کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلبر سیمین تن من دل ز آهن باشدش

    با همه مهر آنچه داردکینه با من باشدش

    با دل من جنگ داردگویی آن مژگان سنان

    کابروی چون تیغ و زلف همچوجوشن باشدش

    دارد از لب غنچه از روگل زموسنبل کجا

    ز بر او کس هوای سیر گلشن باشدش

    دل به در بردم ز چنگ زلف او چمشش ربود

    چون توان جان بردن از دستش که صدفن باشدش

    مژه اش هم میکند کار سر سوزن به دل

    نه همی تنها دهان چون چشم سوزن باشدش

    آنکه ثابت از دهانش نقطه موهوم کرد

    خودنمی دانم یقین یا حرفی از ظن باشدش

    زلف او را زآن همی گویم که خونعاشق است

    هم به پیش پای ریزد هم به گردن باشدش

    خوشه چین خرمن حسن رخ یاریم ما

    خوشه چین لابد بود آن را که خرمن باشدش

    زاهدم گفتا که دل را حفظ کن از رهزنان

    ای خوشا آن دل که ترک دوست رهزن باشدش

    چشم ما را اشک ما درهجر روشن داشته

    هر چراغی نوروضوء اوز روغن باشدش

    باغبانا گل بلنداقبال از باغت نچید

    گل نباشد پاره های دل به دامن باشدش

    دیدی ای دل شد به ما آخر کمال ما وبال

    همچو طاووسی که پر بی شبهه دشمن باشدش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha