به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
در شاه نشین دل من یار نشسته
نوری است فروزنده که در نار نشسته
آن تازه گل آمد به کفم عاقبت الامر
غم نیست به دست من اگر خار نشسته
گفتا چو شوم مست دهم یکدو سه بوست
شب و رفت وسحر آمد وهشیار نشسته
مسکین دلم امروز چه دیده است که امشب
چون غمزدگان روی به دیوار نشسته
نالان برچشمش مشو ای دل که ننالد
هر کس به عیادت بر بیمار نشسته
زاهدکه ز می توبه همی داد بدیدم
می خورده ودرخانه خمار نشسته
حیران گلاب وگلم از بهر چه گردید
آن پرده نشین این سر بازار نشسته
در عاشقی اقبال بلند است کسی را
کو داده دل و در بر دلدار نشسته
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.