کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلبری می کند آن شوخ پری رو که مپرس

    ساحری می کند از نرگس جادو که مپرس

    رخنه در دین کنداز ناوک مژگان که مگو

    زخم بر دل زند از خنجر ابرو که مپرس

    آن پری رو نه دلم را همی آشفته نمود

    بسته اش کرده به زنجیر زگیسوکه مپرس

    بت من خوب نگاری است ولی با دل من

    بد چنان میکند از گفته بدگو که مپرس

    دوش از زلف تودرحلقه ما تا دل شب

    گفتگوبود پریشان تر از آن موکه مپرس

    چشم من چشمه کنارم شده جوئی ز غمت

    آب از آن چشمه روان است در این جو که مپرس

    به گمانت که نهان است زچشمم رخ تو

    آفتاب است وعیان است ز هر سوکه مپرس

    خواهد ار کس خرد از لعل تو بوسی باید

    اینقدر سیم بریزد به ترازو که مپرس

    گر چه خوانند همه خلق بلند اقبالم

    پستم از هجر توای ترک جفا جوکه مپرس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha