به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

بلند اقبال

بلند اقبالغزل هاشمارهٔ ۲۷: ماهی صفت فرو شده ماهی به زیر آب

1370عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ماهی صفت فرو شده ماهی به زیر آب

ماهی نگشته طالع گاهی به زیر آب

اخترشناس گفت به چرخ است ماه کاش

می بود و می نمود نگاهی به زیر آب

گیسوی یار در نظرم جلوه میکند

یا درشنا است مار سیاهی به زیر آب

گردند اندر آب همه ماهیان کباب

گر بر کشم ز سوز دل آهی به زیر آب

آب است زیر چاه وعجب اینکه لعل دوست

هست آب خضر و دارد چاهی به زیر آب

جز جسم من که ساکن وآب از سرم گذشت

گاهی ندیده کس پر کاهی به زیر آب

باشد بلنداقبال از آه واشک خویش

گاهی به روی آتش وگاهی به زیر آب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۶: جز رخ یار آتشی سوزنده باشد کی در آ ...2شمارهٔ ۲۷: ماهی صفت فرو شده ماهی به زیر آب 3شمارهٔ ۲۸: ماه من را هر که بیند گوید این است ...4شمارهٔ ۲۹: روشن چراغ کس نکند پیش آفتاب 5شمارهٔ ۳۰: برده ای خوابم ز چشم نیمخواب 6شمارهٔ ۳۱: می دهی درد سرم چند ای طبیب 7شمارهٔ ۳۲: دل گشته در برم خون از طبع زودرنجت 8شمارهٔ ۳۳: نگفتم دل مکن اینقدر غارت 9شمارهٔ ۳۴: بی رخ وزلف تو روز ما سیه تر از شب ...10شمارهٔ ۳۵: با طلعتت به گلشن وصحرا چه حاجت است 11شمارهٔ ۳۶: بسکه مشکین مو ز بس نیکورخ است 12شمارهٔ ۳۷: اسیر بند تو در روزگار آزاد است 13شمارهٔ ۳۸: این کیست که آفت زن و مرداست 14شمارهٔ ۳۹: عشق حیران درجمال احمداست 15شمارهٔ ۴۰: دلم به زلف خم اندر خم تو در بنداست 16شمارهٔ ۴۱: به پیش آتش چهر توزلف تو دود است 17شمارهٔ ۴۲: چشم من خواب ندارد به شب وخونبار اس ...18شمارهٔ ۴۳: چشم از باری دیدن رخسار دلبر است 19شمارهٔ ۴۴: هر کس که باشدش خط و خالی نه دلبر ا ...20شمارهٔ ۴۵: دلبر من نه ز جنس بشر است 21شمارهٔ ۴۶: ماه رویت ز بسکه پر نوراست 22شمارهٔ ۴۷: رخت چو مهر درخشان ز بسکه پر نور اس ...23شمارهٔ ۴۸: دل در آن طره ی گره گیر است 24شمارهٔ ۴۹: علی الصباح نظر بر رخ توفیروز است 25شمارهٔ ۵۰: زلف تو سرکش است و دل من مشوش است 26شمارهٔ ۵۱: گفتم چه علاج است مرا گفت وصال است 27شمارهٔ ۵۲: بارم اندر کوی یارم درگل است 28شمارهٔ ۵۳: ما گنهکار وتوغفار گناهی چه غم است 29شمارهٔ ۵۴: آتشی کز توگلستان من است 30شمارهٔ ۵۵: این صنم کیست که غارتگر ایمان من اس ...31شمارهٔ ۵۶: لب لعل تویاقوت روان است 32شمارهٔ ۵۷: هر چرا می نگرم عکس رخ یار من است 33شمارهٔ ۵۸: بها را چکنم من که چون خزان به من ا ...34شمارهٔ ۵۹: تیر مژگان تو ما را برجگر بنشسته اس ...35شمارهٔ ۶۰: از پریشانی ندام زلف مشتق گشته است 36شمارهٔ ۶۱: مشکل دل گفتم اززلفت یقین حل گشته ا ...37شمارهٔ ۶۲: شمع این نوری که می بینی به سر بگرف ...38شمارهٔ ۶۳: تا صبا را تاری از زلفت به دست افتا ...39شمارهٔ ۶۴: زلف بر رخسار آن والاگهر افتاده است 40شمارهٔ ۶۵: تا به زلفت پیچ وخم افتاده است 41شمارهٔ ۶۶: از دوجا آسان ما را شیخ مشکل کرده ا ...42شمارهٔ ۶۷: امشب اسماعیل شب را عیدقربان کرده ا ...43شمارهٔ ۶۸: توچه خوردی که لبت این همه شیرین شد ...44شمارهٔ ۶۹: از سیه چشم توروزم سیه است 45شمارهٔ ۷۰: دهر ومافیها که شد موجود از بهر علی ...46شمارهٔ ۷۱: گفتمش از غم توجانم خست 47شمارهٔ ۷۲: شدآن پری به جلوه و ناگاه روببست 48شمارهٔ ۷۳: چنانم ساقی ازمی کرده سرمست 49شمارهٔ ۷۴: هیچ دانی چه به من کرده غمت 50شمارهٔ ۷۵: دلبر ما نه همی طره پر خم با اوست 51شمارهٔ ۷۶: چشم ما را نور از دیدار توست 52شمارهٔ ۷۷: قدمن کاین سان خمیده است از خم ابرو ...53شمارهٔ ۷۸: آیه والشمس وصف روی توست 54شمارهٔ ۷۹: باشد دلم ز روی روی جناب دوست 55شمارهٔ ۸۰: نه همی حسن چهره دارددوست 56شمارهٔ ۸۱: کس نگوید ختن وتبت وتاتاری هست 57شمارهٔ ۸۲: گفتم که تو را نیست وفاگفت کمی هست 58شمارهٔ ۸۳: ای دل ار یار منی با دگران کارت چیس ...59شمارهٔ ۸۴: گر تو دلدار منی با دیگرانت کار چیس ...60شمارهٔ ۸۵: سالکی کوبی خبر از خویش نیست 61شمارهٔ ۸۶: روزگاری است که هیچم خبری از دل نیس ...62شمارهٔ ۸۷: بی وفایی چو تو درعالم نیست 63شمارهٔ ۸۸: عاشق روی تو صاحب نظری نیست که نیست 64شمارهٔ ۸۹: به پیش یار مرا هیچ اعتباری نیست 65شمارهٔ ۹۰: غمین مباش که چیزی ز عمر باقی نیست 66شمارهٔ ۹۱: مشکی عجب ز گیسو آن ترک ماه رو داشت 67شمارهٔ ۹۲: چنگم از زلف به دل آن بت دلبر زد ور ...68شمارهٔ ۹۳: دوشم آن ترک پریچهره به بر آمد ورفت 69شمارهٔ ۹۴: گرد رویتخط سیاه گرفت 70شمارهٔ ۹۵: ذکری که تا سحر دوش صوفی به های وهو ...71شمارهٔ ۹۶: زقامت کرده ای بر پا قیامت 72شمارهٔ ۹۷: گفتم که درد دارم گفتا دوا دهیمت 73شمارهٔ ۹۸: ز من بخت سیه برگشته چون برگشته مژگ ...74شمارهٔ ۹۹: رشک می آیدم ز پیرهنت 75شمارهٔ ۱۰۰: چه سان از رخ دهم نسبت به ماهت 76شمارهٔ ۱۰۱: از بی وفایی یار دارم بسی شکایت 77شمارهٔ ۱۰۲: دلا تا چند ابجد تا کی ابتث 78شمارهٔ ۱۰۳: تو شاه حسنی وداری ز مشک بر سر تاج 79شمارهٔ ۱۰۴: داده شه فرمان که عطاران معافند از ...80شمارهٔ ۱۰۵: سر زلف تومی گردد به رخسار توگاهی ...81شمارهٔ ۱۰۶: زده است زلف توچنبر به رخ چومار به ...82شمارهٔ ۱۰۷: دمیدگل به چمن ساقیا بیاور راح 83شمارهٔ ۱۰۸: اگر که تیغ کشی وکنی مرا مذبوح 84شمارهٔ ۱۰۹: گوید ار کس زمعجزات مسیح 85شمارهٔ ۱۱۰: چه خوردی که گشتی چنین ارغوان رخ 86شمارهٔ ۱۱۱: دل برد و گشت پنهان از چشمم آن پری ...87شمارهٔ ۱۱۲: تورابه است ز به غبغب وز سیب زنخ 88شمارهٔ ۱۱۳: مدار باک ز تکفیر و بیم از توبیخ 89شمارهٔ ۱۱۴: آن نگار از گریه طفل دل مرا آرام ک ...90شمارهٔ ۱۱۵: دوش از بی مهری آن مه غمین بودم زی ...91شمارهٔ ۱۱۶: هر قطره خونی که ز چشم ترم افتد 92شمارهٔ ۱۱۷: ز غم هر دم دل خون دیده ام خونبارت ...93شمارهٔ ۱۱۸: تا رز آرد غوره وآن غوره تا انگورگ ...94شمارهٔ ۱۱۹: زاهدا کم کن بلنداقبال را تکفیر و ...95شمارهٔ ۱۲۰: منجم گفتامشب مه قران با آفتاب دار ...96شمارهٔ ۱۲۱: خون به دل از بوی مویت نافه تاتار ...97شمارهٔ ۱۲۲: دل من نه عزم باغ و نه هوای راغ دا ...98شمارهٔ ۱۲۳: کسی که عشق ندارد چه درجهان دارد 99شمارهٔ ۱۲۴: نه مشک ختا بوی موی تو دارد 100شمارهٔ ۱۲۵: چو لاله دل ز داغم لکه دارد 101شمارهٔ ۱۲۶: نه ماهی چورویت زخط هاله دارد 102شمارهٔ ۱۲۷: دلبر آن نیستکه رخسار چوماهی دارد 103شمارهٔ ۱۲۸: هیچ مرغی در قفس چون منگرفتاری ندا ...104شمارهٔ ۱۲۹: شب از خیال روی توخوابم نمی برد 105شمارهٔ ۱۳۰: آنکه شد عاشق ومردازغم ودرد 106شمارهٔ ۱۳۱: از غم تو بهدل ما گذرد 107شمارهٔ ۱۳۲: دانی ای مه که زهجرت چه به من می گ ...108شمارهٔ ۱۳۳: ز روی ناز با من ترک من گاهی که بس ...109شمارهٔ ۱۳۴: درخواب بسی آن پری آزارمرا کرد 110شمارهٔ ۱۳۵: هجر یار از بس دل زار مرا پردرد کر ...111شمارهٔ ۱۳۶: به فصل گل می گلگون به جام باید کر ...112شمارهٔ ۱۳۷: جان و دل گفتند جانان قیمت یک بوس ...113شمارهٔ ۱۳۸: آن پری دیوانه ام اول ز روی خویش ک ...114شمارهٔ ۱۳۹: آشفتگی زلف تو آشفته ترم کرد 115شمارهٔ ۱۴۰: رخنه ها از مژه آن ترک در ایمانم ک ...116شمارهٔ ۱۴۱: شیری است عشق کز بر او کس گذر نکرد 117شمارهٔ ۱۴۲: در بر دلدار کی رفتم که دلداری نکر ...118شمارهٔ ۱۴۳: پرسیدم از منجم کی آفتاب گیرد 119شمارهٔ ۱۴۴: دلم ازدیدن آن طره طرار می ترسد 120شمارهٔ ۱۴۵: دلبری از زلفوخط وخال نباشد 121شمارهٔ ۱۴۶: عاشق رویتو راکاری به کفر ودین نبا ...122شمارهٔ ۱۴۷: شراب عاشقان از نور باشد 123شمارهٔ ۱۴۸: سزد بلبل به گل گر در گلستان هم نف ...124شمارهٔ ۱۴۹: زلف از آنرو به رخ یار مشوش باشد 125شمارهٔ ۱۵۰: کجا طلعت مه چو روی توباشد 126شمارهٔ ۱۵۱: گر عاشق تو بی دل وجان شد شده باشد 127شمارهٔ ۱۵۲: چهر توچون آتش آمد زلف توچون دودشد 128شمارهٔ ۱۵۳: قدم از ابرویت آخر چو کمان خواهدشد 129شمارهٔ ۱۵۴: عمر رفت و روزگار اندر فراقت صرف ش ...130شمارهٔ ۱۵۵: تا به زلف تو دلم ملحق شد 131شمارهٔ ۱۵۶: امروز عمر هم به فراق توشام شد 132شمارهٔ ۱۵۷: دلم آشفته ز آن آشفته موشد 133شمارهٔ ۱۵۸: چون به پیش پای دلبر زلف سرافکنده ...134شمارهٔ ۱۵۹: ز ازل چو دلبر ما به خیال دلبری شد 135شمارهٔ ۱۶۰: خبر گر از دل آشفته ما یار ما می ش ...136شمارهٔ ۱۶۱: چه نعمتی است اگر یار یار ما می شد 137شمارهٔ ۱۶۲: به وطن یار سفرکرده ما خوب آمد 138شمارهٔ ۱۶۳: دلبران از هرطرف ره بر دل ودین بست ...139شمارهٔ ۱۶۴: نور وظلمت را زروی وموی جانان ساخت ...140شمارهٔ ۱۶۵: چوزلف مه رخان ای آسمان چند 141شمارهٔ ۱۶۶: ساقیا خیز وده از باده به من جامی ...142شمارهٔ ۱۶۷: ساقیا کن کرم از باده به من جامی چ ...143شمارهٔ ۱۶۸: عاقلان گویند کس خودرا به دریا کی ...144شمارهٔ ۱۶۹: دست بر گیسو چودلبر می زند 145شمارهٔ ۱۷۰: ترک من مست چوشد طرف کله بر شکند 146شمارهٔ ۱۷۱: از خدا خواهم که چو من عاشق زارت ک ...147شمارهٔ ۱۷۲: کس نظر بررخ جانان نکند 148شمارهٔ ۱۷۳: با زلفت از بوهمسری چون مشک تاتاری ...149شمارهٔ ۱۷۴: بسکه درزلفت دل من ذکر یا رب میکند 150شمارهٔ ۱۷۵: هر ناله ای که بربط وطنبور می کند 151شمارهٔ ۱۷۶: دل را اسیر زلف گروه گیر می کند 152شمارهٔ ۱۷۷: هیچ می دانی که هجرانت چه با من می ...153شمارهٔ ۱۷۸: زلف توگه سرکشی و گاه پستی می کند 154شمارهٔ ۱۷۹: با سر زلف تو بربط گفتگوئی می کند 155شمارهٔ ۱۸۰: جلوه به پیش قامتت سرو چمن نمی کند 156شمارهٔ ۱۸۱: ای دو زلفت پر خم وچین چون کمند 157شمارهٔ ۱۸۲: غم ندارم در ره یار آنچه آزارم کنن ...158شمارهٔ ۱۸۳: بدبخت هر که بی هنر وبی ادب بود 159شمارهٔ ۱۸۴: آتشی کز هجر یوسف در دل یعقوب بود 160شمارهٔ ۱۸۵: اگر از نقطه موهوم نشان خواهدبود 161شمارهٔ ۱۸۶: هرکه را دیدم به دیدار رخت مشتاق ب ...162شمارهٔ ۱۸۷: من پی دلبر واو را بر دل منزل بود 163شمارهٔ ۱۸۸: از غم رویش مبین کز گریه چشمم نم ب ...164شمارهٔ ۱۸۹: من نه آن مستم که باک از شحنه وشاه ...165شمارهٔ ۱۹۰: گفتم که دلا دلبر ما از چه غمین بو ...166شمارهٔ ۱۹۱: دل زخمدار و طره او مشکبو بود 167شمارهٔ ۱۹۲: روشنی کف موسی همه ازروی تو بود 168شمارهٔ ۱۹۳: دلم از موی توآشفته چنان است که بو ...169شمارهٔ ۱۹۴: دوش از برما یار نهان گشت وبری بود 170شمارهٔ ۱۹۵: پرده را بردار از رخسار بود 171شمارهٔ ۱۹۶: چهر تو آتش است وزلفت دود 172شمارهٔ ۱۹۷: گهی که طره طرار او به تاب رود 173شمارهٔ ۱۹۸: مردمان بینند کز چشمم همی خون می ر ...174شمارهٔ ۱۹۹: آن سرو قد به سیر گل و لاله میرود 175شمارهٔ ۲۰۰: ای بلبل بی دل منال آخر گلت پیدا ش ...176شمارهٔ ۲۰۱: سر بزن از زلف اگر خواهی که دلبرتر ...177شمارهٔ ۲۰۲: نگاه بر رخ خوبان اگر گناه شود 178شمارهٔ ۲۰۳: جای من وتوزهدا کی به بهشت می شود 179شمارهٔ ۲۰۴: گلگون چو روی یار من از غازه می شو ...180شمارهٔ ۲۰۵: ای باعث ایجاد جهان احمد محمود 181شمارهٔ ۲۰۶: بی سبب نبود که یار ازچشم خود دورم ...182شمارهٔ ۲۰۷: آن پری پابست گیسوی گره گیرم نمود 183شمارهٔ ۲۰۸: دردعشق یار را تدبیر نتوانم نمود 184شمارهٔ ۲۰۹: دیشب خیال چشم تومستم چنان نمود 185شمارهٔ ۲۱۰: وه که رم کرده غزالت را دل از من ر ...186شمارهٔ ۲۱۱: دوش ساقی پیشم آمد تاکه جام می دهد 187شمارهٔ ۲۱۲: در ودیوار دل از عشق جانان چون خرا ...188شمارهٔ ۲۱۳: دل ازتو بر نگیرم تا جان ز تن برآی ...189شمارهٔ ۲۱۴: نخواهد آمد آن دلبر دگر در بر اگر ...190شمارهٔ ۲۱۵: گفتم که چرا طبع تو ازمن بری آید 191شمارهٔ ۲۱۶: در دلم از تو پریچهره شکی می آید 192شمارهٔ ۲۱۷: از آن زمان که تو را شیوه دلبری گر ...193شمارهٔ ۲۱۸: شب شد وشمس منزوی گردید 194شمارهٔ ۲۱۹: پیش شیرین لب او وصف ز شکر نکنید 195شمارهٔ ۲۲۰: قاصد برسان به یار کاغذ 196شمارهٔ ۲۲۱: جز قد دلبر که داردطره های مشکبار 197شمارهٔ ۲۲۲: عاشق روی توام با کفر وایمانم چه ک ...198شمارهٔ ۲۲۳: با لب لعلت مرا با چشمه حیوان چه ک ...199شمارهٔ ۲۲۴: ریزم از بس خون زچشم اندرکنار 200شمارهٔ ۲۲۵: پرده را از روی خود انداخت یار 201شمارهٔ ۲۲۶: التفاتی به ما ندارد یار 202شمارهٔ ۲۲۷: زد سر زلف خود آن دلبر که اکنون دل ...203شمارهٔ ۲۲۸: ای دلمناز دهانت تنگ تر 204شمارهٔ ۲۲۹: تا به کی از دوری روی تو باید کرد ...205شمارهٔ ۲۳۰: هر زمان بر دل ما می کنی آزار دگر 206شمارهٔ ۲۳۱: از سر کوی تو حاشا که روم جای دگر 207شمارهٔ ۲۳۲: یادگار از جم به جا نبود به غیر از ...208شمارهٔ ۲۳۳: ای گیسوی توواللیل ای رویت آیه نور 209شمارهٔ ۲۳۴: گفتمش بوسی ز لب ده گفت بر کف جان ...210شمارهٔ ۲۳۵: نصیب جان ودلم شد بلای هجرت باز 211شمارهٔ ۲۳۶: بس دل مرده زنده گردد باز 212شمارهٔ ۲۳۷: چنگ این همه در طره طرار مینداز 213شمارهٔ ۲۳۸: ای مژه خونریز توچون ناوک دل دوز 214شمارهٔ ۲۳۹: داد آن هفته ز بس یار شرابم دو سه ...215شمارهٔ ۲۴۰: دل تومایل جفا است هنوز 216شمارهٔ ۲۴۱: ساقی دگر شراب به جام از سبو مریز 217شمارهٔ ۲۴۲: دلبری دارد آن قمر که مپرس 218شمارهٔ ۲۴۳: دلبری می کند آن شوخ پری رو که مپر ...219شمارهٔ ۲۴۴: خواست از دولب او یک بوس 220شمارهٔ ۲۴۵: دلا غلام در دوست باش و سلطان باش 221شمارهٔ ۲۴۶: خواه اندر کعبه باش وخواه در بتخان ...222شمارهٔ ۲۴۷: زلف تو چو دودآمد وچهر تو چوآتش 223شمارهٔ ۲۴۸: عقل را چندی زمن بیگانه می کردند ک ...224شمارهٔ ۲۴۹: غم هجران به جان من زد آتش 225شمارهٔ ۲۵۰: دلبر سیمین تن من دل ز آهن باشدش 226شمارهٔ ۲۵۱: لعلی ازکان بدخش آورده لب می خواند ...227شمارهٔ ۲۵۲: چون دلم شد عاشقت دانی که من چون ک ...228شمارهٔ ۲۵۳: بر دلم خورده تیر مژگانش 229شمارهٔ ۲۵۴: سیاووش است گردیده زره پوش 230شمارهٔ ۲۵۵: شنیده ام سخنی خوش که گفت باده فرو ...231شمارهٔ ۲۵۶: خیز ای نگار باده بیاور پیش 232شمارهٔ ۲۵۷: شده است دل بر ما خون ز دست دلبر خ ...233شمارهٔ ۲۵۸: زهی جمال تو دیباچه کتاب ریاض 234شمارهٔ ۲۵۹: نوشته حاشیه صفحه جمال توخط 235شمارهٔ ۲۶۰: خنجر به دست ترک تو دارد سر نزاع 236شمارهٔ ۲۶۱: پروانه را که داده تعلق به نور شمع 237شمارهٔ ۲۶۲: ای تیر مژگان تورا جان ودل مسکین ه ...238شمارهٔ ۲۶۳: رخ یک طرف دو طره جانانه یک طرف 239شمارهٔ ۲۶۴: هرکه را گم گشته دل پیدا کنش در زی ...240شمارهٔ ۲۶۵: برده ای رونق زمشک تر ز زلف 241شمارهٔ ۲۶۶: دامن آن ماهم ار افتد به کف 242شمارهٔ ۲۶۷: ندیده روی دلبر را شدم از جان و دل ...243شمارهٔ ۲۶۸: کس نگردد مبتلای درد وآزار فراق 244شمارهٔ ۲۶۹: بر سر ما آن نگار آورده کاری از فر ...245شمارهٔ ۲۷۰: فغان که دل به برم خون شد ازجفای ف ...246شمارهٔ ۲۷۱: ای رخت آئینه انوار حق 247شمارهٔ ۲۷۲: عقل است همچوشمع بر آفتاب عشق 248شمارهٔ ۲۷۳: عقل حیران گشته اندرکار عشق 249شمارهٔ ۲۷۴: الامان از عشق و از آزار عشق 250شمارهٔ ۲۷۵: گفتم ازهجر توخونین جگرم گفت چه با ...251شمارهٔ ۲۷۶: دشمنی دارنددرکار آب وآتش باد وخاک 252شمارهٔ ۲۷۷: زلفت شب قدر است ورخت ماه مبارک 253شمارهٔ ۲۷۸: ای ترک من ای آفت دین ودل وفرهنگ 254شمارهٔ ۲۷۹: گر ببیند رخ تو را بلبل 255شمارهٔ ۲۸۰: گفتم که عاشقم من وز این گفته ام خ ...256شمارهٔ ۲۸۱: ای نگار سیم تن ای بی وفای سنگدل 257شمارهٔ ۲۸۲: به جمال توگشته دل مایل 258شمارهٔ ۲۸۳: شب فراق تو بیرون نمی روم زخیال 259شمارهٔ ۲۸۴: مرا به جز غم وحسرت ز عشق یار چه ح ...260شمارهٔ ۲۸۵: یا مشو ازدردعشق ای دل علیل 261شمارهٔ ۲۸۶: قسم به موی تو یعنی به سوره واللیل 262شمارهٔ ۲۸۷: کشدم بی تو بر بهشت ار میل 263شمارهٔ ۲۸۸: داده شه فرمان که مستان را نمایند ...264شمارهٔ ۲۸۹: ندیده برده دل و دین ز کف جمال توا ...265شمارهٔ ۲۹۰: من شاهبازم کاین چنین اندر قفس افت ...266شمارهٔ ۲۹۱: در رخ دلبر لبی شیرین چو شکر دیده ...267شمارهٔ ۲۹۲: از غم عشق تو رسوای جهان گردیده ام 268شمارهٔ ۲۹۳: من اگر دور از توام پیش توام 269شمارهٔ ۲۹۴: فاش گویم عاشق رخسار دلبر گشته ام 270شمارهٔ ۲۹۵: عشق چون شمع است ومن پروانه ام 271شمارهٔ ۲۹۶: برآنند خلقی که من می پرستم 272شمارهٔ ۲۹۷: همه از باده من از گردش چشمت مستم 273شمارهٔ ۲۹۸: من نه مستم از شراب از چشم یار مست ...274شمارهٔ ۲۹۹: دوش با خونین دل خود گفتگوئی داشتم 275شمارهٔ ۳۰۰: به چین زلفت ار مشک ختا گفتم خطا گ ...276شمارهٔ ۳۰۱: لب لعل تو یاقوت است مرجان راست یا ...277شمارهٔ ۳۰۲: خراب کرد فراق رخ تو بنیادم 278شمارهٔ ۳۰۳: دست درحلقه آن زلف پریشان کردم 279شمارهٔ ۳۰۴: دوش در مستی به زلف یار چنگی می زد ...280شمارهٔ ۳۰۵: کافرم خوانند چون عاشق بدان دلبر ش ...281شمارهٔ ۳۰۶: پای بند خم آن زلف گره گیر شدم 282شمارهٔ ۳۰۷: از چهر آتشین تو آتش به جان شدم 283شمارهٔ ۳۰۸: گر چون دهان دوست ز غم بی نشان شدم 284شمارهٔ ۳۰۹: ای دل اگر یار منی در عشق شو ثابت ...285شمارهٔ ۳۱۰: نیارد سروهرگز میوه من چیزی عجب دی ...286شمارهٔ ۳۱۱: یک آه اگر از دل صد چاک برآرم 287شمارهٔ ۳۱۲: چنان اندر کمند طره جانان گرفتارم 288شمارهٔ ۳۱۳: ز بسکه روز وشب اندر خیال دلدارم 289شمارهٔ ۳۱۴: تو راگمان که مناز دوری تو جان دار ...290شمارهٔ ۳۱۵: نه میل سیر گلشن نه تقاضای چمن دار ...291شمارهٔ ۳۱۶: تعالی الله زجانانی که دارم 292شمارهٔ ۳۱۷: نه من به عشق تو امروز خسته وزارم 293شمارهٔ ۳۱۸: من نه از زلف بتان این سان پریشان ...294شمارهٔ ۳۱۹: من همی گویم که عاشق بر رخ آن دلبر ...295شمارهٔ ۳۲۰: من از فراق توتاچندسوزم وسازم 296شمارهٔ ۳۲۱: خرم آندم که از این بزم جهان برخیز ...297شمارهٔ ۳۲۲: دل من هست چو عمان دهان شد صدفم 298شمارهٔ ۳۲۳: گفتم این شور من ازچیست بگفت از نم ...299شمارهٔ ۳۲۴: در خم زلف توتا گشته گرفتار دلم 300شمارهٔ ۳۲۵: ای دل آزار مباش از پی آزار دلم 301شمارهٔ ۳۲۶: خیمه زدسلطان عشق اندر دلم 302شمارهٔ ۳۲۷: خیال رویتوبیرون نمی رودزدلم 303شمارهٔ ۳۲۸: از فراقت نه چنان تنگ دلم 304شمارهٔ ۳۲۹: گفتم که مهی گفت که ماهست غلامم 305شمارهٔ ۳۳۰: اگر بداگر خوبم از دوستانم 306شمارهٔ ۳۳۱: زنده دور از روی آن سیمین تنم 307شمارهٔ ۳۳۲: گفتمش دیوانه ام گفتا که زنجیرت کن ...308شمارهٔ ۳۳۳: ز آب چشم از بسکه روز و شب زمین را ...309شمارهٔ ۳۳۴: تونوبهار منی نوبهار را چکنم 310شمارهٔ ۳۳۵: شد وقت آنکز بی خودی وصفی ز دلداری ...311شمارهٔ ۳۳۶: گر توگوئی بت پرستم بت پرستی میکنم 312شمارهٔ ۳۳۷: همچو چشم آن صنم بی باده مستی می ک ...313شمارهٔ ۳۳۸: ز حال من خبرت نیست کز فراق تو چون ...314شمارهٔ ۳۳۹: تا که خود را زبر دوست جدا می بینم 315شمارهٔ ۳۴۰: نه از وصل تو دلشادم نه درهجر توغم ...316شمارهٔ ۳۴۱: تا گدای درتوام شاهم 317شمارهٔ ۳۴۲: توگرماه منی من ماه تابان را نمی خ ...318شمارهٔ ۳۴۳: توسلیمانی وما مورتوایم 319شمارهٔ ۳۴۴: ما اگر خاریم اگر گل از گلستان توا ...320شمارهٔ ۳۴۵: توصاحب کرمی ما گدای کوی توایم 321شمارهٔ ۳۴۶: ما کجا کی عاشق دلخسته ایم 322شمارهٔ ۳۴۷: ما عاشقان مست دل از دست داده ایم 323شمارهٔ ۳۴۸: دین ودل درعشق یار از گفتگوئی داده ...324شمارهٔ ۳۴۹: گوئیم عاشقیم وز هجرت نمرده ایم 325شمارهٔ ۳۵۰: ما به یاد آن پری دیوانه ایم 326شمارهٔ ۳۵۱: در تصور ما که ما بینای روی دوستیم 327شمارهٔ ۳۵۲: یک یار وفادار دراین شهر ندیدیم 328شمارهٔ ۳۵۳: ما روز ازل عاشق رخسار توبودیم 329شمارهٔ ۳۵۴: ما ز گیسوی پریشانی تو آشفته تریم 330شمارهٔ ۳۵۵: ز سوز عشق تودرسینه آتشی داریم 331شمارهٔ ۳۵۶: ساقی به یاد چشم وی برخیز وده جام ...332شمارهٔ ۳۵۷: آگه نیی که بیتو شب و روز چون کنیم 333شمارهٔ ۳۵۸: کسی نشدخبر از حال ما که ما چونیم 334شمارهٔ ۳۵۹: دل به من گوید ز غم کز شهر در هامو ...335شمارهٔ ۳۶۰: به که ما دیوانه از عشق پری روئی ش ...336شمارهٔ ۳۶۱: روز است وآفتاب است شمع و چراغ جوئ ...337شمارهٔ ۳۶۲: یا رب آن عمر ز من رفته به من بازر ...338شمارهٔ ۳۶۳: نیست غم پروانه را از سوختن 339شمارهٔ ۳۶۴: پیش شمع عارضش پروانه می باید شدن 340شمارهٔ ۳۶۵: چه بد آغاز وسرانجام چه خواهدبودن 341شمارهٔ ۳۶۶: ای دل نیی عاشق برو بر خویشتن بهتا ...342شمارهٔ ۳۶۷: ای پادشاه خوبان رحمی بر این گدا ک ...343شمارهٔ ۳۶۸: در آئینه بر عارض خود نظر کن 344شمارهٔ ۳۶۹: ساقی ار باده دهی ساغر ما را خم کن 345شمارهٔ ۳۷۰: گفت یار ار عاشقی از سوختن پروانکن 346شمارهٔ ۳۷۱: خود را به شمع او دلا در سوختن پرو ...347شمارهٔ ۳۷۲: شد ز آب چشمه چشم جویم روان به دام ...348شمارهٔ ۳۷۳: ساقی امشب می دهی گر می به من 349شمارهٔ ۳۷۴: فراق یار چه دانی چه می کندبا من 350شمارهٔ ۳۷۵: بیدار شد ز خواب بخت به خواب من 351شمارهٔ ۳۷۶: خرم آن دم که نشنید بت من در بر من 352شمارهٔ ۳۷۷: هر که را بدخو است یار آگه بود از ...353شمارهٔ ۳۷۸: باز افتاده به یاد رخ جانان دل من 354شمارهٔ ۳۷۹: چشمه حیوان من شد لب جانان من 355شمارهٔ ۳۸۰: آتشی عشق زد به خرمن من 356شمارهٔ ۳۸۱: ای ترک مشک طره کافور روی من 357شمارهٔ ۳۸۲: این صنم کیست که نبود بشری بهتر از ...358شمارهٔ ۳۸۳: من پیرم و دل مرده تو داری به جبین ...359شمارهٔ ۳۸۴: روی ننموده ربودی دل ودین 360شمارهٔ ۳۸۵: تو از فرهاد دل بری نه شیرین 361شمارهٔ ۳۸۶: گفتمش چون بینمت ای نازنین 362شمارهٔ ۳۸۷: در نافه از خطا مشک می زدبسی دم از ...363شمارهٔ ۳۸۸: هر صفائی که دارد آن مه رو 364شمارهٔ ۳۸۹: دیشب من و دل تا سحر کردیم از بس گ ...365شمارهٔ ۳۹۰: ای بت ماه روی مشکین مو 366شمارهٔ ۳۹۱: چومریخی ز خون چون ماهی از رو 367شمارهٔ ۳۹۲: ای دل چنین بازی مکن با طره طرار ا ...368شمارهٔ ۳۹۳: گر کنی پیدا رهی ای شانه درگیسوی ا ...369شمارهٔ ۳۹۴: اگر به حکم قضا می شود رضا دل تو 370شمارهٔ ۳۹۵: چشمم فتد در آینه گر برجمال تو 371شمارهٔ ۳۹۶: هر کس افتد به خیال من وتو 372شمارهٔ ۳۹۷: ای قدم خم گشته تر ز ابروی تو 373شمارهٔ ۳۹۸: من چیستم که دم زنم از عشق روی تو 374شمارهٔ ۳۹۹: بسته دلم را به بند حلقه گیسوی تو 375شمارهٔ ۴۰۰: مرا ترکی است غارتگر سنان مژگان کم ...376شمارهٔ ۴۰۱: بر درد دل خسته ام دوست دوا شو 377شمارهٔ ۴۰۲: دل در برم دیوانه شد زنجیر زلف یار ...378شمارهٔ ۴۰۳: دیوانه شد دل در برم زنجیر زلف یار ...379شمارهٔ ۴۰۴: گفتم بده بوسی ز لب گفتا زر وسیم ت ...380شمارهٔ ۴۰۵: آری اگر ای بادز دلبر خبری کو 381شمارهٔ ۴۰۶: از مژه سنان داری وجوشن به بر ازمو 382شمارهٔ ۴۰۷: آینه در پیش خود بگرفت وگفتا کن نگ ...383شمارهٔ ۴۰۸: به حسن چون تو نه آید کسی نه آمده ...384شمارهٔ ۴۰۹: عکس رخ آن ماه در جام شراب انداخته 385شمارهٔ ۴۱۰: در دلم عشق آتشی افروخته 386شمارهٔ ۴۱۱: عاشق روی نگارم کفر چه ایمان چه 387شمارهٔ ۴۱۲: در شاه نشین دل من یار نشسته 388شمارهٔ ۴۱۳: ز مو قیمت مشک وعنبر شکسته 389شمارهٔ ۴۱۴: دل جای در آن طره طرار گرفته 390شمارهٔ ۴۱۵: مگومرا ز چه دلبر ز برجدا کرده 391شمارهٔ ۴۱۶: سلطان عشق ما را سرباز خویش کرده 392شمارهٔ ۴۱۷: گردش چشم تو مستم کرده 393شمارهٔ ۴۱۸: بر آتش دلم آن مه ز مهر آب زده 394شمارهٔ ۴۱۹: خیز ای بت من باده گلگون کهن ده 395شمارهٔ ۴۲۰: تا ز دلم خبر شوی آینه پیش روی نه 396شمارهٔ ۴۲۱: عجب از روح مجسم بدنی ساخته ای 397شمارهٔ ۴۲۲: روبروی آفتاب آئینه بر رو بسته ای 398شمارهٔ ۴۲۳: از چه همچون زلف یار ای دل پریشان ...399شمارهٔ ۴۲۴: دل از بت واز بت پرست اندر کلیسا ب ...400شمارهٔ ۴۲۵: نه همی دین و دل از ما برده ای 401شمارهٔ ۴۲۶: باز بر رخ مشکین را پریشان کرده ای 402شمارهٔ ۴۲۷: چرا تواینهمه ای ماه بی وفا شده ای 403شمارهٔ ۴۲۸: چرا تو این همه ای ماه بی وفا شده ...404شمارهٔ ۴۲۹: چه خورده ای که ز رخ همچوارغوان شد ...405شمارهٔ ۴۳۰: توچرا اینهمه بدخو شده ای 406شمارهٔ ۴۳۱: تیر مژگان وسنان قد و زره موشده ای 407شمارهٔ ۴۳۲: روی تو را ندیده دلم را ربوده ای 408شمارهٔ ۴۳۳: گفتم بهای بوسه ای گویند جان فرمود ...409شمارهٔ ۴۳۴: دارد آن مه نه همی چشم سیاه عجبی 410شمارهٔ ۴۳۵: دور ازتو فارغ نیستم از درد و تب ر ...411شمارهٔ ۴۳۶: دلبر ما را به حال ما اگر بود التف ...412شمارهٔ ۴۳۷: ای دل بیا برای تو دارم بشارتی 413شمارهٔ ۴۳۸: تعالی الله چه دولت بر سر استی 414شمارهٔ ۴۳۹: کند زلف تو گاهی سرکشی گه می کند پ ...415شمارهٔ ۴۴۰: چه شد که مه بریدی وعهد بشکستی 416شمارهٔ ۴۴۱: نه چون چشم تو دیدم چشم مستی 417شمارهٔ ۴۴۲: گفتم به لاله داغ به دل بهر کیستی 418شمارهٔ ۴۴۳: ای دل چنین درتاب وتب از عشق روی ک ...419شمارهٔ ۴۴۴: چه اول مهربان بودی چه آخر کینه جو ...420شمارهٔ ۴۴۵: بتا دیر آمدی وزودرفتی 421شمارهٔ ۴۴۶: گر طالعم کند به وصالت حمایتی 422شمارهٔ ۴۴۷: گفتی دهمت بوسی ودیدی که ندادی 423شمارهٔ ۴۴۸: ای دوست که ترک دوستان کردی 424شمارهٔ ۴۴۹: گشودی زلف مشک افشان جهان رامشکبو ...425شمارهٔ ۴۵۰: دیوانه ام ای شوخ پری وار توکردی 426شمارهٔ ۴۵۱: تاکس نبیندت ز نظرها نهان شدی 427شمارهٔ ۴۵۲: خواستم بینم رخت را لن ترانی گوشدی 428شمارهٔ ۴۵۳: گفتم ای عشق ده مرا پندی 429شمارهٔ ۴۵۴: زنی از غمزه ای شوخ ار به نیشکر شک ...430شمارهٔ ۴۵۵: عجب ای ترک بی وفا بودی 431شمارهٔ ۴۵۶: برقع ز رخ گشودی دل ازکفم ربودی 432شمارهٔ ۴۵۷: اگر زآن زلف مشک افشان به چنگ افتد ...433شمارهٔ ۴۵۸: اگر از زلف تودر دست من افتد تاری 434شمارهٔ ۴۵۹: بینم ای ترک عجب خونخواری 435شمارهٔ ۴۶۰: نگرددماه نوطالع گر از رخ پرده برد ...436شمارهٔ ۴۶۱: از طلعت اگر ماهی گفتار چرا داری 437شمارهٔ ۴۶۲: چرا با دیگران مهر و وفا با من ستم ...438شمارهٔ ۴۶۳: دل ز آهن تو سیم تن داری 439شمارهٔ ۴۶۴: وفا گر بگوئیم داری نداری 440شمارهٔ ۴۶۵: مرا ای آسمان تا کی دمی آسوده نگذا ...441شمارهٔ ۴۶۶: میان دلبران باشد مرا یک یار عیاری 442شمارهٔ ۴۶۷: فغان که یار ندارد به ما سر یاری 443شمارهٔ ۴۶۸: چون تونبودآدمی در دلبری 444شمارهٔ ۴۶۹: نه همی تنها دل ودین از کف من می ب ...445شمارهٔ ۴۷۰: جام می در دست بگرفت وبه من گفت آن ...446شمارهٔ ۴۷۱: تا ز عشق روی خوددیوانه ام کرد آن ...447شمارهٔ ۴۷۲: مگر گشتی اسیر سروقدی چون من ای قم ...448شمارهٔ ۴۷۳: دلا منال گراز یار خویشتن دوری 449شمارهٔ ۴۷۴: مگرنه جان منی پس چرا ز من دوری 450شمارهٔ ۴۷۵: چرا به کار جهان روز و شب به تدبیر ...451شمارهٔ ۴۷۶: اگر آن مهربان یارم شود مهمان شب و ...452شمارهٔ ۴۷۷: گمان مکن که اگر بدکند کسی به کسی 453شمارهٔ ۴۷۸: نه مایلی به چه رنجش که یار ما باش ...454شمارهٔ ۴۷۹: تو راکه گفته ندانم که این چنین با ...455شمارهٔ ۴۸۰: چون شانه را به طره طرار می کشی 456شمارهٔ ۴۸۱: توبه زلف از پی آزار دلم شانه کشی 457شمارهٔ ۴۸۲: ای نازنین شمایل آشوب عقل وهوشی 458شمارهٔ ۴۸۳: بتا به کشتن ما عاشقان چه می کوشی 459شمارهٔ ۴۸۴: همچو چهرت کی بود آتش چوزلفت دودکی 460شمارهٔ ۴۸۵: زدستم بر نمی آید که در زلفت زنم چ ...461شمارهٔ ۴۸۶: توعجب سست عهد وسخت دلی 462شمارهٔ ۴۸۷: بیاد ابروی تو شد قدم به شکل هلالی 463شمارهٔ ۴۸۸: نه همچوعارض تو به گلشن بود گلی 464شمارهٔ ۴۸۹: چون پریشانی به زلف یار دارد عالمی 465شمارهٔ ۴۹۰: دین ودل برده ازکفم صنمی 466شمارهٔ ۴۹۱: بوسه دل از لعل جان بخشت هوس دارده ...467شمارهٔ ۴۹۲: بوی یار مهربان آیدهمی 468شمارهٔ ۴۹۳: آن مه فکنده از زلف بررخ حجاب نیمی 469شمارهٔ ۴۹۴: آشوب شهری شورجهانی 470شمارهٔ ۴۹۵: گفتی از چیست که شیرین سخنی 471شمارهٔ ۴۹۶: سروقد غنچه دهن گل بدنی 472شمارهٔ ۴۹۷: عجب از چشم سیه راهزنی 473شمارهٔ ۴۹۸: ز آتشین رخ آتشم تا کی به خرمن می ...474شمارهٔ ۴۹۹: تو آتشین رخ اگر سر به زیر آب کنی 475شمارهٔ ۵۰۰: بت پرستی می کنم جا در کلیسا گر کن ...476شمارهٔ ۵۰۱: چنگی به زلف اوزدم گفتا جسارت می ک ...477شمارهٔ ۵۰۲: درکجائی شب وروز ای دل اگر یار منی 478شمارهٔ ۵۰۳: سروها دیده ام به هر چمنی 479شمارهٔ ۵۰۴: نظر در آینه کن تا جمال خویش ببینی 480شمارهٔ ۵۰۵: اگر در آینه روزی جمال خویش ببینی 481شمارهٔ ۵۰۶: چشمت خدای داده که صاحب نظری شوی 482شمارهٔ ۵۰۷: ای دل به جان بکوش که اهل نظر شوی 483شمارهٔ ۵۰۸: ای وجودت مظهر لطف الهی 484شمارهٔ ۵۰۹: ای گدای در توهر شاهی 485شمارهٔ ۵۱۰: به ماه وسرو تو رانسبتی نبودگهی 486شمارهٔ ۵۱۱: سزد کز حسن در عالم کنی دعوی به یک ...487شمارهٔ ۵۱۲: با سنگ بت سنگدلم گفت ز مائی 488شمارهٔ ۵۱۳: تنها همی نه با من با هر کس آشنائی 489شمارهٔ ۵۱۴: من به پیش خویش می پنداشتم یارم تو ...490شمارهٔ ۵۱۵: از چیست ترشروئی بهر چه تلخ گوئی 491شمارهٔ ۵۱۶: روا نباشد اگر گویمت که مه روئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ