کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    لعلی ازکان بدخش آورده لب می خواندش

    شور عالم در لبش شیرین رطب می خواندش

    شد ترشح قطره خونی زچشمم بر رخش

    از دل من قطره خونی است لب می خواندش

    روشنی روی او وتیرگی موی اوست

    اینکه درعالم منجم روز وشب می خواندش

    پا به دوشش سر به گوشش می نهد زلف کجش

    راست می گوید کسی گر بی ادب می خواندش

    زلفش از توقیع فرمان گشته بس پیچیده تر

    طفل دل ناخوانده خط از بر عجب می خواندش

    من همی گویم که زلفش چینی است از چین و بو

    از سیاهی گر کسی زنگی نسب می خواندش

    پای تا سرگشته چون آتش تنم از تاب عشق

    بی وقوفی بین طبیب آزار تب می خواندش

    روز و شب از بس دلم نالد گمانش چنگی است

    گر بلنداقبال در بزمطرب می خواندش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha