به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

بلند اقبال

بلند اقبالغزل هاشمارهٔ ۹۴: گرد رویتخط سیاه گرفت

1370عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گرد رویتخط سیاه گرفت

یا خسوف است وقرص ماه گرفت

هاله درچرخ گرد ماه گرفت

یا به آیینه زنگ آه گرفت

ترک چشمت برای غارت دل

فوج فوج از مژه سپاه گرفت

مست چشم توام نه از باده

شحنه دوشم به اشتباه گرفت

چشم مستت به جادویی وفسون

دل ز دست گدا وشاه گرفت

ز آتش عشق تو بسوخت تنم

یا که برقی به مشت کاه گرفت

شده آسوده دل بلند اقبال

تا به زلفت دلش پناه گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۳: دوشم آن ترک پریچهره به بر آمد ورفت 2شمارهٔ ۹۴: گرد رویتخط سیاه گرفت 3شمارهٔ ۹۵: ذکری که تا سحر دوش صوفی به های وهو ...4شمارهٔ ۹۶: زقامت کرده ای بر پا قیامت 5شمارهٔ ۹۷: گفتم که درد دارم گفتا دوا دهیمت 6شمارهٔ ۹۸: ز من بخت سیه برگشته چون برگشته مژگ ...7شمارهٔ ۹۹: رشک می آیدم ز پیرهنت 8شمارهٔ ۱۰۰: چه سان از رخ دهم نسبت به ماهت 9شمارهٔ ۱۰۱: از بی وفایی یار دارم بسی شکایت 10شمارهٔ ۱۰۲: دلا تا چند ابجد تا کی ابتث 11شمارهٔ ۱۰۳: تو شاه حسنی وداری ز مشک بر سر تاج 12شمارهٔ ۱۰۴: داده شه فرمان که عطاران معافند از ...13شمارهٔ ۱۰۵: سر زلف تومی گردد به رخسار توگاهی ...14شمارهٔ ۱۰۶: زده است زلف توچنبر به رخ چومار به ...15شمارهٔ ۱۰۷: دمیدگل به چمن ساقیا بیاور راح 16شمارهٔ ۱۰۸: اگر که تیغ کشی وکنی مرا مذبوح 17شمارهٔ ۱۰۹: گوید ار کس زمعجزات مسیح 18شمارهٔ ۱۱۰: چه خوردی که گشتی چنین ارغوان رخ 19شمارهٔ ۱۱۱: دل برد و گشت پنهان از چشمم آن پری ...20شمارهٔ ۱۱۲: تورابه است ز به غبغب وز سیب زنخ 21شمارهٔ ۱۱۳: مدار باک ز تکفیر و بیم از توبیخ 22شمارهٔ ۱۱۴: آن نگار از گریه طفل دل مرا آرام ک ...23شمارهٔ ۱۱۵: دوش از بی مهری آن مه غمین بودم زی ...24شمارهٔ ۱۱۶: هر قطره خونی که ز چشم ترم افتد 25شمارهٔ ۱۱۷: ز غم هر دم دل خون دیده ام خونبارت ...26شمارهٔ ۱۱۸: تا رز آرد غوره وآن غوره تا انگورگ ...27شمارهٔ ۱۱۹: زاهدا کم کن بلنداقبال را تکفیر و ...28شمارهٔ ۱۲۰: منجم گفتامشب مه قران با آفتاب دار ...29شمارهٔ ۱۲۱: خون به دل از بوی مویت نافه تاتار ...30شمارهٔ ۱۲۲: دل من نه عزم باغ و نه هوای راغ دا ...31شمارهٔ ۱۲۳: کسی که عشق ندارد چه درجهان دارد 32شمارهٔ ۱۲۴: نه مشک ختا بوی موی تو دارد 33شمارهٔ ۱۲۵: چو لاله دل ز داغم لکه دارد 34شمارهٔ ۱۲۶: نه ماهی چورویت زخط هاله دارد 35شمارهٔ ۱۲۷: دلبر آن نیستکه رخسار چوماهی دارد 36شمارهٔ ۱۲۸: هیچ مرغی در قفس چون منگرفتاری ندا ...37شمارهٔ ۱۲۹: شب از خیال روی توخوابم نمی برد 38شمارهٔ ۱۳۰: آنکه شد عاشق ومردازغم ودرد 39شمارهٔ ۱۳۱: از غم تو بهدل ما گذرد 40شمارهٔ ۱۳۲: دانی ای مه که زهجرت چه به من می گ ...41شمارهٔ ۱۳۳: ز روی ناز با من ترک من گاهی که بس ...42شمارهٔ ۱۳۴: درخواب بسی آن پری آزارمرا کرد 43شمارهٔ ۱۳۵: هجر یار از بس دل زار مرا پردرد کر ...44شمارهٔ ۱۳۶: به فصل گل می گلگون به جام باید کر ...45شمارهٔ ۱۳۷: جان و دل گفتند جانان قیمت یک بوس ...46شمارهٔ ۱۳۸: آن پری دیوانه ام اول ز روی خویش ک ...47شمارهٔ ۱۳۹: آشفتگی زلف تو آشفته ترم کرد 48شمارهٔ ۱۴۰: رخنه ها از مژه آن ترک در ایمانم ک ...49شمارهٔ ۱۴۱: شیری است عشق کز بر او کس گذر نکرد 50شمارهٔ ۱۴۲: در بر دلدار کی رفتم که دلداری نکر ...51شمارهٔ ۱۴۳: پرسیدم از منجم کی آفتاب گیرد 52شمارهٔ ۱۴۴: دلم ازدیدن آن طره طرار می ترسد 53شمارهٔ ۱۴۵: دلبری از زلفوخط وخال نباشد 54شمارهٔ ۱۴۶: عاشق رویتو راکاری به کفر ودین نبا ...55شمارهٔ ۱۴۷: شراب عاشقان از نور باشد 56شمارهٔ ۱۴۸: سزد بلبل به گل گر در گلستان هم نف ...57شمارهٔ ۱۴۹: زلف از آنرو به رخ یار مشوش باشد 58شمارهٔ ۱۵۰: کجا طلعت مه چو روی توباشد 59شمارهٔ ۱۵۱: گر عاشق تو بی دل وجان شد شده باشد 60شمارهٔ ۱۵۲: چهر توچون آتش آمد زلف توچون دودشد 61شمارهٔ ۱۵۳: قدم از ابرویت آخر چو کمان خواهدشد 62شمارهٔ ۱۵۴: عمر رفت و روزگار اندر فراقت صرف ش ...63شمارهٔ ۱۵۵: تا به زلف تو دلم ملحق شد 64شمارهٔ ۱۵۶: امروز عمر هم به فراق توشام شد 65شمارهٔ ۱۵۷: دلم آشفته ز آن آشفته موشد 66شمارهٔ ۱۵۸: چون به پیش پای دلبر زلف سرافکنده ...67شمارهٔ ۱۵۹: ز ازل چو دلبر ما به خیال دلبری شد 68شمارهٔ ۱۶۰: خبر گر از دل آشفته ما یار ما می ش ...69شمارهٔ ۱۶۱: چه نعمتی است اگر یار یار ما می شد 70شمارهٔ ۱۶۲: به وطن یار سفرکرده ما خوب آمد 71شمارهٔ ۱۶۳: دلبران از هرطرف ره بر دل ودین بست ...72شمارهٔ ۱۶۴: نور وظلمت را زروی وموی جانان ساخت ...73شمارهٔ ۱۶۵: چوزلف مه رخان ای آسمان چند 74شمارهٔ ۱۶۶: ساقیا خیز وده از باده به من جامی ...75شمارهٔ ۱۶۷: ساقیا کن کرم از باده به من جامی چ ...76شمارهٔ ۱۶۸: عاقلان گویند کس خودرا به دریا کی ...77شمارهٔ ۱۶۹: دست بر گیسو چودلبر می زند 78شمارهٔ ۱۷۰: ترک من مست چوشد طرف کله بر شکند 79شمارهٔ ۱۷۱: از خدا خواهم که چو من عاشق زارت ک ...80شمارهٔ ۱۷۲: کس نظر بررخ جانان نکند 81شمارهٔ ۱۷۳: با زلفت از بوهمسری چون مشک تاتاری ...82شمارهٔ ۱۷۴: بسکه درزلفت دل من ذکر یا رب میکند 83شمارهٔ ۱۷۵: هر ناله ای که بربط وطنبور می کند 84شمارهٔ ۱۷۶: دل را اسیر زلف گروه گیر می کند 85شمارهٔ ۱۷۷: هیچ می دانی که هجرانت چه با من می ...86شمارهٔ ۱۷۸: زلف توگه سرکشی و گاه پستی می کند 87شمارهٔ ۱۷۹: با سر زلف تو بربط گفتگوئی می کند 88شمارهٔ ۱۸۰: جلوه به پیش قامتت سرو چمن نمی کند 89شمارهٔ ۱۸۱: ای دو زلفت پر خم وچین چون کمند 90شمارهٔ ۱۸۲: غم ندارم در ره یار آنچه آزارم کنن ...91شمارهٔ ۱۸۳: بدبخت هر که بی هنر وبی ادب بود 92شمارهٔ ۱۸۴: آتشی کز هجر یوسف در دل یعقوب بود 93شمارهٔ ۱۸۵: اگر از نقطه موهوم نشان خواهدبود 94شمارهٔ ۱۸۶: هرکه را دیدم به دیدار رخت مشتاق ب ...95شمارهٔ ۱۸۷: من پی دلبر واو را بر دل منزل بود 96شمارهٔ ۱۸۸: از غم رویش مبین کز گریه چشمم نم ب ...97شمارهٔ ۱۸۹: من نه آن مستم که باک از شحنه وشاه ...98شمارهٔ ۱۹۰: گفتم که دلا دلبر ما از چه غمین بو ...99شمارهٔ ۱۹۱: دل زخمدار و طره او مشکبو بود 100شمارهٔ ۱۹۲: روشنی کف موسی همه ازروی تو بود 101شمارهٔ ۱۹۳: دلم از موی توآشفته چنان است که بو ...102شمارهٔ ۱۹۴: دوش از برما یار نهان گشت وبری بود 103شمارهٔ ۱۹۵: پرده را بردار از رخسار بود 104شمارهٔ ۱۹۶: چهر تو آتش است وزلفت دود 105شمارهٔ ۱۹۷: گهی که طره طرار او به تاب رود 106شمارهٔ ۱۹۸: مردمان بینند کز چشمم همی خون می ر ...107شمارهٔ ۱۹۹: آن سرو قد به سیر گل و لاله میرود 108شمارهٔ ۲۰۰: ای بلبل بی دل منال آخر گلت پیدا ش ...109شمارهٔ ۲۰۱: سر بزن از زلف اگر خواهی که دلبرتر ...110شمارهٔ ۲۰۲: نگاه بر رخ خوبان اگر گناه شود 111شمارهٔ ۲۰۳: جای من وتوزهدا کی به بهشت می شود 112شمارهٔ ۲۰۴: گلگون چو روی یار من از غازه می شو ...113شمارهٔ ۲۰۵: ای باعث ایجاد جهان احمد محمود 114شمارهٔ ۲۰۶: بی سبب نبود که یار ازچشم خود دورم ...115شمارهٔ ۲۰۷: آن پری پابست گیسوی گره گیرم نمود 116شمارهٔ ۲۰۸: دردعشق یار را تدبیر نتوانم نمود 117شمارهٔ ۲۰۹: دیشب خیال چشم تومستم چنان نمود 118شمارهٔ ۲۱۰: وه که رم کرده غزالت را دل از من ر ...119شمارهٔ ۲۱۱: دوش ساقی پیشم آمد تاکه جام می دهد 120شمارهٔ ۲۱۲: در ودیوار دل از عشق جانان چون خرا ...121شمارهٔ ۲۱۳: دل ازتو بر نگیرم تا جان ز تن برآی ...122شمارهٔ ۲۱۴: نخواهد آمد آن دلبر دگر در بر اگر ...123شمارهٔ ۲۱۵: گفتم که چرا طبع تو ازمن بری آید 124شمارهٔ ۲۱۶: در دلم از تو پریچهره شکی می آید 125شمارهٔ ۲۱۷: از آن زمان که تو را شیوه دلبری گر ...126شمارهٔ ۲۱۸: شب شد وشمس منزوی گردید 127شمارهٔ ۲۱۹: پیش شیرین لب او وصف ز شکر نکنید 128شمارهٔ ۲۲۰: قاصد برسان به یار کاغذ 129شمارهٔ ۲۲۱: جز قد دلبر که داردطره های مشکبار 130شمارهٔ ۲۲۲: عاشق روی توام با کفر وایمانم چه ک ...131شمارهٔ ۲۲۳: با لب لعلت مرا با چشمه حیوان چه ک ...132شمارهٔ ۲۲۴: ریزم از بس خون زچشم اندرکنار 133شمارهٔ ۲۲۵: پرده را از روی خود انداخت یار 134شمارهٔ ۲۲۶: التفاتی به ما ندارد یار 135شمارهٔ ۲۲۷: زد سر زلف خود آن دلبر که اکنون دل ...136شمارهٔ ۲۲۸: ای دلمناز دهانت تنگ تر 137شمارهٔ ۲۲۹: تا به کی از دوری روی تو باید کرد ...138شمارهٔ ۲۳۰: هر زمان بر دل ما می کنی آزار دگر 139شمارهٔ ۲۳۱: از سر کوی تو حاشا که روم جای دگر 140شمارهٔ ۲۳۲: یادگار از جم به جا نبود به غیر از ...141شمارهٔ ۲۳۳: ای گیسوی توواللیل ای رویت آیه نور 142شمارهٔ ۲۳۴: گفتمش بوسی ز لب ده گفت بر کف جان ...143شمارهٔ ۲۳۵: نصیب جان ودلم شد بلای هجرت باز 144شمارهٔ ۲۳۶: بس دل مرده زنده گردد باز 145شمارهٔ ۲۳۷: چنگ این همه در طره طرار مینداز 146شمارهٔ ۲۳۸: ای مژه خونریز توچون ناوک دل دوز 147شمارهٔ ۲۳۹: داد آن هفته ز بس یار شرابم دو سه ...148شمارهٔ ۲۴۰: دل تومایل جفا است هنوز 149شمارهٔ ۲۴۱: ساقی دگر شراب به جام از سبو مریز 150شمارهٔ ۲۴۲: دلبری دارد آن قمر که مپرس 151شمارهٔ ۲۴۳: دلبری می کند آن شوخ پری رو که مپر ...152شمارهٔ ۲۴۴: خواست از دولب او یک بوس 153شمارهٔ ۲۴۵: دلا غلام در دوست باش و سلطان باش 154شمارهٔ ۲۴۶: خواه اندر کعبه باش وخواه در بتخان ...155شمارهٔ ۲۴۷: زلف تو چو دودآمد وچهر تو چوآتش 156شمارهٔ ۲۴۸: عقل را چندی زمن بیگانه می کردند ک ...157شمارهٔ ۲۴۹: غم هجران به جان من زد آتش 158شمارهٔ ۲۵۰: دلبر سیمین تن من دل ز آهن باشدش 159شمارهٔ ۲۵۱: لعلی ازکان بدخش آورده لب می خواند ...160شمارهٔ ۲۵۲: چون دلم شد عاشقت دانی که من چون ک ...161شمارهٔ ۲۵۳: بر دلم خورده تیر مژگانش 162شمارهٔ ۲۵۴: سیاووش است گردیده زره پوش 163شمارهٔ ۲۵۵: شنیده ام سخنی خوش که گفت باده فرو ...164شمارهٔ ۲۵۶: خیز ای نگار باده بیاور پیش 165شمارهٔ ۲۵۷: شده است دل بر ما خون ز دست دلبر خ ...166شمارهٔ ۲۵۸: زهی جمال تو دیباچه کتاب ریاض 167شمارهٔ ۲۵۹: نوشته حاشیه صفحه جمال توخط 168شمارهٔ ۲۶۰: خنجر به دست ترک تو دارد سر نزاع 169شمارهٔ ۲۶۱: پروانه را که داده تعلق به نور شمع 170شمارهٔ ۲۶۲: ای تیر مژگان تورا جان ودل مسکین ه ...171شمارهٔ ۲۶۳: رخ یک طرف دو طره جانانه یک طرف 172شمارهٔ ۲۶۴: هرکه را گم گشته دل پیدا کنش در زی ...173شمارهٔ ۲۶۵: برده ای رونق زمشک تر ز زلف 174شمارهٔ ۲۶۶: دامن آن ماهم ار افتد به کف 175شمارهٔ ۲۶۷: ندیده روی دلبر را شدم از جان و دل ...176شمارهٔ ۲۶۸: کس نگردد مبتلای درد وآزار فراق 177شمارهٔ ۲۶۹: بر سر ما آن نگار آورده کاری از فر ...178شمارهٔ ۲۷۰: فغان که دل به برم خون شد ازجفای ف ...179شمارهٔ ۲۷۱: ای رخت آئینه انوار حق 180شمارهٔ ۲۷۲: عقل است همچوشمع بر آفتاب عشق 181شمارهٔ ۲۷۳: عقل حیران گشته اندرکار عشق 182شمارهٔ ۲۷۴: الامان از عشق و از آزار عشق 183شمارهٔ ۲۷۵: گفتم ازهجر توخونین جگرم گفت چه با ...184شمارهٔ ۲۷۶: دشمنی دارنددرکار آب وآتش باد وخاک 185شمارهٔ ۲۷۷: زلفت شب قدر است ورخت ماه مبارک 186شمارهٔ ۲۷۸: ای ترک من ای آفت دین ودل وفرهنگ 187شمارهٔ ۲۷۹: گر ببیند رخ تو را بلبل 188شمارهٔ ۲۸۰: گفتم که عاشقم من وز این گفته ام خ ...189شمارهٔ ۲۸۱: ای نگار سیم تن ای بی وفای سنگدل 190شمارهٔ ۲۸۲: به جمال توگشته دل مایل 191شمارهٔ ۲۸۳: شب فراق تو بیرون نمی روم زخیال 192شمارهٔ ۲۸۴: مرا به جز غم وحسرت ز عشق یار چه ح ...193شمارهٔ ۲۸۵: یا مشو ازدردعشق ای دل علیل 194شمارهٔ ۲۸۶: قسم به موی تو یعنی به سوره واللیل 195شمارهٔ ۲۸۷: کشدم بی تو بر بهشت ار میل 196شمارهٔ ۲۸۸: داده شه فرمان که مستان را نمایند ...197شمارهٔ ۲۸۹: ندیده برده دل و دین ز کف جمال توا ...198شمارهٔ ۲۹۰: من شاهبازم کاین چنین اندر قفس افت ...199شمارهٔ ۲۹۱: در رخ دلبر لبی شیرین چو شکر دیده ...200شمارهٔ ۲۹۲: از غم عشق تو رسوای جهان گردیده ام 201شمارهٔ ۲۹۳: من اگر دور از توام پیش توام 202شمارهٔ ۲۹۴: فاش گویم عاشق رخسار دلبر گشته ام 203شمارهٔ ۲۹۵: عشق چون شمع است ومن پروانه ام 204شمارهٔ ۲۹۶: برآنند خلقی که من می پرستم 205شمارهٔ ۲۹۷: همه از باده من از گردش چشمت مستم 206شمارهٔ ۲۹۸: من نه مستم از شراب از چشم یار مست ...207شمارهٔ ۲۹۹: دوش با خونین دل خود گفتگوئی داشتم 208شمارهٔ ۳۰۰: به چین زلفت ار مشک ختا گفتم خطا گ ...209شمارهٔ ۳۰۱: لب لعل تو یاقوت است مرجان راست یا ...210شمارهٔ ۳۰۲: خراب کرد فراق رخ تو بنیادم 211شمارهٔ ۳۰۳: دست درحلقه آن زلف پریشان کردم 212شمارهٔ ۳۰۴: دوش در مستی به زلف یار چنگی می زد ...213شمارهٔ ۳۰۵: کافرم خوانند چون عاشق بدان دلبر ش ...214شمارهٔ ۳۰۶: پای بند خم آن زلف گره گیر شدم 215شمارهٔ ۳۰۷: از چهر آتشین تو آتش به جان شدم 216شمارهٔ ۳۰۸: گر چون دهان دوست ز غم بی نشان شدم 217شمارهٔ ۳۰۹: ای دل اگر یار منی در عشق شو ثابت ...218شمارهٔ ۳۱۰: نیارد سروهرگز میوه من چیزی عجب دی ...219شمارهٔ ۳۱۱: یک آه اگر از دل صد چاک برآرم 220شمارهٔ ۳۱۲: چنان اندر کمند طره جانان گرفتارم 221شمارهٔ ۳۱۳: ز بسکه روز وشب اندر خیال دلدارم 222شمارهٔ ۳۱۴: تو راگمان که مناز دوری تو جان دار ...223شمارهٔ ۳۱۵: نه میل سیر گلشن نه تقاضای چمن دار ...224شمارهٔ ۳۱۶: تعالی الله زجانانی که دارم 225شمارهٔ ۳۱۷: نه من به عشق تو امروز خسته وزارم 226شمارهٔ ۳۱۸: من نه از زلف بتان این سان پریشان ...227شمارهٔ ۳۱۹: من همی گویم که عاشق بر رخ آن دلبر ...228شمارهٔ ۳۲۰: من از فراق توتاچندسوزم وسازم 229شمارهٔ ۳۲۱: خرم آندم که از این بزم جهان برخیز ...230شمارهٔ ۳۲۲: دل من هست چو عمان دهان شد صدفم 231شمارهٔ ۳۲۳: گفتم این شور من ازچیست بگفت از نم ...232شمارهٔ ۳۲۴: در خم زلف توتا گشته گرفتار دلم 233شمارهٔ ۳۲۵: ای دل آزار مباش از پی آزار دلم 234شمارهٔ ۳۲۶: خیمه زدسلطان عشق اندر دلم 235شمارهٔ ۳۲۷: خیال رویتوبیرون نمی رودزدلم 236شمارهٔ ۳۲۸: از فراقت نه چنان تنگ دلم 237شمارهٔ ۳۲۹: گفتم که مهی گفت که ماهست غلامم 238شمارهٔ ۳۳۰: اگر بداگر خوبم از دوستانم 239شمارهٔ ۳۳۱: زنده دور از روی آن سیمین تنم 240شمارهٔ ۳۳۲: گفتمش دیوانه ام گفتا که زنجیرت کن ...241شمارهٔ ۳۳۳: ز آب چشم از بسکه روز و شب زمین را ...242شمارهٔ ۳۳۴: تونوبهار منی نوبهار را چکنم 243شمارهٔ ۳۳۵: شد وقت آنکز بی خودی وصفی ز دلداری ...244شمارهٔ ۳۳۶: گر توگوئی بت پرستم بت پرستی میکنم 245شمارهٔ ۳۳۷: همچو چشم آن صنم بی باده مستی می ک ...246شمارهٔ ۳۳۸: ز حال من خبرت نیست کز فراق تو چون ...247شمارهٔ ۳۳۹: تا که خود را زبر دوست جدا می بینم 248شمارهٔ ۳۴۰: نه از وصل تو دلشادم نه درهجر توغم ...249شمارهٔ ۳۴۱: تا گدای درتوام شاهم 250شمارهٔ ۳۴۲: توگرماه منی من ماه تابان را نمی خ ...251شمارهٔ ۳۴۳: توسلیمانی وما مورتوایم 252شمارهٔ ۳۴۴: ما اگر خاریم اگر گل از گلستان توا ...253شمارهٔ ۳۴۵: توصاحب کرمی ما گدای کوی توایم 254شمارهٔ ۳۴۶: ما کجا کی عاشق دلخسته ایم 255شمارهٔ ۳۴۷: ما عاشقان مست دل از دست داده ایم 256شمارهٔ ۳۴۸: دین ودل درعشق یار از گفتگوئی داده ...257شمارهٔ ۳۴۹: گوئیم عاشقیم وز هجرت نمرده ایم 258شمارهٔ ۳۵۰: ما به یاد آن پری دیوانه ایم 259شمارهٔ ۳۵۱: در تصور ما که ما بینای روی دوستیم 260شمارهٔ ۳۵۲: یک یار وفادار دراین شهر ندیدیم 261شمارهٔ ۳۵۳: ما روز ازل عاشق رخسار توبودیم 262شمارهٔ ۳۵۴: ما ز گیسوی پریشانی تو آشفته تریم 263شمارهٔ ۳۵۵: ز سوز عشق تودرسینه آتشی داریم 264شمارهٔ ۳۵۶: ساقی به یاد چشم وی برخیز وده جام ...265شمارهٔ ۳۵۷: آگه نیی که بیتو شب و روز چون کنیم 266شمارهٔ ۳۵۸: کسی نشدخبر از حال ما که ما چونیم 267شمارهٔ ۳۵۹: دل به من گوید ز غم کز شهر در هامو ...268شمارهٔ ۳۶۰: به که ما دیوانه از عشق پری روئی ش ...269شمارهٔ ۳۶۱: روز است وآفتاب است شمع و چراغ جوئ ...270شمارهٔ ۳۶۲: یا رب آن عمر ز من رفته به من بازر ...271شمارهٔ ۳۶۳: نیست غم پروانه را از سوختن 272شمارهٔ ۳۶۴: پیش شمع عارضش پروانه می باید شدن 273شمارهٔ ۳۶۵: چه بد آغاز وسرانجام چه خواهدبودن 274شمارهٔ ۳۶۶: ای دل نیی عاشق برو بر خویشتن بهتا ...275شمارهٔ ۳۶۷: ای پادشاه خوبان رحمی بر این گدا ک ...276شمارهٔ ۳۶۸: در آئینه بر عارض خود نظر کن 277شمارهٔ ۳۶۹: ساقی ار باده دهی ساغر ما را خم کن 278شمارهٔ ۳۷۰: گفت یار ار عاشقی از سوختن پروانکن 279شمارهٔ ۳۷۱: خود را به شمع او دلا در سوختن پرو ...280شمارهٔ ۳۷۲: شد ز آب چشمه چشم جویم روان به دام ...281شمارهٔ ۳۷۳: ساقی امشب می دهی گر می به من 282شمارهٔ ۳۷۴: فراق یار چه دانی چه می کندبا من 283شمارهٔ ۳۷۵: بیدار شد ز خواب بخت به خواب من 284شمارهٔ ۳۷۶: خرم آن دم که نشنید بت من در بر من 285شمارهٔ ۳۷۷: هر که را بدخو است یار آگه بود از ...286شمارهٔ ۳۷۸: باز افتاده به یاد رخ جانان دل من 287شمارهٔ ۳۷۹: چشمه حیوان من شد لب جانان من 288شمارهٔ ۳۸۰: آتشی عشق زد به خرمن من 289شمارهٔ ۳۸۱: ای ترک مشک طره کافور روی من 290شمارهٔ ۳۸۲: این صنم کیست که نبود بشری بهتر از ...291شمارهٔ ۳۸۳: من پیرم و دل مرده تو داری به جبین ...292شمارهٔ ۳۸۴: روی ننموده ربودی دل ودین 293شمارهٔ ۳۸۵: تو از فرهاد دل بری نه شیرین 294شمارهٔ ۳۸۶: گفتمش چون بینمت ای نازنین 295شمارهٔ ۳۸۷: در نافه از خطا مشک می زدبسی دم از ...296شمارهٔ ۳۸۸: هر صفائی که دارد آن مه رو 297شمارهٔ ۳۸۹: دیشب من و دل تا سحر کردیم از بس گ ...298شمارهٔ ۳۹۰: ای بت ماه روی مشکین مو 299شمارهٔ ۳۹۱: چومریخی ز خون چون ماهی از رو 300شمارهٔ ۳۹۲: ای دل چنین بازی مکن با طره طرار ا ...301شمارهٔ ۳۹۳: گر کنی پیدا رهی ای شانه درگیسوی ا ...302شمارهٔ ۳۹۴: اگر به حکم قضا می شود رضا دل تو 303شمارهٔ ۳۹۵: چشمم فتد در آینه گر برجمال تو 304شمارهٔ ۳۹۶: هر کس افتد به خیال من وتو 305شمارهٔ ۳۹۷: ای قدم خم گشته تر ز ابروی تو 306شمارهٔ ۳۹۸: من چیستم که دم زنم از عشق روی تو 307شمارهٔ ۳۹۹: بسته دلم را به بند حلقه گیسوی تو 308شمارهٔ ۴۰۰: مرا ترکی است غارتگر سنان مژگان کم ...309شمارهٔ ۴۰۱: بر درد دل خسته ام دوست دوا شو 310شمارهٔ ۴۰۲: دل در برم دیوانه شد زنجیر زلف یار ...311شمارهٔ ۴۰۳: دیوانه شد دل در برم زنجیر زلف یار ...312شمارهٔ ۴۰۴: گفتم بده بوسی ز لب گفتا زر وسیم ت ...313شمارهٔ ۴۰۵: آری اگر ای بادز دلبر خبری کو 314شمارهٔ ۴۰۶: از مژه سنان داری وجوشن به بر ازمو 315شمارهٔ ۴۰۷: آینه در پیش خود بگرفت وگفتا کن نگ ...316شمارهٔ ۴۰۸: به حسن چون تو نه آید کسی نه آمده ...317شمارهٔ ۴۰۹: عکس رخ آن ماه در جام شراب انداخته 318شمارهٔ ۴۱۰: در دلم عشق آتشی افروخته 319شمارهٔ ۴۱۱: عاشق روی نگارم کفر چه ایمان چه 320شمارهٔ ۴۱۲: در شاه نشین دل من یار نشسته 321شمارهٔ ۴۱۳: ز مو قیمت مشک وعنبر شکسته 322شمارهٔ ۴۱۴: دل جای در آن طره طرار گرفته 323شمارهٔ ۴۱۵: مگومرا ز چه دلبر ز برجدا کرده 324شمارهٔ ۴۱۶: سلطان عشق ما را سرباز خویش کرده 325شمارهٔ ۴۱۷: گردش چشم تو مستم کرده 326شمارهٔ ۴۱۸: بر آتش دلم آن مه ز مهر آب زده 327شمارهٔ ۴۱۹: خیز ای بت من باده گلگون کهن ده 328شمارهٔ ۴۲۰: تا ز دلم خبر شوی آینه پیش روی نه 329شمارهٔ ۴۲۱: عجب از روح مجسم بدنی ساخته ای 330شمارهٔ ۴۲۲: روبروی آفتاب آئینه بر رو بسته ای 331شمارهٔ ۴۲۳: از چه همچون زلف یار ای دل پریشان ...332شمارهٔ ۴۲۴: دل از بت واز بت پرست اندر کلیسا ب ...333شمارهٔ ۴۲۵: نه همی دین و دل از ما برده ای 334شمارهٔ ۴۲۶: باز بر رخ مشکین را پریشان کرده ای 335شمارهٔ ۴۲۷: چرا تواینهمه ای ماه بی وفا شده ای 336شمارهٔ ۴۲۸: چرا تو این همه ای ماه بی وفا شده ...337شمارهٔ ۴۲۹: چه خورده ای که ز رخ همچوارغوان شد ...338شمارهٔ ۴۳۰: توچرا اینهمه بدخو شده ای 339شمارهٔ ۴۳۱: تیر مژگان وسنان قد و زره موشده ای 340شمارهٔ ۴۳۲: روی تو را ندیده دلم را ربوده ای 341شمارهٔ ۴۳۳: گفتم بهای بوسه ای گویند جان فرمود ...342شمارهٔ ۴۳۴: دارد آن مه نه همی چشم سیاه عجبی 343شمارهٔ ۴۳۵: دور ازتو فارغ نیستم از درد و تب ر ...344شمارهٔ ۴۳۶: دلبر ما را به حال ما اگر بود التف ...345شمارهٔ ۴۳۷: ای دل بیا برای تو دارم بشارتی 346شمارهٔ ۴۳۸: تعالی الله چه دولت بر سر استی 347شمارهٔ ۴۳۹: کند زلف تو گاهی سرکشی گه می کند پ ...348شمارهٔ ۴۴۰: چه شد که مه بریدی وعهد بشکستی 349شمارهٔ ۴۴۱: نه چون چشم تو دیدم چشم مستی 350شمارهٔ ۴۴۲: گفتم به لاله داغ به دل بهر کیستی 351شمارهٔ ۴۴۳: ای دل چنین درتاب وتب از عشق روی ک ...352شمارهٔ ۴۴۴: چه اول مهربان بودی چه آخر کینه جو ...353شمارهٔ ۴۴۵: بتا دیر آمدی وزودرفتی 354شمارهٔ ۴۴۶: گر طالعم کند به وصالت حمایتی 355شمارهٔ ۴۴۷: گفتی دهمت بوسی ودیدی که ندادی 356شمارهٔ ۴۴۸: ای دوست که ترک دوستان کردی 357شمارهٔ ۴۴۹: گشودی زلف مشک افشان جهان رامشکبو ...358شمارهٔ ۴۵۰: دیوانه ام ای شوخ پری وار توکردی 359شمارهٔ ۴۵۱: تاکس نبیندت ز نظرها نهان شدی 360شمارهٔ ۴۵۲: خواستم بینم رخت را لن ترانی گوشدی 361شمارهٔ ۴۵۳: گفتم ای عشق ده مرا پندی 362شمارهٔ ۴۵۴: زنی از غمزه ای شوخ ار به نیشکر شک ...363شمارهٔ ۴۵۵: عجب ای ترک بی وفا بودی 364شمارهٔ ۴۵۶: برقع ز رخ گشودی دل ازکفم ربودی 365شمارهٔ ۴۵۷: اگر زآن زلف مشک افشان به چنگ افتد ...366شمارهٔ ۴۵۸: اگر از زلف تودر دست من افتد تاری 367شمارهٔ ۴۵۹: بینم ای ترک عجب خونخواری 368شمارهٔ ۴۶۰: نگرددماه نوطالع گر از رخ پرده برد ...369شمارهٔ ۴۶۱: از طلعت اگر ماهی گفتار چرا داری 370شمارهٔ ۴۶۲: چرا با دیگران مهر و وفا با من ستم ...371شمارهٔ ۴۶۳: دل ز آهن تو سیم تن داری 372شمارهٔ ۴۶۴: وفا گر بگوئیم داری نداری 373شمارهٔ ۴۶۵: مرا ای آسمان تا کی دمی آسوده نگذا ...374شمارهٔ ۴۶۶: میان دلبران باشد مرا یک یار عیاری 375شمارهٔ ۴۶۷: فغان که یار ندارد به ما سر یاری 376شمارهٔ ۴۶۸: چون تونبودآدمی در دلبری 377شمارهٔ ۴۶۹: نه همی تنها دل ودین از کف من می ب ...378شمارهٔ ۴۷۰: جام می در دست بگرفت وبه من گفت آن ...379شمارهٔ ۴۷۱: تا ز عشق روی خوددیوانه ام کرد آن ...380شمارهٔ ۴۷۲: مگر گشتی اسیر سروقدی چون من ای قم ...381شمارهٔ ۴۷۳: دلا منال گراز یار خویشتن دوری 382شمارهٔ ۴۷۴: مگرنه جان منی پس چرا ز من دوری 383شمارهٔ ۴۷۵: چرا به کار جهان روز و شب به تدبیر ...384شمارهٔ ۴۷۶: اگر آن مهربان یارم شود مهمان شب و ...385شمارهٔ ۴۷۷: گمان مکن که اگر بدکند کسی به کسی 386شمارهٔ ۴۷۸: نه مایلی به چه رنجش که یار ما باش ...387شمارهٔ ۴۷۹: تو راکه گفته ندانم که این چنین با ...388شمارهٔ ۴۸۰: چون شانه را به طره طرار می کشی 389شمارهٔ ۴۸۱: توبه زلف از پی آزار دلم شانه کشی 390شمارهٔ ۴۸۲: ای نازنین شمایل آشوب عقل وهوشی 391شمارهٔ ۴۸۳: بتا به کشتن ما عاشقان چه می کوشی 392شمارهٔ ۴۸۴: همچو چهرت کی بود آتش چوزلفت دودکی 393شمارهٔ ۴۸۵: زدستم بر نمی آید که در زلفت زنم چ ...394شمارهٔ ۴۸۶: توعجب سست عهد وسخت دلی 395شمارهٔ ۴۸۷: بیاد ابروی تو شد قدم به شکل هلالی 396شمارهٔ ۴۸۸: نه همچوعارض تو به گلشن بود گلی 397شمارهٔ ۴۸۹: چون پریشانی به زلف یار دارد عالمی 398شمارهٔ ۴۹۰: دین ودل برده ازکفم صنمی 399شمارهٔ ۴۹۱: بوسه دل از لعل جان بخشت هوس دارده ...400شمارهٔ ۴۹۲: بوی یار مهربان آیدهمی 401شمارهٔ ۴۹۳: آن مه فکنده از زلف بررخ حجاب نیمی 402شمارهٔ ۴۹۴: آشوب شهری شورجهانی 403شمارهٔ ۴۹۵: گفتی از چیست که شیرین سخنی 404شمارهٔ ۴۹۶: سروقد غنچه دهن گل بدنی 405شمارهٔ ۴۹۷: عجب از چشم سیه راهزنی 406شمارهٔ ۴۹۸: ز آتشین رخ آتشم تا کی به خرمن می ...407شمارهٔ ۴۹۹: تو آتشین رخ اگر سر به زیر آب کنی 408شمارهٔ ۵۰۰: بت پرستی می کنم جا در کلیسا گر کن ...409شمارهٔ ۵۰۱: چنگی به زلف اوزدم گفتا جسارت می ک ...410شمارهٔ ۵۰۲: درکجائی شب وروز ای دل اگر یار منی 411شمارهٔ ۵۰۳: سروها دیده ام به هر چمنی 412شمارهٔ ۵۰۴: نظر در آینه کن تا جمال خویش ببینی 413شمارهٔ ۵۰۵: اگر در آینه روزی جمال خویش ببینی 414شمارهٔ ۵۰۶: چشمت خدای داده که صاحب نظری شوی 415شمارهٔ ۵۰۷: ای دل به جان بکوش که اهل نظر شوی 416شمارهٔ ۵۰۸: ای وجودت مظهر لطف الهی 417شمارهٔ ۵۰۹: ای گدای در توهر شاهی 418شمارهٔ ۵۱۰: به ماه وسرو تو رانسبتی نبودگهی 419شمارهٔ ۵۱۱: سزد کز حسن در عالم کنی دعوی به یک ...420شمارهٔ ۵۱۲: با سنگ بت سنگدلم گفت ز مائی 421شمارهٔ ۵۱۳: تنها همی نه با من با هر کس آشنائی 422شمارهٔ ۵۱۴: من به پیش خویش می پنداشتم یارم تو ...423شمارهٔ ۵۱۵: از چیست ترشروئی بهر چه تلخ گوئی 424شمارهٔ ۵۱۶: روا نباشد اگر گویمت که مه روئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ