به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
به حسن چون تو نه آید کسی نه آمده بالله
نگه در آینه کن تا شوی ز حسن خودآگه
کنم چگونه رخ ماه را شبیه به رویت
که کس ندیده دو زلف سیه گهی به رخ مه
زمن تو یاد نیاری به سال و ماه ولیکن
به خاطری تو مرا صبح و شام درگه وبیگه
به راه عشق تودر هر قدم چهی است به راهم
ندانم عاقبت آید چه بر سر من از این ره
اگر چه دلبر من نخل قامت است و رطب لب
ولی چه سود که دست طلب از او شده کوته
شنیده اید که یوسف اسیر ماند به چاهی
نگر به یوسف من کاوفتاده درزنخش چه
بلند اگر شده اقبال کس به عالم معنی
ز سر عشق دل او یقین بدان شده آگه
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.