به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
من نه آن مستم که باک از شحنه وشاهم بود
داده شه فرمان به هر کاری که دلخواهم بود
من به بزم شاه خوردم می خود آگاه است شاه
اسم شب دانم چه غم گر شحنه در راهم بود
من به راه عشق خواهم رفت تا در کوی دوست
گر به هر گامی که بردارم دو صدچاهم بود
نیست غم هست ار شب تاریک وراه سنگلاخ
چون خیال زلف وروی او شب ماهم بود
زاهد از می خوردنم اندیشه از دوزخ مده
هفت دوزخ یک شرار از شعله آهم بود
بسکه شیرین است عشقش از غم شیرویه سان
همچودارا زخم خنجر برجگر گاهم بود
در فلک گویدملک با زهره گر خوانی دگر
غیر اشعار بلند اقبال اکراهم بود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.