کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تیر مژگان وسنان قد و زره موشده ای

    رستم مملکت حسن نه بر زو شده ای

    ماه رخساری وخورشید لقا زهره جبین

    چشم بد دور چه فرخ رخ و نیکوشده ای

    طره ات عقرب وچنگال اسد مژگانت

    هم به قد تیری و همقوسز ابرو شده ای

    هر که رخسار تو را دید ودوگیسوی تو را

    گفت خورشیدی ودربرج ترازو شده ای

    با وجود تو به گلزار ندارم سروکار

    که سهی قامت وگلچهر وسمن بو شده ای

    چشمت از بس دل وجان وزدل وجان صبر وتوان

    می بردخلق بر آنند که جادو شده ای

    تندکم تلخ بگوای بت شیرین حرکات

    ترش رو بی سبب از گفته بدگوشده ای

    هر چه حسن است به عالم همه را دارائی

    عیب این است که بدعهد و جفا جوشده ای

    هست بدخوی هر آنک که نکو دارد روی

    تونکو رو پس از آن روست که بدخو شده ای

    خلقی از چار جهت ناظر وجویای تولیک

    کس نبیند که تو درجلوه ز شش سو شده ای

    اگر این طرفه غزل شعر بلند اقبال است

    پس بگوئید به اوخواجه خواجو شده ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha