به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ز بسکه روز وشب اندر خیال دلدارم
به هر کجا که نشینم چو نقش دیوارم
برو طبیب مکن در علاج من کوشش
که من ز نرگس بیمار دوست بیمارم
ز عشق روی تومنعم کندهمی زاهد
نه آگه است همانا که من گرفتارم
خرابی دل خود را طلب کنم ز خدا
شنیده ام چوتورا کرده اند معمارم
مپرس حال دل ازمن که گفتنی نبود
ببین درآینه آگه شو از دل زارم
به کشتنم همه عالم شونداگر همدست
گمان مکن که ز عشق تو دست بردارم
برای بندگیت گو چو یوسف اندازند
گهی به چاه و فروشند گه به بازارم
وگر مرا چو خلیل افکنند در آتش
به یاد روی تو آن آتش است گلزارم
جز آنکه از مدد عشق شد بلند اقبال
کسی نگشت و نگردد خبر ز اسرارم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.