کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از غم عشق تو رسوای جهان گردیده ام

    بی دل و آشفته وآتش به جان گردیده ام

    نه خبر دارم ز دین ونه به دل پروای کفر

    فارغ از عشقت هم از این هم از آن گردیده ام

    نه خبر دارم ز دین ونه به دل پروای کفر

    فارغ از عشقت هم از این هم از آن گردیده ام

    دامنم از بسکه پر اختر شده است از اشک چشم

    می سزد دعوی نمایم آسمان گردیده ام

    در برم دل خون نشد یکبارگی از عشق تو

    ز این تکاهل از دل خود بدگمان گردیده ام

    چون شود روی گلستان چون رسد فصل خزان

    من هم از درد فراقت آن چنان گردیده ام

    صبح کردم شام هجرت را به امید وصال

    درغمت روئین تن وصاحبقران گردیده ام

    چون بلند اقبال اندر نظم ونثر از عشق تو

    شور شهر وفتنه آخر زمان گردیده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha