کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقیا خیز وده از باده به من جامی چند

    کن مرا هست وز خود بی خبر ایامی چند

    زاهدان منع من از عشق رخ دوست کنند

    من دل سوخته در آتشم ازخامی چند

    به من دلشده ای پادشه کشورحسن

    بده از لعل شکر بار خود انعامی چند

    دلم از ریدن چشم ولبت آرام گرفت

    همچواطفال که از شکر وبادامی چنند

    مرحمت کن لب شیرین به تبسم بگشای

    سخنی گوهمه گر هست به دشنامی چند

    مرغ دل رفت پی دانه خال لب تو

    ناگه افتاد ز گیسوی تودر دامی چند

    می توان گفت نکوبخت و بلنداقبال است

    در ره عشق هر آنکس که زند گامی چند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha