به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
عجب از روح مجسم بدنی ساخته ای
کس نداند به چه تدبیر و فنی ساخته ای
آزر از سنگ بت ار ساخت تو خود ای بت من
دلی از آهن واز سیم تنی ساخته ای
هیچ ازنقطه موهوم نشان نیست پدید
دل گمان برده که از اودهنی ساخته ای
تا گرفتار کنی مرغ دلم را در دام
دانه از خال وز گیسو رسنی ساخته ای
یوسف از عشق تو خود را به چه اندازد وباز
گر ببیند که چه چاه ذقنی ساخته ای
گر نخواهی دل ما را شکنی از چه به رخ
خم به خم زلف شکن در شکنی ساخته ای
دگر از تبت وچین مشک نیارند به فارس
که تو از زلف ختا وختنی ساخته ای
گل رخی غنچه لبی سرو قدی نسرین بر
بزم ما را به حقیقت چمنی ساخته ای
دارم ازخون جگر باده کباب از دل ریش
شرمسارم که به حال چومنی ساخته ای
کرده از وصل خود ار یار بلنداقبالت
ای دل ازچیست که بیت الحزنی ساخته ای
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.