به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
رخنه ها از مژه آن ترک در ایمانم کرد
چه بگویم که چه کاری به دل و جانم کرد
عزم کرده است همانا که کندتعمیرم
ورنه از ریشه سبب چیست که ویرانم کرد
نه من از گردش ایام پریشان شده ام
که پریشانی زلف تو پریشانم کرد
یوسف از دست تومیکرد شکایت که مرا
گاه در چاه و گهی خسته زندانم کرد
هستم ازعشق تو سرباز ولی همت عشق
یاور حال دل من شد وسلطانم کرد
بهجهان نام ونشان هیچ نبود از من زار
التفات تو چنین میر جهانبانم کرد
گفتی ازچیست چنین شهره بلنداقبال است
عشق روی تو چنین شهره دورانم کرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.