کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زدستم بر نمی آید که در زلفت زنم چنگی

    همان بهتر که در پایت نهم سر را به نیرنگی

    چومن نی هم همانا درد عشقت را به دل دارد

    که هر دم می کشد افغان ز هر بندی به آهنگی

    بجز زلفت نمی بینم پریشان حالتی چون خود

    دهانت باشد ار باشد چومن پرشور ودلتنگی

    نگفتم ازمکافات عمل غافل مشو آخر

    ز خط بنشست برآئینه رخساره ات زنگی

    خلاف اینکه مه راجا به خرچنگ است می بینم

    گرفته است از رخ وزلف تو جا درماه خرچنگی

    به وصف زلفت ار گشتم پریشان گوعجب نبود

    که چشم مستت از دستم ربودار بود فرهنگی

    به امیدی که وقت صلح بوسی از تو بستانم

    همی خواهم که باشد با منت گه صلح وگه جنگی

    به شیرینی شکر باشد به کامم ریزی ار زهری

    به ازتاجم به سر باشد به فرقم گر زنی سنگی

    شهان همچون بلنداقبال می گشتندسربازش

    تو را سلطان اگر در فوج خود می کرد سرهنگی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha