به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دور ازتو فارغ نیستم از درد و تب روز و شبی
از عشق روی ومویتو دارم عجب روز و شبی
خورشید چون آید بودروز و شود شب چون رود
داری ز چهر و طره تو در روز و شب روز وشبی
چون ظلمت ونورجهان باشد ز موی و روی تو
پیدا به عالمگشته است از این سبب روز و شبی
ساغر مرا چشم است ومی خون دل است وناله نی
گر چیده ام درهجر توبزم طرب روز وشبی
گفت ای بلنداقبال من چونی زهجرم گفتمش
دور از تو فارغ نیستم از درد وتب روز و شبی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.