به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گفت یار ار عاشقی از سوختن پروانکن
گفتمش در پیش شمع رخ مرا پروانه کن
گفت دارم زلف چون زنجیر و روی چون پری
گفتمش پس چهره بنما ومرا دیوانه کن
گفت خالم دانه است وطره ام دام بلا
گفتم اورامبتلای دامم از آن دانه کن
گفت می نوشی که تا بدهم تو را گفتم بلی
گردش چشمت خمارم کرده در پیمانه کن
گفت چون شد دل تورا گفتم ندارم زوخبر
گفت شد آشفته در زلفم سراغ از شانه کن
چون بلنداقبال گفتا قابل تعمیر شو
گفتمش چون او مرا هم سر به سر ویرانه کن
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.