به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

بلند اقبال

بلند اقبالغزل هاشمارهٔ ۱۷۲: کس نظر بررخ جانان نکند

1340عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کس نظر بررخ جانان نکند

که زدل ترک سر وجان نکند

با دلم آنچه کندمژه تو

نیشتر با رگ شریان نکند

آنچه روی تو کند با تن من

ماه تابنده به کتان نکند

آنچه با من سرو زلف تونمود

با مریضی شب هجران نکند

آنچه کرد است به من هجر رخت

برق سوزان به نیستان نکند

بسته بند تو آزادبود

خسته درد تو تو درمان نکند

همچو من هرکه بلند اقبال است

جای جز بر درجانان نکند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۱: از خدا خواهم که چو من عاشق زارت ک ...2شمارهٔ ۱۷۲: کس نظر بررخ جانان نکند 3شمارهٔ ۱۷۳: با زلفت از بوهمسری چون مشک تاتاری ...4شمارهٔ ۱۷۴: بسکه درزلفت دل من ذکر یا رب میکند 5شمارهٔ ۱۷۵: هر ناله ای که بربط وطنبور می کند 6شمارهٔ ۱۷۶: دل را اسیر زلف گروه گیر می کند 7شمارهٔ ۱۷۷: هیچ می دانی که هجرانت چه با من می ...8شمارهٔ ۱۷۸: زلف توگه سرکشی و گاه پستی می کند 9شمارهٔ ۱۷۹: با سر زلف تو بربط گفتگوئی می کند 10شمارهٔ ۱۸۰: جلوه به پیش قامتت سرو چمن نمی کند 11شمارهٔ ۱۸۱: ای دو زلفت پر خم وچین چون کمند 12شمارهٔ ۱۸۲: غم ندارم در ره یار آنچه آزارم کنن ...13شمارهٔ ۱۸۳: بدبخت هر که بی هنر وبی ادب بود 14شمارهٔ ۱۸۴: آتشی کز هجر یوسف در دل یعقوب بود 15شمارهٔ ۱۸۵: اگر از نقطه موهوم نشان خواهدبود 16شمارهٔ ۱۸۶: هرکه را دیدم به دیدار رخت مشتاق ب ...17شمارهٔ ۱۸۷: من پی دلبر واو را بر دل منزل بود 18شمارهٔ ۱۸۸: از غم رویش مبین کز گریه چشمم نم ب ...19شمارهٔ ۱۸۹: من نه آن مستم که باک از شحنه وشاه ...20شمارهٔ ۱۹۰: گفتم که دلا دلبر ما از چه غمین بو ...21شمارهٔ ۱۹۱: دل زخمدار و طره او مشکبو بود 22شمارهٔ ۱۹۲: روشنی کف موسی همه ازروی تو بود 23شمارهٔ ۱۹۳: دلم از موی توآشفته چنان است که بو ...24شمارهٔ ۱۹۴: دوش از برما یار نهان گشت وبری بود 25شمارهٔ ۱۹۵: پرده را بردار از رخسار بود 26شمارهٔ ۱۹۶: چهر تو آتش است وزلفت دود 27شمارهٔ ۱۹۷: گهی که طره طرار او به تاب رود 28شمارهٔ ۱۹۸: مردمان بینند کز چشمم همی خون می ر ...29شمارهٔ ۱۹۹: آن سرو قد به سیر گل و لاله میرود 30شمارهٔ ۲۰۰: ای بلبل بی دل منال آخر گلت پیدا ش ...31شمارهٔ ۲۰۱: سر بزن از زلف اگر خواهی که دلبرتر ...32شمارهٔ ۲۰۲: نگاه بر رخ خوبان اگر گناه شود 33شمارهٔ ۲۰۳: جای من وتوزهدا کی به بهشت می شود 34شمارهٔ ۲۰۴: گلگون چو روی یار من از غازه می شو ...35شمارهٔ ۲۰۵: ای باعث ایجاد جهان احمد محمود 36شمارهٔ ۲۰۶: بی سبب نبود که یار ازچشم خود دورم ...37شمارهٔ ۲۰۷: آن پری پابست گیسوی گره گیرم نمود 38شمارهٔ ۲۰۸: دردعشق یار را تدبیر نتوانم نمود 39شمارهٔ ۲۰۹: دیشب خیال چشم تومستم چنان نمود 40شمارهٔ ۲۱۰: وه که رم کرده غزالت را دل از من ر ...41شمارهٔ ۲۱۱: دوش ساقی پیشم آمد تاکه جام می دهد 42شمارهٔ ۲۱۲: در ودیوار دل از عشق جانان چون خرا ...43شمارهٔ ۲۱۳: دل ازتو بر نگیرم تا جان ز تن برآی ...44شمارهٔ ۲۱۴: نخواهد آمد آن دلبر دگر در بر اگر ...45شمارهٔ ۲۱۵: گفتم که چرا طبع تو ازمن بری آید 46شمارهٔ ۲۱۶: در دلم از تو پریچهره شکی می آید 47شمارهٔ ۲۱۷: از آن زمان که تو را شیوه دلبری گر ...48شمارهٔ ۲۱۸: شب شد وشمس منزوی گردید 49شمارهٔ ۲۱۹: پیش شیرین لب او وصف ز شکر نکنید 50شمارهٔ ۲۲۰: قاصد برسان به یار کاغذ 51شمارهٔ ۲۲۱: جز قد دلبر که داردطره های مشکبار 52شمارهٔ ۲۲۲: عاشق روی توام با کفر وایمانم چه ک ...53شمارهٔ ۲۲۳: با لب لعلت مرا با چشمه حیوان چه ک ...54شمارهٔ ۲۲۴: ریزم از بس خون زچشم اندرکنار 55شمارهٔ ۲۲۵: پرده را از روی خود انداخت یار 56شمارهٔ ۲۲۶: التفاتی به ما ندارد یار 57شمارهٔ ۲۲۷: زد سر زلف خود آن دلبر که اکنون دل ...58شمارهٔ ۲۲۸: ای دلمناز دهانت تنگ تر 59شمارهٔ ۲۲۹: تا به کی از دوری روی تو باید کرد ...60شمارهٔ ۲۳۰: هر زمان بر دل ما می کنی آزار دگر 61شمارهٔ ۲۳۱: از سر کوی تو حاشا که روم جای دگر 62شمارهٔ ۲۳۲: یادگار از جم به جا نبود به غیر از ...63شمارهٔ ۲۳۳: ای گیسوی توواللیل ای رویت آیه نور 64شمارهٔ ۲۳۴: گفتمش بوسی ز لب ده گفت بر کف جان ...65شمارهٔ ۲۳۵: نصیب جان ودلم شد بلای هجرت باز 66شمارهٔ ۲۳۶: بس دل مرده زنده گردد باز 67شمارهٔ ۲۳۷: چنگ این همه در طره طرار مینداز 68شمارهٔ ۲۳۸: ای مژه خونریز توچون ناوک دل دوز 69شمارهٔ ۲۳۹: داد آن هفته ز بس یار شرابم دو سه ...70شمارهٔ ۲۴۰: دل تومایل جفا است هنوز 71شمارهٔ ۲۴۱: ساقی دگر شراب به جام از سبو مریز 72شمارهٔ ۲۴۲: دلبری دارد آن قمر که مپرس 73شمارهٔ ۲۴۳: دلبری می کند آن شوخ پری رو که مپر ...74شمارهٔ ۲۴۴: خواست از دولب او یک بوس 75شمارهٔ ۲۴۵: دلا غلام در دوست باش و سلطان باش 76شمارهٔ ۲۴۶: خواه اندر کعبه باش وخواه در بتخان ...77شمارهٔ ۲۴۷: زلف تو چو دودآمد وچهر تو چوآتش 78شمارهٔ ۲۴۸: عقل را چندی زمن بیگانه می کردند ک ...79شمارهٔ ۲۴۹: غم هجران به جان من زد آتش 80شمارهٔ ۲۵۰: دلبر سیمین تن من دل ز آهن باشدش 81شمارهٔ ۲۵۱: لعلی ازکان بدخش آورده لب می خواند ...82شمارهٔ ۲۵۲: چون دلم شد عاشقت دانی که من چون ک ...83شمارهٔ ۲۵۳: بر دلم خورده تیر مژگانش 84شمارهٔ ۲۵۴: سیاووش است گردیده زره پوش 85شمارهٔ ۲۵۵: شنیده ام سخنی خوش که گفت باده فرو ...86شمارهٔ ۲۵۶: خیز ای نگار باده بیاور پیش 87شمارهٔ ۲۵۷: شده است دل بر ما خون ز دست دلبر خ ...88شمارهٔ ۲۵۸: زهی جمال تو دیباچه کتاب ریاض 89شمارهٔ ۲۵۹: نوشته حاشیه صفحه جمال توخط 90شمارهٔ ۲۶۰: خنجر به دست ترک تو دارد سر نزاع 91شمارهٔ ۲۶۱: پروانه را که داده تعلق به نور شمع 92شمارهٔ ۲۶۲: ای تیر مژگان تورا جان ودل مسکین ه ...93شمارهٔ ۲۶۳: رخ یک طرف دو طره جانانه یک طرف 94شمارهٔ ۲۶۴: هرکه را گم گشته دل پیدا کنش در زی ...95شمارهٔ ۲۶۵: برده ای رونق زمشک تر ز زلف 96شمارهٔ ۲۶۶: دامن آن ماهم ار افتد به کف 97شمارهٔ ۲۶۷: ندیده روی دلبر را شدم از جان و دل ...98شمارهٔ ۲۶۸: کس نگردد مبتلای درد وآزار فراق 99شمارهٔ ۲۶۹: بر سر ما آن نگار آورده کاری از فر ...100شمارهٔ ۲۷۰: فغان که دل به برم خون شد ازجفای ف ...101شمارهٔ ۲۷۱: ای رخت آئینه انوار حق 102شمارهٔ ۲۷۲: عقل است همچوشمع بر آفتاب عشق 103شمارهٔ ۲۷۳: عقل حیران گشته اندرکار عشق 104شمارهٔ ۲۷۴: الامان از عشق و از آزار عشق 105شمارهٔ ۲۷۵: گفتم ازهجر توخونین جگرم گفت چه با ...106شمارهٔ ۲۷۶: دشمنی دارنددرکار آب وآتش باد وخاک 107شمارهٔ ۲۷۷: زلفت شب قدر است ورخت ماه مبارک 108شمارهٔ ۲۷۸: ای ترک من ای آفت دین ودل وفرهنگ 109شمارهٔ ۲۷۹: گر ببیند رخ تو را بلبل 110شمارهٔ ۲۸۰: گفتم که عاشقم من وز این گفته ام خ ...111شمارهٔ ۲۸۱: ای نگار سیم تن ای بی وفای سنگدل 112شمارهٔ ۲۸۲: به جمال توگشته دل مایل 113شمارهٔ ۲۸۳: شب فراق تو بیرون نمی روم زخیال 114شمارهٔ ۲۸۴: مرا به جز غم وحسرت ز عشق یار چه ح ...115شمارهٔ ۲۸۵: یا مشو ازدردعشق ای دل علیل 116شمارهٔ ۲۸۶: قسم به موی تو یعنی به سوره واللیل 117شمارهٔ ۲۸۷: کشدم بی تو بر بهشت ار میل 118شمارهٔ ۲۸۸: داده شه فرمان که مستان را نمایند ...119شمارهٔ ۲۸۹: ندیده برده دل و دین ز کف جمال توا ...120شمارهٔ ۲۹۰: من شاهبازم کاین چنین اندر قفس افت ...121شمارهٔ ۲۹۱: در رخ دلبر لبی شیرین چو شکر دیده ...122شمارهٔ ۲۹۲: از غم عشق تو رسوای جهان گردیده ام 123شمارهٔ ۲۹۳: من اگر دور از توام پیش توام 124شمارهٔ ۲۹۴: فاش گویم عاشق رخسار دلبر گشته ام 125شمارهٔ ۲۹۵: عشق چون شمع است ومن پروانه ام 126شمارهٔ ۲۹۶: برآنند خلقی که من می پرستم 127شمارهٔ ۲۹۷: همه از باده من از گردش چشمت مستم 128شمارهٔ ۲۹۸: من نه مستم از شراب از چشم یار مست ...129شمارهٔ ۲۹۹: دوش با خونین دل خود گفتگوئی داشتم 130شمارهٔ ۳۰۰: به چین زلفت ار مشک ختا گفتم خطا گ ...131شمارهٔ ۳۰۱: لب لعل تو یاقوت است مرجان راست یا ...132شمارهٔ ۳۰۲: خراب کرد فراق رخ تو بنیادم 133شمارهٔ ۳۰۳: دست درحلقه آن زلف پریشان کردم 134شمارهٔ ۳۰۴: دوش در مستی به زلف یار چنگی می زد ...135شمارهٔ ۳۰۵: کافرم خوانند چون عاشق بدان دلبر ش ...136شمارهٔ ۳۰۶: پای بند خم آن زلف گره گیر شدم 137شمارهٔ ۳۰۷: از چهر آتشین تو آتش به جان شدم 138شمارهٔ ۳۰۸: گر چون دهان دوست ز غم بی نشان شدم 139شمارهٔ ۳۰۹: ای دل اگر یار منی در عشق شو ثابت ...140شمارهٔ ۳۱۰: نیارد سروهرگز میوه من چیزی عجب دی ...141شمارهٔ ۳۱۱: یک آه اگر از دل صد چاک برآرم 142شمارهٔ ۳۱۲: چنان اندر کمند طره جانان گرفتارم 143شمارهٔ ۳۱۳: ز بسکه روز وشب اندر خیال دلدارم 144شمارهٔ ۳۱۴: تو راگمان که مناز دوری تو جان دار ...145شمارهٔ ۳۱۵: نه میل سیر گلشن نه تقاضای چمن دار ...146شمارهٔ ۳۱۶: تعالی الله زجانانی که دارم 147شمارهٔ ۳۱۷: نه من به عشق تو امروز خسته وزارم 148شمارهٔ ۳۱۸: من نه از زلف بتان این سان پریشان ...149شمارهٔ ۳۱۹: من همی گویم که عاشق بر رخ آن دلبر ...150شمارهٔ ۳۲۰: من از فراق توتاچندسوزم وسازم 151شمارهٔ ۳۲۱: خرم آندم که از این بزم جهان برخیز ...152شمارهٔ ۳۲۲: دل من هست چو عمان دهان شد صدفم 153شمارهٔ ۳۲۳: گفتم این شور من ازچیست بگفت از نم ...154شمارهٔ ۳۲۴: در خم زلف توتا گشته گرفتار دلم 155شمارهٔ ۳۲۵: ای دل آزار مباش از پی آزار دلم 156شمارهٔ ۳۲۶: خیمه زدسلطان عشق اندر دلم 157شمارهٔ ۳۲۷: خیال رویتوبیرون نمی رودزدلم 158شمارهٔ ۳۲۸: از فراقت نه چنان تنگ دلم 159شمارهٔ ۳۲۹: گفتم که مهی گفت که ماهست غلامم 160شمارهٔ ۳۳۰: اگر بداگر خوبم از دوستانم 161شمارهٔ ۳۳۱: زنده دور از روی آن سیمین تنم 162شمارهٔ ۳۳۲: گفتمش دیوانه ام گفتا که زنجیرت کن ...163شمارهٔ ۳۳۳: ز آب چشم از بسکه روز و شب زمین را ...164شمارهٔ ۳۳۴: تونوبهار منی نوبهار را چکنم 165شمارهٔ ۳۳۵: شد وقت آنکز بی خودی وصفی ز دلداری ...166شمارهٔ ۳۳۶: گر توگوئی بت پرستم بت پرستی میکنم 167شمارهٔ ۳۳۷: همچو چشم آن صنم بی باده مستی می ک ...168شمارهٔ ۳۳۸: ز حال من خبرت نیست کز فراق تو چون ...169شمارهٔ ۳۳۹: تا که خود را زبر دوست جدا می بینم 170شمارهٔ ۳۴۰: نه از وصل تو دلشادم نه درهجر توغم ...171شمارهٔ ۳۴۱: تا گدای درتوام شاهم 172شمارهٔ ۳۴۲: توگرماه منی من ماه تابان را نمی خ ...173شمارهٔ ۳۴۳: توسلیمانی وما مورتوایم 174شمارهٔ ۳۴۴: ما اگر خاریم اگر گل از گلستان توا ...175شمارهٔ ۳۴۵: توصاحب کرمی ما گدای کوی توایم 176شمارهٔ ۳۴۶: ما کجا کی عاشق دلخسته ایم 177شمارهٔ ۳۴۷: ما عاشقان مست دل از دست داده ایم 178شمارهٔ ۳۴۸: دین ودل درعشق یار از گفتگوئی داده ...179شمارهٔ ۳۴۹: گوئیم عاشقیم وز هجرت نمرده ایم 180شمارهٔ ۳۵۰: ما به یاد آن پری دیوانه ایم 181شمارهٔ ۳۵۱: در تصور ما که ما بینای روی دوستیم 182شمارهٔ ۳۵۲: یک یار وفادار دراین شهر ندیدیم 183شمارهٔ ۳۵۳: ما روز ازل عاشق رخسار توبودیم 184شمارهٔ ۳۵۴: ما ز گیسوی پریشانی تو آشفته تریم 185شمارهٔ ۳۵۵: ز سوز عشق تودرسینه آتشی داریم 186شمارهٔ ۳۵۶: ساقی به یاد چشم وی برخیز وده جام ...187شمارهٔ ۳۵۷: آگه نیی که بیتو شب و روز چون کنیم 188شمارهٔ ۳۵۸: کسی نشدخبر از حال ما که ما چونیم 189شمارهٔ ۳۵۹: دل به من گوید ز غم کز شهر در هامو ...190شمارهٔ ۳۶۰: به که ما دیوانه از عشق پری روئی ش ...191شمارهٔ ۳۶۱: روز است وآفتاب است شمع و چراغ جوئ ...192شمارهٔ ۳۶۲: یا رب آن عمر ز من رفته به من بازر ...193شمارهٔ ۳۶۳: نیست غم پروانه را از سوختن 194شمارهٔ ۳۶۴: پیش شمع عارضش پروانه می باید شدن 195شمارهٔ ۳۶۵: چه بد آغاز وسرانجام چه خواهدبودن 196شمارهٔ ۳۶۶: ای دل نیی عاشق برو بر خویشتن بهتا ...197شمارهٔ ۳۶۷: ای پادشاه خوبان رحمی بر این گدا ک ...198شمارهٔ ۳۶۸: در آئینه بر عارض خود نظر کن 199شمارهٔ ۳۶۹: ساقی ار باده دهی ساغر ما را خم کن 200شمارهٔ ۳۷۰: گفت یار ار عاشقی از سوختن پروانکن 201شمارهٔ ۳۷۱: خود را به شمع او دلا در سوختن پرو ...202شمارهٔ ۳۷۲: شد ز آب چشمه چشم جویم روان به دام ...203شمارهٔ ۳۷۳: ساقی امشب می دهی گر می به من 204شمارهٔ ۳۷۴: فراق یار چه دانی چه می کندبا من 205شمارهٔ ۳۷۵: بیدار شد ز خواب بخت به خواب من 206شمارهٔ ۳۷۶: خرم آن دم که نشنید بت من در بر من 207شمارهٔ ۳۷۷: هر که را بدخو است یار آگه بود از ...208شمارهٔ ۳۷۸: باز افتاده به یاد رخ جانان دل من 209شمارهٔ ۳۷۹: چشمه حیوان من شد لب جانان من 210شمارهٔ ۳۸۰: آتشی عشق زد به خرمن من 211شمارهٔ ۳۸۱: ای ترک مشک طره کافور روی من 212شمارهٔ ۳۸۲: این صنم کیست که نبود بشری بهتر از ...213شمارهٔ ۳۸۳: من پیرم و دل مرده تو داری به جبین ...214شمارهٔ ۳۸۴: روی ننموده ربودی دل ودین 215شمارهٔ ۳۸۵: تو از فرهاد دل بری نه شیرین 216شمارهٔ ۳۸۶: گفتمش چون بینمت ای نازنین 217شمارهٔ ۳۸۷: در نافه از خطا مشک می زدبسی دم از ...218شمارهٔ ۳۸۸: هر صفائی که دارد آن مه رو 219شمارهٔ ۳۸۹: دیشب من و دل تا سحر کردیم از بس گ ...220شمارهٔ ۳۹۰: ای بت ماه روی مشکین مو 221شمارهٔ ۳۹۱: چومریخی ز خون چون ماهی از رو 222شمارهٔ ۳۹۲: ای دل چنین بازی مکن با طره طرار ا ...223شمارهٔ ۳۹۳: گر کنی پیدا رهی ای شانه درگیسوی ا ...224شمارهٔ ۳۹۴: اگر به حکم قضا می شود رضا دل تو 225شمارهٔ ۳۹۵: چشمم فتد در آینه گر برجمال تو 226شمارهٔ ۳۹۶: هر کس افتد به خیال من وتو 227شمارهٔ ۳۹۷: ای قدم خم گشته تر ز ابروی تو 228شمارهٔ ۳۹۸: من چیستم که دم زنم از عشق روی تو 229شمارهٔ ۳۹۹: بسته دلم را به بند حلقه گیسوی تو 230شمارهٔ ۴۰۰: مرا ترکی است غارتگر سنان مژگان کم ...231شمارهٔ ۴۰۱: بر درد دل خسته ام دوست دوا شو 232شمارهٔ ۴۰۲: دل در برم دیوانه شد زنجیر زلف یار ...233شمارهٔ ۴۰۳: دیوانه شد دل در برم زنجیر زلف یار ...234شمارهٔ ۴۰۴: گفتم بده بوسی ز لب گفتا زر وسیم ت ...235شمارهٔ ۴۰۵: آری اگر ای بادز دلبر خبری کو 236شمارهٔ ۴۰۶: از مژه سنان داری وجوشن به بر ازمو 237شمارهٔ ۴۰۷: آینه در پیش خود بگرفت وگفتا کن نگ ...238شمارهٔ ۴۰۸: به حسن چون تو نه آید کسی نه آمده ...239شمارهٔ ۴۰۹: عکس رخ آن ماه در جام شراب انداخته 240شمارهٔ ۴۱۰: در دلم عشق آتشی افروخته 241شمارهٔ ۴۱۱: عاشق روی نگارم کفر چه ایمان چه 242شمارهٔ ۴۱۲: در شاه نشین دل من یار نشسته 243شمارهٔ ۴۱۳: ز مو قیمت مشک وعنبر شکسته 244شمارهٔ ۴۱۴: دل جای در آن طره طرار گرفته 245شمارهٔ ۴۱۵: مگومرا ز چه دلبر ز برجدا کرده 246شمارهٔ ۴۱۶: سلطان عشق ما را سرباز خویش کرده 247شمارهٔ ۴۱۷: گردش چشم تو مستم کرده 248شمارهٔ ۴۱۸: بر آتش دلم آن مه ز مهر آب زده 249شمارهٔ ۴۱۹: خیز ای بت من باده گلگون کهن ده 250شمارهٔ ۴۲۰: تا ز دلم خبر شوی آینه پیش روی نه 251شمارهٔ ۴۲۱: عجب از روح مجسم بدنی ساخته ای 252شمارهٔ ۴۲۲: روبروی آفتاب آئینه بر رو بسته ای 253شمارهٔ ۴۲۳: از چه همچون زلف یار ای دل پریشان ...254شمارهٔ ۴۲۴: دل از بت واز بت پرست اندر کلیسا ب ...255شمارهٔ ۴۲۵: نه همی دین و دل از ما برده ای 256شمارهٔ ۴۲۶: باز بر رخ مشکین را پریشان کرده ای 257شمارهٔ ۴۲۷: چرا تواینهمه ای ماه بی وفا شده ای 258شمارهٔ ۴۲۸: چرا تو این همه ای ماه بی وفا شده ...259شمارهٔ ۴۲۹: چه خورده ای که ز رخ همچوارغوان شد ...260شمارهٔ ۴۳۰: توچرا اینهمه بدخو شده ای 261شمارهٔ ۴۳۱: تیر مژگان وسنان قد و زره موشده ای 262شمارهٔ ۴۳۲: روی تو را ندیده دلم را ربوده ای 263شمارهٔ ۴۳۳: گفتم بهای بوسه ای گویند جان فرمود ...264شمارهٔ ۴۳۴: دارد آن مه نه همی چشم سیاه عجبی 265شمارهٔ ۴۳۵: دور ازتو فارغ نیستم از درد و تب ر ...266شمارهٔ ۴۳۶: دلبر ما را به حال ما اگر بود التف ...267شمارهٔ ۴۳۷: ای دل بیا برای تو دارم بشارتی 268شمارهٔ ۴۳۸: تعالی الله چه دولت بر سر استی 269شمارهٔ ۴۳۹: کند زلف تو گاهی سرکشی گه می کند پ ...270شمارهٔ ۴۴۰: چه شد که مه بریدی وعهد بشکستی 271شمارهٔ ۴۴۱: نه چون چشم تو دیدم چشم مستی 272شمارهٔ ۴۴۲: گفتم به لاله داغ به دل بهر کیستی 273شمارهٔ ۴۴۳: ای دل چنین درتاب وتب از عشق روی ک ...274شمارهٔ ۴۴۴: چه اول مهربان بودی چه آخر کینه جو ...275شمارهٔ ۴۴۵: بتا دیر آمدی وزودرفتی 276شمارهٔ ۴۴۶: گر طالعم کند به وصالت حمایتی 277شمارهٔ ۴۴۷: گفتی دهمت بوسی ودیدی که ندادی 278شمارهٔ ۴۴۸: ای دوست که ترک دوستان کردی 279شمارهٔ ۴۴۹: گشودی زلف مشک افشان جهان رامشکبو ...280شمارهٔ ۴۵۰: دیوانه ام ای شوخ پری وار توکردی 281شمارهٔ ۴۵۱: تاکس نبیندت ز نظرها نهان شدی 282شمارهٔ ۴۵۲: خواستم بینم رخت را لن ترانی گوشدی 283شمارهٔ ۴۵۳: گفتم ای عشق ده مرا پندی 284شمارهٔ ۴۵۴: زنی از غمزه ای شوخ ار به نیشکر شک ...285شمارهٔ ۴۵۵: عجب ای ترک بی وفا بودی 286شمارهٔ ۴۵۶: برقع ز رخ گشودی دل ازکفم ربودی 287شمارهٔ ۴۵۷: اگر زآن زلف مشک افشان به چنگ افتد ...288شمارهٔ ۴۵۸: اگر از زلف تودر دست من افتد تاری 289شمارهٔ ۴۵۹: بینم ای ترک عجب خونخواری 290شمارهٔ ۴۶۰: نگرددماه نوطالع گر از رخ پرده برد ...291شمارهٔ ۴۶۱: از طلعت اگر ماهی گفتار چرا داری 292شمارهٔ ۴۶۲: چرا با دیگران مهر و وفا با من ستم ...293شمارهٔ ۴۶۳: دل ز آهن تو سیم تن داری 294شمارهٔ ۴۶۴: وفا گر بگوئیم داری نداری 295شمارهٔ ۴۶۵: مرا ای آسمان تا کی دمی آسوده نگذا ...296شمارهٔ ۴۶۶: میان دلبران باشد مرا یک یار عیاری 297شمارهٔ ۴۶۷: فغان که یار ندارد به ما سر یاری 298شمارهٔ ۴۶۸: چون تونبودآدمی در دلبری 299شمارهٔ ۴۶۹: نه همی تنها دل ودین از کف من می ب ...300شمارهٔ ۴۷۰: جام می در دست بگرفت وبه من گفت آن ...301شمارهٔ ۴۷۱: تا ز عشق روی خوددیوانه ام کرد آن ...302شمارهٔ ۴۷۲: مگر گشتی اسیر سروقدی چون من ای قم ...303شمارهٔ ۴۷۳: دلا منال گراز یار خویشتن دوری 304شمارهٔ ۴۷۴: مگرنه جان منی پس چرا ز من دوری 305شمارهٔ ۴۷۵: چرا به کار جهان روز و شب به تدبیر ...306شمارهٔ ۴۷۶: اگر آن مهربان یارم شود مهمان شب و ...307شمارهٔ ۴۷۷: گمان مکن که اگر بدکند کسی به کسی 308شمارهٔ ۴۷۸: نه مایلی به چه رنجش که یار ما باش ...309شمارهٔ ۴۷۹: تو راکه گفته ندانم که این چنین با ...310شمارهٔ ۴۸۰: چون شانه را به طره طرار می کشی 311شمارهٔ ۴۸۱: توبه زلف از پی آزار دلم شانه کشی 312شمارهٔ ۴۸۲: ای نازنین شمایل آشوب عقل وهوشی 313شمارهٔ ۴۸۳: بتا به کشتن ما عاشقان چه می کوشی 314شمارهٔ ۴۸۴: همچو چهرت کی بود آتش چوزلفت دودکی 315شمارهٔ ۴۸۵: زدستم بر نمی آید که در زلفت زنم چ ...316شمارهٔ ۴۸۶: توعجب سست عهد وسخت دلی 317شمارهٔ ۴۸۷: بیاد ابروی تو شد قدم به شکل هلالی 318شمارهٔ ۴۸۸: نه همچوعارض تو به گلشن بود گلی 319شمارهٔ ۴۸۹: چون پریشانی به زلف یار دارد عالمی 320شمارهٔ ۴۹۰: دین ودل برده ازکفم صنمی 321شمارهٔ ۴۹۱: بوسه دل از لعل جان بخشت هوس دارده ...322شمارهٔ ۴۹۲: بوی یار مهربان آیدهمی 323شمارهٔ ۴۹۳: آن مه فکنده از زلف بررخ حجاب نیمی 324شمارهٔ ۴۹۴: آشوب شهری شورجهانی 325شمارهٔ ۴۹۵: گفتی از چیست که شیرین سخنی 326شمارهٔ ۴۹۶: سروقد غنچه دهن گل بدنی 327شمارهٔ ۴۹۷: عجب از چشم سیه راهزنی 328شمارهٔ ۴۹۸: ز آتشین رخ آتشم تا کی به خرمن می ...329شمارهٔ ۴۹۹: تو آتشین رخ اگر سر به زیر آب کنی 330شمارهٔ ۵۰۰: بت پرستی می کنم جا در کلیسا گر کن ...331شمارهٔ ۵۰۱: چنگی به زلف اوزدم گفتا جسارت می ک ...332شمارهٔ ۵۰۲: درکجائی شب وروز ای دل اگر یار منی 333شمارهٔ ۵۰۳: سروها دیده ام به هر چمنی 334شمارهٔ ۵۰۴: نظر در آینه کن تا جمال خویش ببینی 335شمارهٔ ۵۰۵: اگر در آینه روزی جمال خویش ببینی 336شمارهٔ ۵۰۶: چشمت خدای داده که صاحب نظری شوی 337شمارهٔ ۵۰۷: ای دل به جان بکوش که اهل نظر شوی 338شمارهٔ ۵۰۸: ای وجودت مظهر لطف الهی 339شمارهٔ ۵۰۹: ای گدای در توهر شاهی 340شمارهٔ ۵۱۰: به ماه وسرو تو رانسبتی نبودگهی 341شمارهٔ ۵۱۱: سزد کز حسن در عالم کنی دعوی به یک ...342شمارهٔ ۵۱۲: با سنگ بت سنگدلم گفت ز مائی 343شمارهٔ ۵۱۳: تنها همی نه با من با هر کس آشنائی 344شمارهٔ ۵۱۴: من به پیش خویش می پنداشتم یارم تو ...345شمارهٔ ۵۱۵: از چیست ترشروئی بهر چه تلخ گوئی 346شمارهٔ ۵۱۶: روا نباشد اگر گویمت که مه روئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ