به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
غم هجران به جان من زد آتش
به مغز استخوان من زدآتش
سراپا سوختم از دوری یار
چرا بر نیستان من زد آتش
حدیثی گفتم از هجران که ناگه
بیانش بر زبان من زدآتش
دهد بر باد تا خاکسترم را
به جان ناتوان من زدآتش
چه خصمی داشت با من دوست کز هجر
چنین برخانمان من زدآتش
به شاخی آشیان کردم چومرغی
فلک بر آشیان من زد آتش
بلند اقبال را دیدم که میگفت
غم هجران به جان من زدآتش
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.