بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۵: پرده را از روی خود انداخت یار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پرده را از روی خود انداخت یار وزنگاهی کار ما را ساخت یار بود شب تاریک ومن گم کرده راه دستگیرم شد مرا بشناخت یار دل چو سیم و خودچو زر بیغش شدم بسکه درکوره غمم بگداخت یار نیست دل را غیر تسلیم و رضا بر سر دل هر چه آرد تاخت یار خواست دلگرمم به سر بازی کند ورنه کی این نرد را می باخت یار ساقیا بردار و در پیمانه کن این بهی کاندر قدح انداخت یار با همه پستی بلند اقبال شد چون به حال زار دل پرداخت یار بلند اقبال