به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

بلند اقبال

بلند اقبالغزل هاشمارهٔ ۲۹۵: عشق چون شمع است ومن پروانه ام

1200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عشق چون شمع است ومن پروانه ام

عشق زنجیر است ومن دیوانه ام

عشق دریا ومنم کشتی در او

عشق صهبا ومنش پیمانه ام

عشق چون طوفان کند گردم چو نوح

در بلایش صابر ومردانه ام

دوست در شطرنج عشقم کرده شاه

تا کند مات ازکش شاهانه ام

طایر آسا خواست تا صیدم کند

عشق را دامم نمود ودانه ام

تا دلم شدآشنا با عشق دوست

از همه اهل جهان بیگانه ام

عشق نامم رابلند اقبال کرد

از فغان وناله مستانه ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۹۴: فاش گویم عاشق رخسار دلبر گشته ام 2شمارهٔ ۲۹۵: عشق چون شمع است ومن پروانه ام 3شمارهٔ ۲۹۶: برآنند خلقی که من می پرستم 4شمارهٔ ۲۹۷: همه از باده من از گردش چشمت مستم 5شمارهٔ ۲۹۸: من نه مستم از شراب از چشم یار مست ...6شمارهٔ ۲۹۹: دوش با خونین دل خود گفتگوئی داشتم 7شمارهٔ ۳۰۰: به چین زلفت ار مشک ختا گفتم خطا گ ...8شمارهٔ ۳۰۱: لب لعل تو یاقوت است مرجان راست یا ...9شمارهٔ ۳۰۲: خراب کرد فراق رخ تو بنیادم 10شمارهٔ ۳۰۳: دست درحلقه آن زلف پریشان کردم 11شمارهٔ ۳۰۴: دوش در مستی به زلف یار چنگی می زد ...12شمارهٔ ۳۰۵: کافرم خوانند چون عاشق بدان دلبر ش ...13شمارهٔ ۳۰۶: پای بند خم آن زلف گره گیر شدم 14شمارهٔ ۳۰۷: از چهر آتشین تو آتش به جان شدم 15شمارهٔ ۳۰۸: گر چون دهان دوست ز غم بی نشان شدم 16شمارهٔ ۳۰۹: ای دل اگر یار منی در عشق شو ثابت ...17شمارهٔ ۳۱۰: نیارد سروهرگز میوه من چیزی عجب دی ...18شمارهٔ ۳۱۱: یک آه اگر از دل صد چاک برآرم 19شمارهٔ ۳۱۲: چنان اندر کمند طره جانان گرفتارم 20شمارهٔ ۳۱۳: ز بسکه روز وشب اندر خیال دلدارم 21شمارهٔ ۳۱۴: تو راگمان که مناز دوری تو جان دار ...22شمارهٔ ۳۱۵: نه میل سیر گلشن نه تقاضای چمن دار ...23شمارهٔ ۳۱۶: تعالی الله زجانانی که دارم 24شمارهٔ ۳۱۷: نه من به عشق تو امروز خسته وزارم 25شمارهٔ ۳۱۸: من نه از زلف بتان این سان پریشان ...26شمارهٔ ۳۱۹: من همی گویم که عاشق بر رخ آن دلبر ...27شمارهٔ ۳۲۰: من از فراق توتاچندسوزم وسازم 28شمارهٔ ۳۲۱: خرم آندم که از این بزم جهان برخیز ...29شمارهٔ ۳۲۲: دل من هست چو عمان دهان شد صدفم 30شمارهٔ ۳۲۳: گفتم این شور من ازچیست بگفت از نم ...31شمارهٔ ۳۲۴: در خم زلف توتا گشته گرفتار دلم 32شمارهٔ ۳۲۵: ای دل آزار مباش از پی آزار دلم 33شمارهٔ ۳۲۶: خیمه زدسلطان عشق اندر دلم 34شمارهٔ ۳۲۷: خیال رویتوبیرون نمی رودزدلم 35شمارهٔ ۳۲۸: از فراقت نه چنان تنگ دلم 36شمارهٔ ۳۲۹: گفتم که مهی گفت که ماهست غلامم 37شمارهٔ ۳۳۰: اگر بداگر خوبم از دوستانم 38شمارهٔ ۳۳۱: زنده دور از روی آن سیمین تنم 39شمارهٔ ۳۳۲: گفتمش دیوانه ام گفتا که زنجیرت کن ...40شمارهٔ ۳۳۳: ز آب چشم از بسکه روز و شب زمین را ...41شمارهٔ ۳۳۴: تونوبهار منی نوبهار را چکنم 42شمارهٔ ۳۳۵: شد وقت آنکز بی خودی وصفی ز دلداری ...43شمارهٔ ۳۳۶: گر توگوئی بت پرستم بت پرستی میکنم 44شمارهٔ ۳۳۷: همچو چشم آن صنم بی باده مستی می ک ...45شمارهٔ ۳۳۸: ز حال من خبرت نیست کز فراق تو چون ...46شمارهٔ ۳۳۹: تا که خود را زبر دوست جدا می بینم 47شمارهٔ ۳۴۰: نه از وصل تو دلشادم نه درهجر توغم ...48شمارهٔ ۳۴۱: تا گدای درتوام شاهم 49شمارهٔ ۳۴۲: توگرماه منی من ماه تابان را نمی خ ...50شمارهٔ ۳۴۳: توسلیمانی وما مورتوایم 51شمارهٔ ۳۴۴: ما اگر خاریم اگر گل از گلستان توا ...52شمارهٔ ۳۴۵: توصاحب کرمی ما گدای کوی توایم 53شمارهٔ ۳۴۶: ما کجا کی عاشق دلخسته ایم 54شمارهٔ ۳۴۷: ما عاشقان مست دل از دست داده ایم 55شمارهٔ ۳۴۸: دین ودل درعشق یار از گفتگوئی داده ...56شمارهٔ ۳۴۹: گوئیم عاشقیم وز هجرت نمرده ایم 57شمارهٔ ۳۵۰: ما به یاد آن پری دیوانه ایم 58شمارهٔ ۳۵۱: در تصور ما که ما بینای روی دوستیم 59شمارهٔ ۳۵۲: یک یار وفادار دراین شهر ندیدیم 60شمارهٔ ۳۵۳: ما روز ازل عاشق رخسار توبودیم 61شمارهٔ ۳۵۴: ما ز گیسوی پریشانی تو آشفته تریم 62شمارهٔ ۳۵۵: ز سوز عشق تودرسینه آتشی داریم 63شمارهٔ ۳۵۶: ساقی به یاد چشم وی برخیز وده جام ...64شمارهٔ ۳۵۷: آگه نیی که بیتو شب و روز چون کنیم 65شمارهٔ ۳۵۸: کسی نشدخبر از حال ما که ما چونیم 66شمارهٔ ۳۵۹: دل به من گوید ز غم کز شهر در هامو ...67شمارهٔ ۳۶۰: به که ما دیوانه از عشق پری روئی ش ...68شمارهٔ ۳۶۱: روز است وآفتاب است شمع و چراغ جوئ ...69شمارهٔ ۳۶۲: یا رب آن عمر ز من رفته به من بازر ...70شمارهٔ ۳۶۳: نیست غم پروانه را از سوختن 71شمارهٔ ۳۶۴: پیش شمع عارضش پروانه می باید شدن 72شمارهٔ ۳۶۵: چه بد آغاز وسرانجام چه خواهدبودن 73شمارهٔ ۳۶۶: ای دل نیی عاشق برو بر خویشتن بهتا ...74شمارهٔ ۳۶۷: ای پادشاه خوبان رحمی بر این گدا ک ...75شمارهٔ ۳۶۸: در آئینه بر عارض خود نظر کن 76شمارهٔ ۳۶۹: ساقی ار باده دهی ساغر ما را خم کن 77شمارهٔ ۳۷۰: گفت یار ار عاشقی از سوختن پروانکن 78شمارهٔ ۳۷۱: خود را به شمع او دلا در سوختن پرو ...79شمارهٔ ۳۷۲: شد ز آب چشمه چشم جویم روان به دام ...80شمارهٔ ۳۷۳: ساقی امشب می دهی گر می به من 81شمارهٔ ۳۷۴: فراق یار چه دانی چه می کندبا من 82شمارهٔ ۳۷۵: بیدار شد ز خواب بخت به خواب من 83شمارهٔ ۳۷۶: خرم آن دم که نشنید بت من در بر من 84شمارهٔ ۳۷۷: هر که را بدخو است یار آگه بود از ...85شمارهٔ ۳۷۸: باز افتاده به یاد رخ جانان دل من 86شمارهٔ ۳۷۹: چشمه حیوان من شد لب جانان من 87شمارهٔ ۳۸۰: آتشی عشق زد به خرمن من 88شمارهٔ ۳۸۱: ای ترک مشک طره کافور روی من 89شمارهٔ ۳۸۲: این صنم کیست که نبود بشری بهتر از ...90شمارهٔ ۳۸۳: من پیرم و دل مرده تو داری به جبین ...91شمارهٔ ۳۸۴: روی ننموده ربودی دل ودین 92شمارهٔ ۳۸۵: تو از فرهاد دل بری نه شیرین 93شمارهٔ ۳۸۶: گفتمش چون بینمت ای نازنین 94شمارهٔ ۳۸۷: در نافه از خطا مشک می زدبسی دم از ...95شمارهٔ ۳۸۸: هر صفائی که دارد آن مه رو 96شمارهٔ ۳۸۹: دیشب من و دل تا سحر کردیم از بس گ ...97شمارهٔ ۳۹۰: ای بت ماه روی مشکین مو 98شمارهٔ ۳۹۱: چومریخی ز خون چون ماهی از رو 99شمارهٔ ۳۹۲: ای دل چنین بازی مکن با طره طرار ا ...100شمارهٔ ۳۹۳: گر کنی پیدا رهی ای شانه درگیسوی ا ...101شمارهٔ ۳۹۴: اگر به حکم قضا می شود رضا دل تو 102شمارهٔ ۳۹۵: چشمم فتد در آینه گر برجمال تو 103شمارهٔ ۳۹۶: هر کس افتد به خیال من وتو 104شمارهٔ ۳۹۷: ای قدم خم گشته تر ز ابروی تو 105شمارهٔ ۳۹۸: من چیستم که دم زنم از عشق روی تو 106شمارهٔ ۳۹۹: بسته دلم را به بند حلقه گیسوی تو 107شمارهٔ ۴۰۰: مرا ترکی است غارتگر سنان مژگان کم ...108شمارهٔ ۴۰۱: بر درد دل خسته ام دوست دوا شو 109شمارهٔ ۴۰۲: دل در برم دیوانه شد زنجیر زلف یار ...110شمارهٔ ۴۰۳: دیوانه شد دل در برم زنجیر زلف یار ...111شمارهٔ ۴۰۴: گفتم بده بوسی ز لب گفتا زر وسیم ت ...112شمارهٔ ۴۰۵: آری اگر ای بادز دلبر خبری کو 113شمارهٔ ۴۰۶: از مژه سنان داری وجوشن به بر ازمو 114شمارهٔ ۴۰۷: آینه در پیش خود بگرفت وگفتا کن نگ ...115شمارهٔ ۴۰۸: به حسن چون تو نه آید کسی نه آمده ...116شمارهٔ ۴۰۹: عکس رخ آن ماه در جام شراب انداخته 117شمارهٔ ۴۱۰: در دلم عشق آتشی افروخته 118شمارهٔ ۴۱۱: عاشق روی نگارم کفر چه ایمان چه 119شمارهٔ ۴۱۲: در شاه نشین دل من یار نشسته 120شمارهٔ ۴۱۳: ز مو قیمت مشک وعنبر شکسته 121شمارهٔ ۴۱۴: دل جای در آن طره طرار گرفته 122شمارهٔ ۴۱۵: مگومرا ز چه دلبر ز برجدا کرده 123شمارهٔ ۴۱۶: سلطان عشق ما را سرباز خویش کرده 124شمارهٔ ۴۱۷: گردش چشم تو مستم کرده 125شمارهٔ ۴۱۸: بر آتش دلم آن مه ز مهر آب زده 126شمارهٔ ۴۱۹: خیز ای بت من باده گلگون کهن ده 127شمارهٔ ۴۲۰: تا ز دلم خبر شوی آینه پیش روی نه 128شمارهٔ ۴۲۱: عجب از روح مجسم بدنی ساخته ای 129شمارهٔ ۴۲۲: روبروی آفتاب آئینه بر رو بسته ای 130شمارهٔ ۴۲۳: از چه همچون زلف یار ای دل پریشان ...131شمارهٔ ۴۲۴: دل از بت واز بت پرست اندر کلیسا ب ...132شمارهٔ ۴۲۵: نه همی دین و دل از ما برده ای 133شمارهٔ ۴۲۶: باز بر رخ مشکین را پریشان کرده ای 134شمارهٔ ۴۲۷: چرا تواینهمه ای ماه بی وفا شده ای 135شمارهٔ ۴۲۸: چرا تو این همه ای ماه بی وفا شده ...136شمارهٔ ۴۲۹: چه خورده ای که ز رخ همچوارغوان شد ...137شمارهٔ ۴۳۰: توچرا اینهمه بدخو شده ای 138شمارهٔ ۴۳۱: تیر مژگان وسنان قد و زره موشده ای 139شمارهٔ ۴۳۲: روی تو را ندیده دلم را ربوده ای 140شمارهٔ ۴۳۳: گفتم بهای بوسه ای گویند جان فرمود ...141شمارهٔ ۴۳۴: دارد آن مه نه همی چشم سیاه عجبی 142شمارهٔ ۴۳۵: دور ازتو فارغ نیستم از درد و تب ر ...143شمارهٔ ۴۳۶: دلبر ما را به حال ما اگر بود التف ...144شمارهٔ ۴۳۷: ای دل بیا برای تو دارم بشارتی 145شمارهٔ ۴۳۸: تعالی الله چه دولت بر سر استی 146شمارهٔ ۴۳۹: کند زلف تو گاهی سرکشی گه می کند پ ...147شمارهٔ ۴۴۰: چه شد که مه بریدی وعهد بشکستی 148شمارهٔ ۴۴۱: نه چون چشم تو دیدم چشم مستی 149شمارهٔ ۴۴۲: گفتم به لاله داغ به دل بهر کیستی 150شمارهٔ ۴۴۳: ای دل چنین درتاب وتب از عشق روی ک ...151شمارهٔ ۴۴۴: چه اول مهربان بودی چه آخر کینه جو ...152شمارهٔ ۴۴۵: بتا دیر آمدی وزودرفتی 153شمارهٔ ۴۴۶: گر طالعم کند به وصالت حمایتی 154شمارهٔ ۴۴۷: گفتی دهمت بوسی ودیدی که ندادی 155شمارهٔ ۴۴۸: ای دوست که ترک دوستان کردی 156شمارهٔ ۴۴۹: گشودی زلف مشک افشان جهان رامشکبو ...157شمارهٔ ۴۵۰: دیوانه ام ای شوخ پری وار توکردی 158شمارهٔ ۴۵۱: تاکس نبیندت ز نظرها نهان شدی 159شمارهٔ ۴۵۲: خواستم بینم رخت را لن ترانی گوشدی 160شمارهٔ ۴۵۳: گفتم ای عشق ده مرا پندی 161شمارهٔ ۴۵۴: زنی از غمزه ای شوخ ار به نیشکر شک ...162شمارهٔ ۴۵۵: عجب ای ترک بی وفا بودی 163شمارهٔ ۴۵۶: برقع ز رخ گشودی دل ازکفم ربودی 164شمارهٔ ۴۵۷: اگر زآن زلف مشک افشان به چنگ افتد ...165شمارهٔ ۴۵۸: اگر از زلف تودر دست من افتد تاری 166شمارهٔ ۴۵۹: بینم ای ترک عجب خونخواری 167شمارهٔ ۴۶۰: نگرددماه نوطالع گر از رخ پرده برد ...168شمارهٔ ۴۶۱: از طلعت اگر ماهی گفتار چرا داری 169شمارهٔ ۴۶۲: چرا با دیگران مهر و وفا با من ستم ...170شمارهٔ ۴۶۳: دل ز آهن تو سیم تن داری 171شمارهٔ ۴۶۴: وفا گر بگوئیم داری نداری 172شمارهٔ ۴۶۵: مرا ای آسمان تا کی دمی آسوده نگذا ...173شمارهٔ ۴۶۶: میان دلبران باشد مرا یک یار عیاری 174شمارهٔ ۴۶۷: فغان که یار ندارد به ما سر یاری 175شمارهٔ ۴۶۸: چون تونبودآدمی در دلبری 176شمارهٔ ۴۶۹: نه همی تنها دل ودین از کف من می ب ...177شمارهٔ ۴۷۰: جام می در دست بگرفت وبه من گفت آن ...178شمارهٔ ۴۷۱: تا ز عشق روی خوددیوانه ام کرد آن ...179شمارهٔ ۴۷۲: مگر گشتی اسیر سروقدی چون من ای قم ...180شمارهٔ ۴۷۳: دلا منال گراز یار خویشتن دوری 181شمارهٔ ۴۷۴: مگرنه جان منی پس چرا ز من دوری 182شمارهٔ ۴۷۵: چرا به کار جهان روز و شب به تدبیر ...183شمارهٔ ۴۷۶: اگر آن مهربان یارم شود مهمان شب و ...184شمارهٔ ۴۷۷: گمان مکن که اگر بدکند کسی به کسی 185شمارهٔ ۴۷۸: نه مایلی به چه رنجش که یار ما باش ...186شمارهٔ ۴۷۹: تو راکه گفته ندانم که این چنین با ...187شمارهٔ ۴۸۰: چون شانه را به طره طرار می کشی 188شمارهٔ ۴۸۱: توبه زلف از پی آزار دلم شانه کشی 189شمارهٔ ۴۸۲: ای نازنین شمایل آشوب عقل وهوشی 190شمارهٔ ۴۸۳: بتا به کشتن ما عاشقان چه می کوشی 191شمارهٔ ۴۸۴: همچو چهرت کی بود آتش چوزلفت دودکی 192شمارهٔ ۴۸۵: زدستم بر نمی آید که در زلفت زنم چ ...193شمارهٔ ۴۸۶: توعجب سست عهد وسخت دلی 194شمارهٔ ۴۸۷: بیاد ابروی تو شد قدم به شکل هلالی 195شمارهٔ ۴۸۸: نه همچوعارض تو به گلشن بود گلی 196شمارهٔ ۴۸۹: چون پریشانی به زلف یار دارد عالمی 197شمارهٔ ۴۹۰: دین ودل برده ازکفم صنمی 198شمارهٔ ۴۹۱: بوسه دل از لعل جان بخشت هوس دارده ...199شمارهٔ ۴۹۲: بوی یار مهربان آیدهمی 200شمارهٔ ۴۹۳: آن مه فکنده از زلف بررخ حجاب نیمی 201شمارهٔ ۴۹۴: آشوب شهری شورجهانی 202شمارهٔ ۴۹۵: گفتی از چیست که شیرین سخنی 203شمارهٔ ۴۹۶: سروقد غنچه دهن گل بدنی 204شمارهٔ ۴۹۷: عجب از چشم سیه راهزنی 205شمارهٔ ۴۹۸: ز آتشین رخ آتشم تا کی به خرمن می ...206شمارهٔ ۴۹۹: تو آتشین رخ اگر سر به زیر آب کنی 207شمارهٔ ۵۰۰: بت پرستی می کنم جا در کلیسا گر کن ...208شمارهٔ ۵۰۱: چنگی به زلف اوزدم گفتا جسارت می ک ...209شمارهٔ ۵۰۲: درکجائی شب وروز ای دل اگر یار منی 210شمارهٔ ۵۰۳: سروها دیده ام به هر چمنی 211شمارهٔ ۵۰۴: نظر در آینه کن تا جمال خویش ببینی 212شمارهٔ ۵۰۵: اگر در آینه روزی جمال خویش ببینی 213شمارهٔ ۵۰۶: چشمت خدای داده که صاحب نظری شوی 214شمارهٔ ۵۰۷: ای دل به جان بکوش که اهل نظر شوی 215شمارهٔ ۵۰۸: ای وجودت مظهر لطف الهی 216شمارهٔ ۵۰۹: ای گدای در توهر شاهی 217شمارهٔ ۵۱۰: به ماه وسرو تو رانسبتی نبودگهی 218شمارهٔ ۵۱۱: سزد کز حسن در عالم کنی دعوی به یک ...219شمارهٔ ۵۱۲: با سنگ بت سنگدلم گفت ز مائی 220شمارهٔ ۵۱۳: تنها همی نه با من با هر کس آشنائی 221شمارهٔ ۵۱۴: من به پیش خویش می پنداشتم یارم تو ...222شمارهٔ ۵۱۵: از چیست ترشروئی بهر چه تلخ گوئی 223شمارهٔ ۵۱۶: روا نباشد اگر گویمت که مه روئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ