کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه خورده ای که ز رخ همچوارغوان شده ای

    کجا بدی و به بزم که میهمان شده ای

    به مو چوسنبلی از رو چو گل ز قدچون سرو

    زفرق تا به قدم رشک گلستان شده ای

    کنون فزون هوس صحبت است با تومرا

    که شعر خوان ولغز سنج و نکته دان شده ای

    سراغی از تو و ازمنزلت نداد کسم

    که لایری ز نظرها ولامکان شده ای

    هنوز بر سر قهری و باز در پی جنگ

    مرا گمان که به من یار ومهربان شده ای

    مگر نه دامن من بود متکای سرت

    چه روی داده ندانم که سرگران شده ای

    گناه بخت بد من بود وگرنه چرا

    زمن به گفته اغیار بدگمان شده ای

    چه غم ندارد اگر جان ودل بلنداقبال

    که آفت دل خلق و بلای جان شده ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha