کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فغان که یار ندارد به ما سر یاری

    مگر کندمددی فضل حضرت باری

    سفیدگشت مرا موی در سیه بختی

    امان ز گردش گردون و چرخ ز نگاری

    از آن زمان که ز من گشته یار من بیزار

    ز زندگی دل و جانم گرفته بیزاری

    به روز وشب نبود مونسم به جز افغان

    به سال ومه نشودهمدمم مگر زاری

    شنیده ام که بودچشم یار من بیمار

    برو طبیب که خوش صحبتی است بیماری

    مگو بگفته ناصح چرا ندادم دل

    ربوده دل ز کفم طره اش به طراری

    از آن زمان که گرفتار عشق گشته دلم

    ندیده ام به برگلرخان مگر خواری

    بتا بیا وخلاصم کن از غم هجران

    چه باک اگر گذری بر سرم به غمخواری

    چو لاله زار بود دامن بلند اقبال

    ز بسکه خون دل ازدیده می کند جاری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha