به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
زنی از غمزه ای شوخ ار به نیشکر شکرخندی
کشدمانند نی افغان به آهنگی زهر بندی
مگر کردی اسیر سرو قد خویش قمری را
که چون من بردل او را هم به گردن هشته ای بندی
نکورویا گرت بیم ازگزند چشم بد نبود
چرا برآتش رخ هشته ای از خال اسپندی
من از آندم که دیدم زلف چون زنار بر دوشت
کشیدم ناله چون ناقوس وترسا گشته ام چندی
سزدای نوجوان از حسن خود گر بر جهان نازی
که دهر پیرمانندت نزائیده است فرزندی
کشم بار غمت را همچوکاهی با تن لاغر
بلی مشتاق را چون کاهی آید کوه الوندی
کسی همچون بلنداقبال اندر عاشقی نبود
تورا از حسن اگرباشد به عالم مثل ومانندی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.