به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

بلند اقبال

بلند اقبالغزل هاشمارهٔ ۲۳۹: داد آن هفته ز بس یار شرابم دو سه روز

1280عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

داد آن هفته ز بس یار شرابم دو سه روز

کرد چون نرگس بیمار خرابم دوسه روز

باز آن ماه گراید به وثاقم دو سه شب

سر بباید که زهر کار بتابم دو سه روز

دور از آن ماه دوهفته که زدآتش به دلم

غرقه ازگریه بسیار درآبم دوسه روز

تا مگر او به عیادت گذر آرد به سرم

به که چون مردم بیمار بخوابم دو سه روز

هفته ای رفته کز آن ماه ندارم خبری

روم اندر پی دلدار شتابم دوسه روز

می توان گفت جوان بخت وبلنداقبالم

بر در یار اگر بار بیابم دو سه روز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۳۸: ای مژه خونریز توچون ناوک دل دوز 2شمارهٔ ۲۳۹: داد آن هفته ز بس یار شرابم دو سه ...3شمارهٔ ۲۴۰: دل تومایل جفا است هنوز 4شمارهٔ ۲۴۱: ساقی دگر شراب به جام از سبو مریز 5شمارهٔ ۲۴۲: دلبری دارد آن قمر که مپرس 6شمارهٔ ۲۴۳: دلبری می کند آن شوخ پری رو که مپر ...7شمارهٔ ۲۴۴: خواست از دولب او یک بوس 8شمارهٔ ۲۴۵: دلا غلام در دوست باش و سلطان باش 9شمارهٔ ۲۴۶: خواه اندر کعبه باش وخواه در بتخان ...10شمارهٔ ۲۴۷: زلف تو چو دودآمد وچهر تو چوآتش 11شمارهٔ ۲۴۸: عقل را چندی زمن بیگانه می کردند ک ...12شمارهٔ ۲۴۹: غم هجران به جان من زد آتش 13شمارهٔ ۲۵۰: دلبر سیمین تن من دل ز آهن باشدش 14شمارهٔ ۲۵۱: لعلی ازکان بدخش آورده لب می خواند ...15شمارهٔ ۲۵۲: چون دلم شد عاشقت دانی که من چون ک ...16شمارهٔ ۲۵۳: بر دلم خورده تیر مژگانش 17شمارهٔ ۲۵۴: سیاووش است گردیده زره پوش 18شمارهٔ ۲۵۵: شنیده ام سخنی خوش که گفت باده فرو ...19شمارهٔ ۲۵۶: خیز ای نگار باده بیاور پیش 20شمارهٔ ۲۵۷: شده است دل بر ما خون ز دست دلبر خ ...21شمارهٔ ۲۵۸: زهی جمال تو دیباچه کتاب ریاض 22شمارهٔ ۲۵۹: نوشته حاشیه صفحه جمال توخط 23شمارهٔ ۲۶۰: خنجر به دست ترک تو دارد سر نزاع 24شمارهٔ ۲۶۱: پروانه را که داده تعلق به نور شمع 25شمارهٔ ۲۶۲: ای تیر مژگان تورا جان ودل مسکین ه ...26شمارهٔ ۲۶۳: رخ یک طرف دو طره جانانه یک طرف 27شمارهٔ ۲۶۴: هرکه را گم گشته دل پیدا کنش در زی ...28شمارهٔ ۲۶۵: برده ای رونق زمشک تر ز زلف 29شمارهٔ ۲۶۶: دامن آن ماهم ار افتد به کف 30شمارهٔ ۲۶۷: ندیده روی دلبر را شدم از جان و دل ...31شمارهٔ ۲۶۸: کس نگردد مبتلای درد وآزار فراق 32شمارهٔ ۲۶۹: بر سر ما آن نگار آورده کاری از فر ...33شمارهٔ ۲۷۰: فغان که دل به برم خون شد ازجفای ف ...34شمارهٔ ۲۷۱: ای رخت آئینه انوار حق 35شمارهٔ ۲۷۲: عقل است همچوشمع بر آفتاب عشق 36شمارهٔ ۲۷۳: عقل حیران گشته اندرکار عشق 37شمارهٔ ۲۷۴: الامان از عشق و از آزار عشق 38شمارهٔ ۲۷۵: گفتم ازهجر توخونین جگرم گفت چه با ...39شمارهٔ ۲۷۶: دشمنی دارنددرکار آب وآتش باد وخاک 40شمارهٔ ۲۷۷: زلفت شب قدر است ورخت ماه مبارک 41شمارهٔ ۲۷۸: ای ترک من ای آفت دین ودل وفرهنگ 42شمارهٔ ۲۷۹: گر ببیند رخ تو را بلبل 43شمارهٔ ۲۸۰: گفتم که عاشقم من وز این گفته ام خ ...44شمارهٔ ۲۸۱: ای نگار سیم تن ای بی وفای سنگدل 45شمارهٔ ۲۸۲: به جمال توگشته دل مایل 46شمارهٔ ۲۸۳: شب فراق تو بیرون نمی روم زخیال 47شمارهٔ ۲۸۴: مرا به جز غم وحسرت ز عشق یار چه ح ...48شمارهٔ ۲۸۵: یا مشو ازدردعشق ای دل علیل 49شمارهٔ ۲۸۶: قسم به موی تو یعنی به سوره واللیل 50شمارهٔ ۲۸۷: کشدم بی تو بر بهشت ار میل 51شمارهٔ ۲۸۸: داده شه فرمان که مستان را نمایند ...52شمارهٔ ۲۸۹: ندیده برده دل و دین ز کف جمال توا ...53شمارهٔ ۲۹۰: من شاهبازم کاین چنین اندر قفس افت ...54شمارهٔ ۲۹۱: در رخ دلبر لبی شیرین چو شکر دیده ...55شمارهٔ ۲۹۲: از غم عشق تو رسوای جهان گردیده ام 56شمارهٔ ۲۹۳: من اگر دور از توام پیش توام 57شمارهٔ ۲۹۴: فاش گویم عاشق رخسار دلبر گشته ام 58شمارهٔ ۲۹۵: عشق چون شمع است ومن پروانه ام 59شمارهٔ ۲۹۶: برآنند خلقی که من می پرستم 60شمارهٔ ۲۹۷: همه از باده من از گردش چشمت مستم 61شمارهٔ ۲۹۸: من نه مستم از شراب از چشم یار مست ...62شمارهٔ ۲۹۹: دوش با خونین دل خود گفتگوئی داشتم 63شمارهٔ ۳۰۰: به چین زلفت ار مشک ختا گفتم خطا گ ...64شمارهٔ ۳۰۱: لب لعل تو یاقوت است مرجان راست یا ...65شمارهٔ ۳۰۲: خراب کرد فراق رخ تو بنیادم 66شمارهٔ ۳۰۳: دست درحلقه آن زلف پریشان کردم 67شمارهٔ ۳۰۴: دوش در مستی به زلف یار چنگی می زد ...68شمارهٔ ۳۰۵: کافرم خوانند چون عاشق بدان دلبر ش ...69شمارهٔ ۳۰۶: پای بند خم آن زلف گره گیر شدم 70شمارهٔ ۳۰۷: از چهر آتشین تو آتش به جان شدم 71شمارهٔ ۳۰۸: گر چون دهان دوست ز غم بی نشان شدم 72شمارهٔ ۳۰۹: ای دل اگر یار منی در عشق شو ثابت ...73شمارهٔ ۳۱۰: نیارد سروهرگز میوه من چیزی عجب دی ...74شمارهٔ ۳۱۱: یک آه اگر از دل صد چاک برآرم 75شمارهٔ ۳۱۲: چنان اندر کمند طره جانان گرفتارم 76شمارهٔ ۳۱۳: ز بسکه روز وشب اندر خیال دلدارم 77شمارهٔ ۳۱۴: تو راگمان که مناز دوری تو جان دار ...78شمارهٔ ۳۱۵: نه میل سیر گلشن نه تقاضای چمن دار ...79شمارهٔ ۳۱۶: تعالی الله زجانانی که دارم 80شمارهٔ ۳۱۷: نه من به عشق تو امروز خسته وزارم 81شمارهٔ ۳۱۸: من نه از زلف بتان این سان پریشان ...82شمارهٔ ۳۱۹: من همی گویم که عاشق بر رخ آن دلبر ...83شمارهٔ ۳۲۰: من از فراق توتاچندسوزم وسازم 84شمارهٔ ۳۲۱: خرم آندم که از این بزم جهان برخیز ...85شمارهٔ ۳۲۲: دل من هست چو عمان دهان شد صدفم 86شمارهٔ ۳۲۳: گفتم این شور من ازچیست بگفت از نم ...87شمارهٔ ۳۲۴: در خم زلف توتا گشته گرفتار دلم 88شمارهٔ ۳۲۵: ای دل آزار مباش از پی آزار دلم 89شمارهٔ ۳۲۶: خیمه زدسلطان عشق اندر دلم 90شمارهٔ ۳۲۷: خیال رویتوبیرون نمی رودزدلم 91شمارهٔ ۳۲۸: از فراقت نه چنان تنگ دلم 92شمارهٔ ۳۲۹: گفتم که مهی گفت که ماهست غلامم 93شمارهٔ ۳۳۰: اگر بداگر خوبم از دوستانم 94شمارهٔ ۳۳۱: زنده دور از روی آن سیمین تنم 95شمارهٔ ۳۳۲: گفتمش دیوانه ام گفتا که زنجیرت کن ...96شمارهٔ ۳۳۳: ز آب چشم از بسکه روز و شب زمین را ...97شمارهٔ ۳۳۴: تونوبهار منی نوبهار را چکنم 98شمارهٔ ۳۳۵: شد وقت آنکز بی خودی وصفی ز دلداری ...99شمارهٔ ۳۳۶: گر توگوئی بت پرستم بت پرستی میکنم 100شمارهٔ ۳۳۷: همچو چشم آن صنم بی باده مستی می ک ...101شمارهٔ ۳۳۸: ز حال من خبرت نیست کز فراق تو چون ...102شمارهٔ ۳۳۹: تا که خود را زبر دوست جدا می بینم 103شمارهٔ ۳۴۰: نه از وصل تو دلشادم نه درهجر توغم ...104شمارهٔ ۳۴۱: تا گدای درتوام شاهم 105شمارهٔ ۳۴۲: توگرماه منی من ماه تابان را نمی خ ...106شمارهٔ ۳۴۳: توسلیمانی وما مورتوایم 107شمارهٔ ۳۴۴: ما اگر خاریم اگر گل از گلستان توا ...108شمارهٔ ۳۴۵: توصاحب کرمی ما گدای کوی توایم 109شمارهٔ ۳۴۶: ما کجا کی عاشق دلخسته ایم 110شمارهٔ ۳۴۷: ما عاشقان مست دل از دست داده ایم 111شمارهٔ ۳۴۸: دین ودل درعشق یار از گفتگوئی داده ...112شمارهٔ ۳۴۹: گوئیم عاشقیم وز هجرت نمرده ایم 113شمارهٔ ۳۵۰: ما به یاد آن پری دیوانه ایم 114شمارهٔ ۳۵۱: در تصور ما که ما بینای روی دوستیم 115شمارهٔ ۳۵۲: یک یار وفادار دراین شهر ندیدیم 116شمارهٔ ۳۵۳: ما روز ازل عاشق رخسار توبودیم 117شمارهٔ ۳۵۴: ما ز گیسوی پریشانی تو آشفته تریم 118شمارهٔ ۳۵۵: ز سوز عشق تودرسینه آتشی داریم 119شمارهٔ ۳۵۶: ساقی به یاد چشم وی برخیز وده جام ...120شمارهٔ ۳۵۷: آگه نیی که بیتو شب و روز چون کنیم 121شمارهٔ ۳۵۸: کسی نشدخبر از حال ما که ما چونیم 122شمارهٔ ۳۵۹: دل به من گوید ز غم کز شهر در هامو ...123شمارهٔ ۳۶۰: به که ما دیوانه از عشق پری روئی ش ...124شمارهٔ ۳۶۱: روز است وآفتاب است شمع و چراغ جوئ ...125شمارهٔ ۳۶۲: یا رب آن عمر ز من رفته به من بازر ...126شمارهٔ ۳۶۳: نیست غم پروانه را از سوختن 127شمارهٔ ۳۶۴: پیش شمع عارضش پروانه می باید شدن 128شمارهٔ ۳۶۵: چه بد آغاز وسرانجام چه خواهدبودن 129شمارهٔ ۳۶۶: ای دل نیی عاشق برو بر خویشتن بهتا ...130شمارهٔ ۳۶۷: ای پادشاه خوبان رحمی بر این گدا ک ...131شمارهٔ ۳۶۸: در آئینه بر عارض خود نظر کن 132شمارهٔ ۳۶۹: ساقی ار باده دهی ساغر ما را خم کن 133شمارهٔ ۳۷۰: گفت یار ار عاشقی از سوختن پروانکن 134شمارهٔ ۳۷۱: خود را به شمع او دلا در سوختن پرو ...135شمارهٔ ۳۷۲: شد ز آب چشمه چشم جویم روان به دام ...136شمارهٔ ۳۷۳: ساقی امشب می دهی گر می به من 137شمارهٔ ۳۷۴: فراق یار چه دانی چه می کندبا من 138شمارهٔ ۳۷۵: بیدار شد ز خواب بخت به خواب من 139شمارهٔ ۳۷۶: خرم آن دم که نشنید بت من در بر من 140شمارهٔ ۳۷۷: هر که را بدخو است یار آگه بود از ...141شمارهٔ ۳۷۸: باز افتاده به یاد رخ جانان دل من 142شمارهٔ ۳۷۹: چشمه حیوان من شد لب جانان من 143شمارهٔ ۳۸۰: آتشی عشق زد به خرمن من 144شمارهٔ ۳۸۱: ای ترک مشک طره کافور روی من 145شمارهٔ ۳۸۲: این صنم کیست که نبود بشری بهتر از ...146شمارهٔ ۳۸۳: من پیرم و دل مرده تو داری به جبین ...147شمارهٔ ۳۸۴: روی ننموده ربودی دل ودین 148شمارهٔ ۳۸۵: تو از فرهاد دل بری نه شیرین 149شمارهٔ ۳۸۶: گفتمش چون بینمت ای نازنین 150شمارهٔ ۳۸۷: در نافه از خطا مشک می زدبسی دم از ...151شمارهٔ ۳۸۸: هر صفائی که دارد آن مه رو 152شمارهٔ ۳۸۹: دیشب من و دل تا سحر کردیم از بس گ ...153شمارهٔ ۳۹۰: ای بت ماه روی مشکین مو 154شمارهٔ ۳۹۱: چومریخی ز خون چون ماهی از رو 155شمارهٔ ۳۹۲: ای دل چنین بازی مکن با طره طرار ا ...156شمارهٔ ۳۹۳: گر کنی پیدا رهی ای شانه درگیسوی ا ...157شمارهٔ ۳۹۴: اگر به حکم قضا می شود رضا دل تو 158شمارهٔ ۳۹۵: چشمم فتد در آینه گر برجمال تو 159شمارهٔ ۳۹۶: هر کس افتد به خیال من وتو 160شمارهٔ ۳۹۷: ای قدم خم گشته تر ز ابروی تو 161شمارهٔ ۳۹۸: من چیستم که دم زنم از عشق روی تو 162شمارهٔ ۳۹۹: بسته دلم را به بند حلقه گیسوی تو 163شمارهٔ ۴۰۰: مرا ترکی است غارتگر سنان مژگان کم ...164شمارهٔ ۴۰۱: بر درد دل خسته ام دوست دوا شو 165شمارهٔ ۴۰۲: دل در برم دیوانه شد زنجیر زلف یار ...166شمارهٔ ۴۰۳: دیوانه شد دل در برم زنجیر زلف یار ...167شمارهٔ ۴۰۴: گفتم بده بوسی ز لب گفتا زر وسیم ت ...168شمارهٔ ۴۰۵: آری اگر ای بادز دلبر خبری کو 169شمارهٔ ۴۰۶: از مژه سنان داری وجوشن به بر ازمو 170شمارهٔ ۴۰۷: آینه در پیش خود بگرفت وگفتا کن نگ ...171شمارهٔ ۴۰۸: به حسن چون تو نه آید کسی نه آمده ...172شمارهٔ ۴۰۹: عکس رخ آن ماه در جام شراب انداخته 173شمارهٔ ۴۱۰: در دلم عشق آتشی افروخته 174شمارهٔ ۴۱۱: عاشق روی نگارم کفر چه ایمان چه 175شمارهٔ ۴۱۲: در شاه نشین دل من یار نشسته 176شمارهٔ ۴۱۳: ز مو قیمت مشک وعنبر شکسته 177شمارهٔ ۴۱۴: دل جای در آن طره طرار گرفته 178شمارهٔ ۴۱۵: مگومرا ز چه دلبر ز برجدا کرده 179شمارهٔ ۴۱۶: سلطان عشق ما را سرباز خویش کرده 180شمارهٔ ۴۱۷: گردش چشم تو مستم کرده 181شمارهٔ ۴۱۸: بر آتش دلم آن مه ز مهر آب زده 182شمارهٔ ۴۱۹: خیز ای بت من باده گلگون کهن ده 183شمارهٔ ۴۲۰: تا ز دلم خبر شوی آینه پیش روی نه 184شمارهٔ ۴۲۱: عجب از روح مجسم بدنی ساخته ای 185شمارهٔ ۴۲۲: روبروی آفتاب آئینه بر رو بسته ای 186شمارهٔ ۴۲۳: از چه همچون زلف یار ای دل پریشان ...187شمارهٔ ۴۲۴: دل از بت واز بت پرست اندر کلیسا ب ...188شمارهٔ ۴۲۵: نه همی دین و دل از ما برده ای 189شمارهٔ ۴۲۶: باز بر رخ مشکین را پریشان کرده ای 190شمارهٔ ۴۲۷: چرا تواینهمه ای ماه بی وفا شده ای 191شمارهٔ ۴۲۸: چرا تو این همه ای ماه بی وفا شده ...192شمارهٔ ۴۲۹: چه خورده ای که ز رخ همچوارغوان شد ...193شمارهٔ ۴۳۰: توچرا اینهمه بدخو شده ای 194شمارهٔ ۴۳۱: تیر مژگان وسنان قد و زره موشده ای 195شمارهٔ ۴۳۲: روی تو را ندیده دلم را ربوده ای 196شمارهٔ ۴۳۳: گفتم بهای بوسه ای گویند جان فرمود ...197شمارهٔ ۴۳۴: دارد آن مه نه همی چشم سیاه عجبی 198شمارهٔ ۴۳۵: دور ازتو فارغ نیستم از درد و تب ر ...199شمارهٔ ۴۳۶: دلبر ما را به حال ما اگر بود التف ...200شمارهٔ ۴۳۷: ای دل بیا برای تو دارم بشارتی 201شمارهٔ ۴۳۸: تعالی الله چه دولت بر سر استی 202شمارهٔ ۴۳۹: کند زلف تو گاهی سرکشی گه می کند پ ...203شمارهٔ ۴۴۰: چه شد که مه بریدی وعهد بشکستی 204شمارهٔ ۴۴۱: نه چون چشم تو دیدم چشم مستی 205شمارهٔ ۴۴۲: گفتم به لاله داغ به دل بهر کیستی 206شمارهٔ ۴۴۳: ای دل چنین درتاب وتب از عشق روی ک ...207شمارهٔ ۴۴۴: چه اول مهربان بودی چه آخر کینه جو ...208شمارهٔ ۴۴۵: بتا دیر آمدی وزودرفتی 209شمارهٔ ۴۴۶: گر طالعم کند به وصالت حمایتی 210شمارهٔ ۴۴۷: گفتی دهمت بوسی ودیدی که ندادی 211شمارهٔ ۴۴۸: ای دوست که ترک دوستان کردی 212شمارهٔ ۴۴۹: گشودی زلف مشک افشان جهان رامشکبو ...213شمارهٔ ۴۵۰: دیوانه ام ای شوخ پری وار توکردی 214شمارهٔ ۴۵۱: تاکس نبیندت ز نظرها نهان شدی 215شمارهٔ ۴۵۲: خواستم بینم رخت را لن ترانی گوشدی 216شمارهٔ ۴۵۳: گفتم ای عشق ده مرا پندی 217شمارهٔ ۴۵۴: زنی از غمزه ای شوخ ار به نیشکر شک ...218شمارهٔ ۴۵۵: عجب ای ترک بی وفا بودی 219شمارهٔ ۴۵۶: برقع ز رخ گشودی دل ازکفم ربودی 220شمارهٔ ۴۵۷: اگر زآن زلف مشک افشان به چنگ افتد ...221شمارهٔ ۴۵۸: اگر از زلف تودر دست من افتد تاری 222شمارهٔ ۴۵۹: بینم ای ترک عجب خونخواری 223شمارهٔ ۴۶۰: نگرددماه نوطالع گر از رخ پرده برد ...224شمارهٔ ۴۶۱: از طلعت اگر ماهی گفتار چرا داری 225شمارهٔ ۴۶۲: چرا با دیگران مهر و وفا با من ستم ...226شمارهٔ ۴۶۳: دل ز آهن تو سیم تن داری 227شمارهٔ ۴۶۴: وفا گر بگوئیم داری نداری 228شمارهٔ ۴۶۵: مرا ای آسمان تا کی دمی آسوده نگذا ...229شمارهٔ ۴۶۶: میان دلبران باشد مرا یک یار عیاری 230شمارهٔ ۴۶۷: فغان که یار ندارد به ما سر یاری 231شمارهٔ ۴۶۸: چون تونبودآدمی در دلبری 232شمارهٔ ۴۶۹: نه همی تنها دل ودین از کف من می ب ...233شمارهٔ ۴۷۰: جام می در دست بگرفت وبه من گفت آن ...234شمارهٔ ۴۷۱: تا ز عشق روی خوددیوانه ام کرد آن ...235شمارهٔ ۴۷۲: مگر گشتی اسیر سروقدی چون من ای قم ...236شمارهٔ ۴۷۳: دلا منال گراز یار خویشتن دوری 237شمارهٔ ۴۷۴: مگرنه جان منی پس چرا ز من دوری 238شمارهٔ ۴۷۵: چرا به کار جهان روز و شب به تدبیر ...239شمارهٔ ۴۷۶: اگر آن مهربان یارم شود مهمان شب و ...240شمارهٔ ۴۷۷: گمان مکن که اگر بدکند کسی به کسی 241شمارهٔ ۴۷۸: نه مایلی به چه رنجش که یار ما باش ...242شمارهٔ ۴۷۹: تو راکه گفته ندانم که این چنین با ...243شمارهٔ ۴۸۰: چون شانه را به طره طرار می کشی 244شمارهٔ ۴۸۱: توبه زلف از پی آزار دلم شانه کشی 245شمارهٔ ۴۸۲: ای نازنین شمایل آشوب عقل وهوشی 246شمارهٔ ۴۸۳: بتا به کشتن ما عاشقان چه می کوشی 247شمارهٔ ۴۸۴: همچو چهرت کی بود آتش چوزلفت دودکی 248شمارهٔ ۴۸۵: زدستم بر نمی آید که در زلفت زنم چ ...249شمارهٔ ۴۸۶: توعجب سست عهد وسخت دلی 250شمارهٔ ۴۸۷: بیاد ابروی تو شد قدم به شکل هلالی 251شمارهٔ ۴۸۸: نه همچوعارض تو به گلشن بود گلی 252شمارهٔ ۴۸۹: چون پریشانی به زلف یار دارد عالمی 253شمارهٔ ۴۹۰: دین ودل برده ازکفم صنمی 254شمارهٔ ۴۹۱: بوسه دل از لعل جان بخشت هوس دارده ...255شمارهٔ ۴۹۲: بوی یار مهربان آیدهمی 256شمارهٔ ۴۹۳: آن مه فکنده از زلف بررخ حجاب نیمی 257شمارهٔ ۴۹۴: آشوب شهری شورجهانی 258شمارهٔ ۴۹۵: گفتی از چیست که شیرین سخنی 259شمارهٔ ۴۹۶: سروقد غنچه دهن گل بدنی 260شمارهٔ ۴۹۷: عجب از چشم سیه راهزنی 261شمارهٔ ۴۹۸: ز آتشین رخ آتشم تا کی به خرمن می ...262شمارهٔ ۴۹۹: تو آتشین رخ اگر سر به زیر آب کنی 263شمارهٔ ۵۰۰: بت پرستی می کنم جا در کلیسا گر کن ...264شمارهٔ ۵۰۱: چنگی به زلف اوزدم گفتا جسارت می ک ...265شمارهٔ ۵۰۲: درکجائی شب وروز ای دل اگر یار منی 266شمارهٔ ۵۰۳: سروها دیده ام به هر چمنی 267شمارهٔ ۵۰۴: نظر در آینه کن تا جمال خویش ببینی 268شمارهٔ ۵۰۵: اگر در آینه روزی جمال خویش ببینی 269شمارهٔ ۵۰۶: چشمت خدای داده که صاحب نظری شوی 270شمارهٔ ۵۰۷: ای دل به جان بکوش که اهل نظر شوی 271شمارهٔ ۵۰۸: ای وجودت مظهر لطف الهی 272شمارهٔ ۵۰۹: ای گدای در توهر شاهی 273شمارهٔ ۵۱۰: به ماه وسرو تو رانسبتی نبودگهی 274شمارهٔ ۵۱۱: سزد کز حسن در عالم کنی دعوی به یک ...275شمارهٔ ۵۱۲: با سنگ بت سنگدلم گفت ز مائی 276شمارهٔ ۵۱۳: تنها همی نه با من با هر کس آشنائی 277شمارهٔ ۵۱۴: من به پیش خویش می پنداشتم یارم تو ...278شمارهٔ ۵۱۵: از چیست ترشروئی بهر چه تلخ گوئی 279شمارهٔ ۵۱۶: روا نباشد اگر گویمت که مه روئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ