به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

بلند اقبال

بلند اقبالغزل هاشمارهٔ ۲۲۵: پرده را از روی خود انداخت یار

1290عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پرده را از روی خود انداخت یار

وزنگاهی کار ما را ساخت یار

بود شب تاریک ومن گم کرده راه

دستگیرم شد مرا بشناخت یار

دل چو سیم و خودچو زر بیغش شدم

بسکه درکوره غمم بگداخت یار

نیست دل را غیر تسلیم و رضا

بر سر دل هر چه آرد تاخت یار

خواست دلگرمم به سر بازی کند

ورنه کی این نرد را می باخت یار

ساقیا بردار و در پیمانه کن

این بهی کاندر قدح انداخت یار

با همه پستی بلند اقبال شد

چون به حال زار دل پرداخت یار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۲۴: ریزم از بس خون زچشم اندرکنار 2شمارهٔ ۲۲۵: پرده را از روی خود انداخت یار 3شمارهٔ ۲۲۶: التفاتی به ما ندارد یار 4شمارهٔ ۲۲۷: زد سر زلف خود آن دلبر که اکنون دل ...5شمارهٔ ۲۲۸: ای دلمناز دهانت تنگ تر 6شمارهٔ ۲۲۹: تا به کی از دوری روی تو باید کرد ...7شمارهٔ ۲۳۰: هر زمان بر دل ما می کنی آزار دگر 8شمارهٔ ۲۳۱: از سر کوی تو حاشا که روم جای دگر 9شمارهٔ ۲۳۲: یادگار از جم به جا نبود به غیر از ...10شمارهٔ ۲۳۳: ای گیسوی توواللیل ای رویت آیه نور 11شمارهٔ ۲۳۴: گفتمش بوسی ز لب ده گفت بر کف جان ...12شمارهٔ ۲۳۵: نصیب جان ودلم شد بلای هجرت باز 13شمارهٔ ۲۳۶: بس دل مرده زنده گردد باز 14شمارهٔ ۲۳۷: چنگ این همه در طره طرار مینداز 15شمارهٔ ۲۳۸: ای مژه خونریز توچون ناوک دل دوز 16شمارهٔ ۲۳۹: داد آن هفته ز بس یار شرابم دو سه ...17شمارهٔ ۲۴۰: دل تومایل جفا است هنوز 18شمارهٔ ۲۴۱: ساقی دگر شراب به جام از سبو مریز 19شمارهٔ ۲۴۲: دلبری دارد آن قمر که مپرس 20شمارهٔ ۲۴۳: دلبری می کند آن شوخ پری رو که مپر ...21شمارهٔ ۲۴۴: خواست از دولب او یک بوس 22شمارهٔ ۲۴۵: دلا غلام در دوست باش و سلطان باش 23شمارهٔ ۲۴۶: خواه اندر کعبه باش وخواه در بتخان ...24شمارهٔ ۲۴۷: زلف تو چو دودآمد وچهر تو چوآتش 25شمارهٔ ۲۴۸: عقل را چندی زمن بیگانه می کردند ک ...26شمارهٔ ۲۴۹: غم هجران به جان من زد آتش 27شمارهٔ ۲۵۰: دلبر سیمین تن من دل ز آهن باشدش 28شمارهٔ ۲۵۱: لعلی ازکان بدخش آورده لب می خواند ...29شمارهٔ ۲۵۲: چون دلم شد عاشقت دانی که من چون ک ...30شمارهٔ ۲۵۳: بر دلم خورده تیر مژگانش 31شمارهٔ ۲۵۴: سیاووش است گردیده زره پوش 32شمارهٔ ۲۵۵: شنیده ام سخنی خوش که گفت باده فرو ...33شمارهٔ ۲۵۶: خیز ای نگار باده بیاور پیش 34شمارهٔ ۲۵۷: شده است دل بر ما خون ز دست دلبر خ ...35شمارهٔ ۲۵۸: زهی جمال تو دیباچه کتاب ریاض 36شمارهٔ ۲۵۹: نوشته حاشیه صفحه جمال توخط 37شمارهٔ ۲۶۰: خنجر به دست ترک تو دارد سر نزاع 38شمارهٔ ۲۶۱: پروانه را که داده تعلق به نور شمع 39شمارهٔ ۲۶۲: ای تیر مژگان تورا جان ودل مسکین ه ...40شمارهٔ ۲۶۳: رخ یک طرف دو طره جانانه یک طرف 41شمارهٔ ۲۶۴: هرکه را گم گشته دل پیدا کنش در زی ...42شمارهٔ ۲۶۵: برده ای رونق زمشک تر ز زلف 43شمارهٔ ۲۶۶: دامن آن ماهم ار افتد به کف 44شمارهٔ ۲۶۷: ندیده روی دلبر را شدم از جان و دل ...45شمارهٔ ۲۶۸: کس نگردد مبتلای درد وآزار فراق 46شمارهٔ ۲۶۹: بر سر ما آن نگار آورده کاری از فر ...47شمارهٔ ۲۷۰: فغان که دل به برم خون شد ازجفای ف ...48شمارهٔ ۲۷۱: ای رخت آئینه انوار حق 49شمارهٔ ۲۷۲: عقل است همچوشمع بر آفتاب عشق 50شمارهٔ ۲۷۳: عقل حیران گشته اندرکار عشق 51شمارهٔ ۲۷۴: الامان از عشق و از آزار عشق 52شمارهٔ ۲۷۵: گفتم ازهجر توخونین جگرم گفت چه با ...53شمارهٔ ۲۷۶: دشمنی دارنددرکار آب وآتش باد وخاک 54شمارهٔ ۲۷۷: زلفت شب قدر است ورخت ماه مبارک 55شمارهٔ ۲۷۸: ای ترک من ای آفت دین ودل وفرهنگ 56شمارهٔ ۲۷۹: گر ببیند رخ تو را بلبل 57شمارهٔ ۲۸۰: گفتم که عاشقم من وز این گفته ام خ ...58شمارهٔ ۲۸۱: ای نگار سیم تن ای بی وفای سنگدل 59شمارهٔ ۲۸۲: به جمال توگشته دل مایل 60شمارهٔ ۲۸۳: شب فراق تو بیرون نمی روم زخیال 61شمارهٔ ۲۸۴: مرا به جز غم وحسرت ز عشق یار چه ح ...62شمارهٔ ۲۸۵: یا مشو ازدردعشق ای دل علیل 63شمارهٔ ۲۸۶: قسم به موی تو یعنی به سوره واللیل 64شمارهٔ ۲۸۷: کشدم بی تو بر بهشت ار میل 65شمارهٔ ۲۸۸: داده شه فرمان که مستان را نمایند ...66شمارهٔ ۲۸۹: ندیده برده دل و دین ز کف جمال توا ...67شمارهٔ ۲۹۰: من شاهبازم کاین چنین اندر قفس افت ...68شمارهٔ ۲۹۱: در رخ دلبر لبی شیرین چو شکر دیده ...69شمارهٔ ۲۹۲: از غم عشق تو رسوای جهان گردیده ام 70شمارهٔ ۲۹۳: من اگر دور از توام پیش توام 71شمارهٔ ۲۹۴: فاش گویم عاشق رخسار دلبر گشته ام 72شمارهٔ ۲۹۵: عشق چون شمع است ومن پروانه ام 73شمارهٔ ۲۹۶: برآنند خلقی که من می پرستم 74شمارهٔ ۲۹۷: همه از باده من از گردش چشمت مستم 75شمارهٔ ۲۹۸: من نه مستم از شراب از چشم یار مست ...76شمارهٔ ۲۹۹: دوش با خونین دل خود گفتگوئی داشتم 77شمارهٔ ۳۰۰: به چین زلفت ار مشک ختا گفتم خطا گ ...78شمارهٔ ۳۰۱: لب لعل تو یاقوت است مرجان راست یا ...79شمارهٔ ۳۰۲: خراب کرد فراق رخ تو بنیادم 80شمارهٔ ۳۰۳: دست درحلقه آن زلف پریشان کردم 81شمارهٔ ۳۰۴: دوش در مستی به زلف یار چنگی می زد ...82شمارهٔ ۳۰۵: کافرم خوانند چون عاشق بدان دلبر ش ...83شمارهٔ ۳۰۶: پای بند خم آن زلف گره گیر شدم 84شمارهٔ ۳۰۷: از چهر آتشین تو آتش به جان شدم 85شمارهٔ ۳۰۸: گر چون دهان دوست ز غم بی نشان شدم 86شمارهٔ ۳۰۹: ای دل اگر یار منی در عشق شو ثابت ...87شمارهٔ ۳۱۰: نیارد سروهرگز میوه من چیزی عجب دی ...88شمارهٔ ۳۱۱: یک آه اگر از دل صد چاک برآرم 89شمارهٔ ۳۱۲: چنان اندر کمند طره جانان گرفتارم 90شمارهٔ ۳۱۳: ز بسکه روز وشب اندر خیال دلدارم 91شمارهٔ ۳۱۴: تو راگمان که مناز دوری تو جان دار ...92شمارهٔ ۳۱۵: نه میل سیر گلشن نه تقاضای چمن دار ...93شمارهٔ ۳۱۶: تعالی الله زجانانی که دارم 94شمارهٔ ۳۱۷: نه من به عشق تو امروز خسته وزارم 95شمارهٔ ۳۱۸: من نه از زلف بتان این سان پریشان ...96شمارهٔ ۳۱۹: من همی گویم که عاشق بر رخ آن دلبر ...97شمارهٔ ۳۲۰: من از فراق توتاچندسوزم وسازم 98شمارهٔ ۳۲۱: خرم آندم که از این بزم جهان برخیز ...99شمارهٔ ۳۲۲: دل من هست چو عمان دهان شد صدفم 100شمارهٔ ۳۲۳: گفتم این شور من ازچیست بگفت از نم ...101شمارهٔ ۳۲۴: در خم زلف توتا گشته گرفتار دلم 102شمارهٔ ۳۲۵: ای دل آزار مباش از پی آزار دلم 103شمارهٔ ۳۲۶: خیمه زدسلطان عشق اندر دلم 104شمارهٔ ۳۲۷: خیال رویتوبیرون نمی رودزدلم 105شمارهٔ ۳۲۸: از فراقت نه چنان تنگ دلم 106شمارهٔ ۳۲۹: گفتم که مهی گفت که ماهست غلامم 107شمارهٔ ۳۳۰: اگر بداگر خوبم از دوستانم 108شمارهٔ ۳۳۱: زنده دور از روی آن سیمین تنم 109شمارهٔ ۳۳۲: گفتمش دیوانه ام گفتا که زنجیرت کن ...110شمارهٔ ۳۳۳: ز آب چشم از بسکه روز و شب زمین را ...111شمارهٔ ۳۳۴: تونوبهار منی نوبهار را چکنم 112شمارهٔ ۳۳۵: شد وقت آنکز بی خودی وصفی ز دلداری ...113شمارهٔ ۳۳۶: گر توگوئی بت پرستم بت پرستی میکنم 114شمارهٔ ۳۳۷: همچو چشم آن صنم بی باده مستی می ک ...115شمارهٔ ۳۳۸: ز حال من خبرت نیست کز فراق تو چون ...116شمارهٔ ۳۳۹: تا که خود را زبر دوست جدا می بینم 117شمارهٔ ۳۴۰: نه از وصل تو دلشادم نه درهجر توغم ...118شمارهٔ ۳۴۱: تا گدای درتوام شاهم 119شمارهٔ ۳۴۲: توگرماه منی من ماه تابان را نمی خ ...120شمارهٔ ۳۴۳: توسلیمانی وما مورتوایم 121شمارهٔ ۳۴۴: ما اگر خاریم اگر گل از گلستان توا ...122شمارهٔ ۳۴۵: توصاحب کرمی ما گدای کوی توایم 123شمارهٔ ۳۴۶: ما کجا کی عاشق دلخسته ایم 124شمارهٔ ۳۴۷: ما عاشقان مست دل از دست داده ایم 125شمارهٔ ۳۴۸: دین ودل درعشق یار از گفتگوئی داده ...126شمارهٔ ۳۴۹: گوئیم عاشقیم وز هجرت نمرده ایم 127شمارهٔ ۳۵۰: ما به یاد آن پری دیوانه ایم 128شمارهٔ ۳۵۱: در تصور ما که ما بینای روی دوستیم 129شمارهٔ ۳۵۲: یک یار وفادار دراین شهر ندیدیم 130شمارهٔ ۳۵۳: ما روز ازل عاشق رخسار توبودیم 131شمارهٔ ۳۵۴: ما ز گیسوی پریشانی تو آشفته تریم 132شمارهٔ ۳۵۵: ز سوز عشق تودرسینه آتشی داریم 133شمارهٔ ۳۵۶: ساقی به یاد چشم وی برخیز وده جام ...134شمارهٔ ۳۵۷: آگه نیی که بیتو شب و روز چون کنیم 135شمارهٔ ۳۵۸: کسی نشدخبر از حال ما که ما چونیم 136شمارهٔ ۳۵۹: دل به من گوید ز غم کز شهر در هامو ...137شمارهٔ ۳۶۰: به که ما دیوانه از عشق پری روئی ش ...138شمارهٔ ۳۶۱: روز است وآفتاب است شمع و چراغ جوئ ...139شمارهٔ ۳۶۲: یا رب آن عمر ز من رفته به من بازر ...140شمارهٔ ۳۶۳: نیست غم پروانه را از سوختن 141شمارهٔ ۳۶۴: پیش شمع عارضش پروانه می باید شدن 142شمارهٔ ۳۶۵: چه بد آغاز وسرانجام چه خواهدبودن 143شمارهٔ ۳۶۶: ای دل نیی عاشق برو بر خویشتن بهتا ...144شمارهٔ ۳۶۷: ای پادشاه خوبان رحمی بر این گدا ک ...145شمارهٔ ۳۶۸: در آئینه بر عارض خود نظر کن 146شمارهٔ ۳۶۹: ساقی ار باده دهی ساغر ما را خم کن 147شمارهٔ ۳۷۰: گفت یار ار عاشقی از سوختن پروانکن 148شمارهٔ ۳۷۱: خود را به شمع او دلا در سوختن پرو ...149شمارهٔ ۳۷۲: شد ز آب چشمه چشم جویم روان به دام ...150شمارهٔ ۳۷۳: ساقی امشب می دهی گر می به من 151شمارهٔ ۳۷۴: فراق یار چه دانی چه می کندبا من 152شمارهٔ ۳۷۵: بیدار شد ز خواب بخت به خواب من 153شمارهٔ ۳۷۶: خرم آن دم که نشنید بت من در بر من 154شمارهٔ ۳۷۷: هر که را بدخو است یار آگه بود از ...155شمارهٔ ۳۷۸: باز افتاده به یاد رخ جانان دل من 156شمارهٔ ۳۷۹: چشمه حیوان من شد لب جانان من 157شمارهٔ ۳۸۰: آتشی عشق زد به خرمن من 158شمارهٔ ۳۸۱: ای ترک مشک طره کافور روی من 159شمارهٔ ۳۸۲: این صنم کیست که نبود بشری بهتر از ...160شمارهٔ ۳۸۳: من پیرم و دل مرده تو داری به جبین ...161شمارهٔ ۳۸۴: روی ننموده ربودی دل ودین 162شمارهٔ ۳۸۵: تو از فرهاد دل بری نه شیرین 163شمارهٔ ۳۸۶: گفتمش چون بینمت ای نازنین 164شمارهٔ ۳۸۷: در نافه از خطا مشک می زدبسی دم از ...165شمارهٔ ۳۸۸: هر صفائی که دارد آن مه رو 166شمارهٔ ۳۸۹: دیشب من و دل تا سحر کردیم از بس گ ...167شمارهٔ ۳۹۰: ای بت ماه روی مشکین مو 168شمارهٔ ۳۹۱: چومریخی ز خون چون ماهی از رو 169شمارهٔ ۳۹۲: ای دل چنین بازی مکن با طره طرار ا ...170شمارهٔ ۳۹۳: گر کنی پیدا رهی ای شانه درگیسوی ا ...171شمارهٔ ۳۹۴: اگر به حکم قضا می شود رضا دل تو 172شمارهٔ ۳۹۵: چشمم فتد در آینه گر برجمال تو 173شمارهٔ ۳۹۶: هر کس افتد به خیال من وتو 174شمارهٔ ۳۹۷: ای قدم خم گشته تر ز ابروی تو 175شمارهٔ ۳۹۸: من چیستم که دم زنم از عشق روی تو 176شمارهٔ ۳۹۹: بسته دلم را به بند حلقه گیسوی تو 177شمارهٔ ۴۰۰: مرا ترکی است غارتگر سنان مژگان کم ...178شمارهٔ ۴۰۱: بر درد دل خسته ام دوست دوا شو 179شمارهٔ ۴۰۲: دل در برم دیوانه شد زنجیر زلف یار ...180شمارهٔ ۴۰۳: دیوانه شد دل در برم زنجیر زلف یار ...181شمارهٔ ۴۰۴: گفتم بده بوسی ز لب گفتا زر وسیم ت ...182شمارهٔ ۴۰۵: آری اگر ای بادز دلبر خبری کو 183شمارهٔ ۴۰۶: از مژه سنان داری وجوشن به بر ازمو 184شمارهٔ ۴۰۷: آینه در پیش خود بگرفت وگفتا کن نگ ...185شمارهٔ ۴۰۸: به حسن چون تو نه آید کسی نه آمده ...186شمارهٔ ۴۰۹: عکس رخ آن ماه در جام شراب انداخته 187شمارهٔ ۴۱۰: در دلم عشق آتشی افروخته 188شمارهٔ ۴۱۱: عاشق روی نگارم کفر چه ایمان چه 189شمارهٔ ۴۱۲: در شاه نشین دل من یار نشسته 190شمارهٔ ۴۱۳: ز مو قیمت مشک وعنبر شکسته 191شمارهٔ ۴۱۴: دل جای در آن طره طرار گرفته 192شمارهٔ ۴۱۵: مگومرا ز چه دلبر ز برجدا کرده 193شمارهٔ ۴۱۶: سلطان عشق ما را سرباز خویش کرده 194شمارهٔ ۴۱۷: گردش چشم تو مستم کرده 195شمارهٔ ۴۱۸: بر آتش دلم آن مه ز مهر آب زده 196شمارهٔ ۴۱۹: خیز ای بت من باده گلگون کهن ده 197شمارهٔ ۴۲۰: تا ز دلم خبر شوی آینه پیش روی نه 198شمارهٔ ۴۲۱: عجب از روح مجسم بدنی ساخته ای 199شمارهٔ ۴۲۲: روبروی آفتاب آئینه بر رو بسته ای 200شمارهٔ ۴۲۳: از چه همچون زلف یار ای دل پریشان ...201شمارهٔ ۴۲۴: دل از بت واز بت پرست اندر کلیسا ب ...202شمارهٔ ۴۲۵: نه همی دین و دل از ما برده ای 203شمارهٔ ۴۲۶: باز بر رخ مشکین را پریشان کرده ای 204شمارهٔ ۴۲۷: چرا تواینهمه ای ماه بی وفا شده ای 205شمارهٔ ۴۲۸: چرا تو این همه ای ماه بی وفا شده ...206شمارهٔ ۴۲۹: چه خورده ای که ز رخ همچوارغوان شد ...207شمارهٔ ۴۳۰: توچرا اینهمه بدخو شده ای 208شمارهٔ ۴۳۱: تیر مژگان وسنان قد و زره موشده ای 209شمارهٔ ۴۳۲: روی تو را ندیده دلم را ربوده ای 210شمارهٔ ۴۳۳: گفتم بهای بوسه ای گویند جان فرمود ...211شمارهٔ ۴۳۴: دارد آن مه نه همی چشم سیاه عجبی 212شمارهٔ ۴۳۵: دور ازتو فارغ نیستم از درد و تب ر ...213شمارهٔ ۴۳۶: دلبر ما را به حال ما اگر بود التف ...214شمارهٔ ۴۳۷: ای دل بیا برای تو دارم بشارتی 215شمارهٔ ۴۳۸: تعالی الله چه دولت بر سر استی 216شمارهٔ ۴۳۹: کند زلف تو گاهی سرکشی گه می کند پ ...217شمارهٔ ۴۴۰: چه شد که مه بریدی وعهد بشکستی 218شمارهٔ ۴۴۱: نه چون چشم تو دیدم چشم مستی 219شمارهٔ ۴۴۲: گفتم به لاله داغ به دل بهر کیستی 220شمارهٔ ۴۴۳: ای دل چنین درتاب وتب از عشق روی ک ...221شمارهٔ ۴۴۴: چه اول مهربان بودی چه آخر کینه جو ...222شمارهٔ ۴۴۵: بتا دیر آمدی وزودرفتی 223شمارهٔ ۴۴۶: گر طالعم کند به وصالت حمایتی 224شمارهٔ ۴۴۷: گفتی دهمت بوسی ودیدی که ندادی 225شمارهٔ ۴۴۸: ای دوست که ترک دوستان کردی 226شمارهٔ ۴۴۹: گشودی زلف مشک افشان جهان رامشکبو ...227شمارهٔ ۴۵۰: دیوانه ام ای شوخ پری وار توکردی 228شمارهٔ ۴۵۱: تاکس نبیندت ز نظرها نهان شدی 229شمارهٔ ۴۵۲: خواستم بینم رخت را لن ترانی گوشدی 230شمارهٔ ۴۵۳: گفتم ای عشق ده مرا پندی 231شمارهٔ ۴۵۴: زنی از غمزه ای شوخ ار به نیشکر شک ...232شمارهٔ ۴۵۵: عجب ای ترک بی وفا بودی 233شمارهٔ ۴۵۶: برقع ز رخ گشودی دل ازکفم ربودی 234شمارهٔ ۴۵۷: اگر زآن زلف مشک افشان به چنگ افتد ...235شمارهٔ ۴۵۸: اگر از زلف تودر دست من افتد تاری 236شمارهٔ ۴۵۹: بینم ای ترک عجب خونخواری 237شمارهٔ ۴۶۰: نگرددماه نوطالع گر از رخ پرده برد ...238شمارهٔ ۴۶۱: از طلعت اگر ماهی گفتار چرا داری 239شمارهٔ ۴۶۲: چرا با دیگران مهر و وفا با من ستم ...240شمارهٔ ۴۶۳: دل ز آهن تو سیم تن داری 241شمارهٔ ۴۶۴: وفا گر بگوئیم داری نداری 242شمارهٔ ۴۶۵: مرا ای آسمان تا کی دمی آسوده نگذا ...243شمارهٔ ۴۶۶: میان دلبران باشد مرا یک یار عیاری 244شمارهٔ ۴۶۷: فغان که یار ندارد به ما سر یاری 245شمارهٔ ۴۶۸: چون تونبودآدمی در دلبری 246شمارهٔ ۴۶۹: نه همی تنها دل ودین از کف من می ب ...247شمارهٔ ۴۷۰: جام می در دست بگرفت وبه من گفت آن ...248شمارهٔ ۴۷۱: تا ز عشق روی خوددیوانه ام کرد آن ...249شمارهٔ ۴۷۲: مگر گشتی اسیر سروقدی چون من ای قم ...250شمارهٔ ۴۷۳: دلا منال گراز یار خویشتن دوری 251شمارهٔ ۴۷۴: مگرنه جان منی پس چرا ز من دوری 252شمارهٔ ۴۷۵: چرا به کار جهان روز و شب به تدبیر ...253شمارهٔ ۴۷۶: اگر آن مهربان یارم شود مهمان شب و ...254شمارهٔ ۴۷۷: گمان مکن که اگر بدکند کسی به کسی 255شمارهٔ ۴۷۸: نه مایلی به چه رنجش که یار ما باش ...256شمارهٔ ۴۷۹: تو راکه گفته ندانم که این چنین با ...257شمارهٔ ۴۸۰: چون شانه را به طره طرار می کشی 258شمارهٔ ۴۸۱: توبه زلف از پی آزار دلم شانه کشی 259شمارهٔ ۴۸۲: ای نازنین شمایل آشوب عقل وهوشی 260شمارهٔ ۴۸۳: بتا به کشتن ما عاشقان چه می کوشی 261شمارهٔ ۴۸۴: همچو چهرت کی بود آتش چوزلفت دودکی 262شمارهٔ ۴۸۵: زدستم بر نمی آید که در زلفت زنم چ ...263شمارهٔ ۴۸۶: توعجب سست عهد وسخت دلی 264شمارهٔ ۴۸۷: بیاد ابروی تو شد قدم به شکل هلالی 265شمارهٔ ۴۸۸: نه همچوعارض تو به گلشن بود گلی 266شمارهٔ ۴۸۹: چون پریشانی به زلف یار دارد عالمی 267شمارهٔ ۴۹۰: دین ودل برده ازکفم صنمی 268شمارهٔ ۴۹۱: بوسه دل از لعل جان بخشت هوس دارده ...269شمارهٔ ۴۹۲: بوی یار مهربان آیدهمی 270شمارهٔ ۴۹۳: آن مه فکنده از زلف بررخ حجاب نیمی 271شمارهٔ ۴۹۴: آشوب شهری شورجهانی 272شمارهٔ ۴۹۵: گفتی از چیست که شیرین سخنی 273شمارهٔ ۴۹۶: سروقد غنچه دهن گل بدنی 274شمارهٔ ۴۹۷: عجب از چشم سیه راهزنی 275شمارهٔ ۴۹۸: ز آتشین رخ آتشم تا کی به خرمن می ...276شمارهٔ ۴۹۹: تو آتشین رخ اگر سر به زیر آب کنی 277شمارهٔ ۵۰۰: بت پرستی می کنم جا در کلیسا گر کن ...278شمارهٔ ۵۰۱: چنگی به زلف اوزدم گفتا جسارت می ک ...279شمارهٔ ۵۰۲: درکجائی شب وروز ای دل اگر یار منی 280شمارهٔ ۵۰۳: سروها دیده ام به هر چمنی 281شمارهٔ ۵۰۴: نظر در آینه کن تا جمال خویش ببینی 282شمارهٔ ۵۰۵: اگر در آینه روزی جمال خویش ببینی 283شمارهٔ ۵۰۶: چشمت خدای داده که صاحب نظری شوی 284شمارهٔ ۵۰۷: ای دل به جان بکوش که اهل نظر شوی 285شمارهٔ ۵۰۸: ای وجودت مظهر لطف الهی 286شمارهٔ ۵۰۹: ای گدای در توهر شاهی 287شمارهٔ ۵۱۰: به ماه وسرو تو رانسبتی نبودگهی 288شمارهٔ ۵۱۱: سزد کز حسن در عالم کنی دعوی به یک ...289شمارهٔ ۵۱۲: با سنگ بت سنگدلم گفت ز مائی 290شمارهٔ ۵۱۳: تنها همی نه با من با هر کس آشنائی 291شمارهٔ ۵۱۴: من به پیش خویش می پنداشتم یارم تو ...292شمارهٔ ۵۱۵: از چیست ترشروئی بهر چه تلخ گوئی 293شمارهٔ ۵۱۶: روا نباشد اگر گویمت که مه روئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ