به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
هرچه را مینگرم عکس رخ یار من است
هرکجا میگذرم قصه دلدار من است
هر که دریافت که من عاشق دلدار شدم
می بردرشک ودمادم پی آزار من است
دل ودین از کف من برد و مرا کافر کرد
کافرم تا رخ وزلفش بت وزنار من است
عجبی نیست که بیمار بود نرگس دوست
عجب این است که بیمار پرستار من است
غم دلدار نخواهم ز برم دور شود
زآنکه در خلوت دل محرم اسرار من است
حاجت شمع وچراغم نبود در شب تار
تا که مهتاب رخش شمع شب تار من است
گفتمش باعث دیوانه دلی چیست مرا
گفت از جلوه رخسار پری وار من است
گفتم آید به چه کار این دل خون گشته بگفت
این متاعی است که شایسته بازار من است
گفتمش ده خبر از شعر بلنداقبالم
گفت شیرین چو لب لعل شکر بار من است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.