خط از گریه چشم تر ما هر شب از بس ز غم زلف سیاهش گریم سرخ اطلس شده از خون جگر بستر ما روز و شب با غم عشق رخ اوخرسندم پرورش کرده به غم چون دل غم پرور ما ناامید این قدر از بختم و مأیوس از یار که گر آید به برم می نشود باور ما سوزم از آتش هجران و بلنداقبالم گر به سویش ببرد باد ز خاکستر ما بلند اقبال