به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
روا نباشد اگر گویمت که مه روئی
تو آفتابی وپرتو دهنده اوئی
به سیر باغ وگلستان چه حاجت است تو را
که سروقامت وگلچهر ویاسمین بوئی
پی شکستن دلها چوشیر غژمانی
اگر چه گاه نگه چون رمیده آهوئی
به خاک پای تودادیم آبر بر باد
ز بسکه تندمزاجی وآتشی خوئی
مگر نه سروکند جا کنار جوی چرا
توسروقد زکنارم کناره میجوئی
پی سراغ توخلقی زچار جانب ومن
همی چومی نگرم جلوه گر ز شش سوئی
کسی که ازکف اودل نبرده ای نبود
زچشم مست عجب دلفریب جادوئی
به روزمعرکه ای دوست در بردشمن
تو را چه حاجت جوشن که خود زره موئی
لب تو زآن شده شیرین که چون بلنداقبال
مدام معتمدالدوله را ثناگوئی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.