بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۰: رخنه ها از مژه آن ترک در ایمانم کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رخنه ها از مژه آن ترک در ایمانم کرد چه بگویم که چه کاری به دل و جانم کرد عزم کرده است همانا که کندتعمیرم ورنه از ریشه سبب چیست که ویرانم کرد نه من از گردش ایام پریشان شده ام که پریشانی زلف تو پریشانم کرد یوسف از دست تومیکرد شکایت که مرا گاه در چاه و گهی خسته زندانم کرد هستم ازعشق تو سرباز ولی همت عشق یاور حال دل من شد وسلطانم کرد بهجهان نام ونشان هیچ نبود از من زار التفات تو چنین میر جهانبانم کرد گفتی ازچیست چنین شهره بلنداقبال است عشق روی تو چنین شهره دورانم کرد بلند اقبال