به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

بلند اقبال

بلند اقبالغزل هاشمارهٔ ۵۵: این صنم کیست که غارتگر ایمان من است

1320عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

این صنم کیست که غارتگر ایمان من است

دل ودین از کف من برده پی جان من است

چندبیمم دهی ازمحنت محشر زاهد

به خدا روز قیامت شب هجران من است

گلرخا غنچه لباسرو قداکچ کلها

راستی روی تو غارتگر ایمان من است

لب لعل شکرین توچوجان شیرین است

لیک افسوس که دور از لب ودندان مناست

زرد از آن مهر چو رخسار بلند اقبال است

کش به دل حسرت روی مه جانان من است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴: آتشی کز توگلستان من است 2شمارهٔ ۵۵: این صنم کیست که غارتگر ایمان من اس ...3شمارهٔ ۵۶: لب لعل تویاقوت روان است 4شمارهٔ ۵۷: هر چرا می نگرم عکس رخ یار من است 5شمارهٔ ۵۸: بها را چکنم من که چون خزان به من ا ...6شمارهٔ ۵۹: تیر مژگان تو ما را برجگر بنشسته اس ...7شمارهٔ ۶۰: از پریشانی ندام زلف مشتق گشته است 8شمارهٔ ۶۱: مشکل دل گفتم اززلفت یقین حل گشته ا ...9شمارهٔ ۶۲: شمع این نوری که می بینی به سر بگرف ...10شمارهٔ ۶۳: تا صبا را تاری از زلفت به دست افتا ...11شمارهٔ ۶۴: زلف بر رخسار آن والاگهر افتاده است 12شمارهٔ ۶۵: تا به زلفت پیچ وخم افتاده است 13شمارهٔ ۶۶: از دوجا آسان ما را شیخ مشکل کرده ا ...14شمارهٔ ۶۷: امشب اسماعیل شب را عیدقربان کرده ا ...15شمارهٔ ۶۸: توچه خوردی که لبت این همه شیرین شد ...16شمارهٔ ۶۹: از سیه چشم توروزم سیه است 17شمارهٔ ۷۰: دهر ومافیها که شد موجود از بهر علی ...18شمارهٔ ۷۱: گفتمش از غم توجانم خست 19شمارهٔ ۷۲: شدآن پری به جلوه و ناگاه روببست 20شمارهٔ ۷۳: چنانم ساقی ازمی کرده سرمست 21شمارهٔ ۷۴: هیچ دانی چه به من کرده غمت 22شمارهٔ ۷۵: دلبر ما نه همی طره پر خم با اوست 23شمارهٔ ۷۶: چشم ما را نور از دیدار توست 24شمارهٔ ۷۷: قدمن کاین سان خمیده است از خم ابرو ...25شمارهٔ ۷۸: آیه والشمس وصف روی توست 26شمارهٔ ۷۹: باشد دلم ز روی روی جناب دوست 27شمارهٔ ۸۰: نه همی حسن چهره دارددوست 28شمارهٔ ۸۱: کس نگوید ختن وتبت وتاتاری هست 29شمارهٔ ۸۲: گفتم که تو را نیست وفاگفت کمی هست 30شمارهٔ ۸۳: ای دل ار یار منی با دگران کارت چیس ...31شمارهٔ ۸۴: گر تو دلدار منی با دیگرانت کار چیس ...32شمارهٔ ۸۵: سالکی کوبی خبر از خویش نیست 33شمارهٔ ۸۶: روزگاری است که هیچم خبری از دل نیس ...34شمارهٔ ۸۷: بی وفایی چو تو درعالم نیست 35شمارهٔ ۸۸: عاشق روی تو صاحب نظری نیست که نیست 36شمارهٔ ۸۹: به پیش یار مرا هیچ اعتباری نیست 37شمارهٔ ۹۰: غمین مباش که چیزی ز عمر باقی نیست 38شمارهٔ ۹۱: مشکی عجب ز گیسو آن ترک ماه رو داشت 39شمارهٔ ۹۲: چنگم از زلف به دل آن بت دلبر زد ور ...40شمارهٔ ۹۳: دوشم آن ترک پریچهره به بر آمد ورفت 41شمارهٔ ۹۴: گرد رویتخط سیاه گرفت 42شمارهٔ ۹۵: ذکری که تا سحر دوش صوفی به های وهو ...43شمارهٔ ۹۶: زقامت کرده ای بر پا قیامت 44شمارهٔ ۹۷: گفتم که درد دارم گفتا دوا دهیمت 45شمارهٔ ۹۸: ز من بخت سیه برگشته چون برگشته مژگ ...46شمارهٔ ۹۹: رشک می آیدم ز پیرهنت 47شمارهٔ ۱۰۰: چه سان از رخ دهم نسبت به ماهت 48شمارهٔ ۱۰۱: از بی وفایی یار دارم بسی شکایت 49شمارهٔ ۱۰۲: دلا تا چند ابجد تا کی ابتث 50شمارهٔ ۱۰۳: تو شاه حسنی وداری ز مشک بر سر تاج 51شمارهٔ ۱۰۴: داده شه فرمان که عطاران معافند از ...52شمارهٔ ۱۰۵: سر زلف تومی گردد به رخسار توگاهی ...53شمارهٔ ۱۰۶: زده است زلف توچنبر به رخ چومار به ...54شمارهٔ ۱۰۷: دمیدگل به چمن ساقیا بیاور راح 55شمارهٔ ۱۰۸: اگر که تیغ کشی وکنی مرا مذبوح 56شمارهٔ ۱۰۹: گوید ار کس زمعجزات مسیح 57شمارهٔ ۱۱۰: چه خوردی که گشتی چنین ارغوان رخ 58شمارهٔ ۱۱۱: دل برد و گشت پنهان از چشمم آن پری ...59شمارهٔ ۱۱۲: تورابه است ز به غبغب وز سیب زنخ 60شمارهٔ ۱۱۳: مدار باک ز تکفیر و بیم از توبیخ 61شمارهٔ ۱۱۴: آن نگار از گریه طفل دل مرا آرام ک ...62شمارهٔ ۱۱۵: دوش از بی مهری آن مه غمین بودم زی ...63شمارهٔ ۱۱۶: هر قطره خونی که ز چشم ترم افتد 64شمارهٔ ۱۱۷: ز غم هر دم دل خون دیده ام خونبارت ...65شمارهٔ ۱۱۸: تا رز آرد غوره وآن غوره تا انگورگ ...66شمارهٔ ۱۱۹: زاهدا کم کن بلنداقبال را تکفیر و ...67شمارهٔ ۱۲۰: منجم گفتامشب مه قران با آفتاب دار ...68شمارهٔ ۱۲۱: خون به دل از بوی مویت نافه تاتار ...69شمارهٔ ۱۲۲: دل من نه عزم باغ و نه هوای راغ دا ...70شمارهٔ ۱۲۳: کسی که عشق ندارد چه درجهان دارد 71شمارهٔ ۱۲۴: نه مشک ختا بوی موی تو دارد 72شمارهٔ ۱۲۵: چو لاله دل ز داغم لکه دارد 73شمارهٔ ۱۲۶: نه ماهی چورویت زخط هاله دارد 74شمارهٔ ۱۲۷: دلبر آن نیستکه رخسار چوماهی دارد 75شمارهٔ ۱۲۸: هیچ مرغی در قفس چون منگرفتاری ندا ...76شمارهٔ ۱۲۹: شب از خیال روی توخوابم نمی برد 77شمارهٔ ۱۳۰: آنکه شد عاشق ومردازغم ودرد 78شمارهٔ ۱۳۱: از غم تو بهدل ما گذرد 79شمارهٔ ۱۳۲: دانی ای مه که زهجرت چه به من می گ ...80شمارهٔ ۱۳۳: ز روی ناز با من ترک من گاهی که بس ...81شمارهٔ ۱۳۴: درخواب بسی آن پری آزارمرا کرد 82شمارهٔ ۱۳۵: هجر یار از بس دل زار مرا پردرد کر ...83شمارهٔ ۱۳۶: به فصل گل می گلگون به جام باید کر ...84شمارهٔ ۱۳۷: جان و دل گفتند جانان قیمت یک بوس ...85شمارهٔ ۱۳۸: آن پری دیوانه ام اول ز روی خویش ک ...86شمارهٔ ۱۳۹: آشفتگی زلف تو آشفته ترم کرد 87شمارهٔ ۱۴۰: رخنه ها از مژه آن ترک در ایمانم ک ...88شمارهٔ ۱۴۱: شیری است عشق کز بر او کس گذر نکرد 89شمارهٔ ۱۴۲: در بر دلدار کی رفتم که دلداری نکر ...90شمارهٔ ۱۴۳: پرسیدم از منجم کی آفتاب گیرد 91شمارهٔ ۱۴۴: دلم ازدیدن آن طره طرار می ترسد 92شمارهٔ ۱۴۵: دلبری از زلفوخط وخال نباشد 93شمارهٔ ۱۴۶: عاشق رویتو راکاری به کفر ودین نبا ...94شمارهٔ ۱۴۷: شراب عاشقان از نور باشد 95شمارهٔ ۱۴۸: سزد بلبل به گل گر در گلستان هم نف ...96شمارهٔ ۱۴۹: زلف از آنرو به رخ یار مشوش باشد 97شمارهٔ ۱۵۰: کجا طلعت مه چو روی توباشد 98شمارهٔ ۱۵۱: گر عاشق تو بی دل وجان شد شده باشد 99شمارهٔ ۱۵۲: چهر توچون آتش آمد زلف توچون دودشد 100شمارهٔ ۱۵۳: قدم از ابرویت آخر چو کمان خواهدشد 101شمارهٔ ۱۵۴: عمر رفت و روزگار اندر فراقت صرف ش ...102شمارهٔ ۱۵۵: تا به زلف تو دلم ملحق شد 103شمارهٔ ۱۵۶: امروز عمر هم به فراق توشام شد 104شمارهٔ ۱۵۷: دلم آشفته ز آن آشفته موشد 105شمارهٔ ۱۵۸: چون به پیش پای دلبر زلف سرافکنده ...106شمارهٔ ۱۵۹: ز ازل چو دلبر ما به خیال دلبری شد 107شمارهٔ ۱۶۰: خبر گر از دل آشفته ما یار ما می ش ...108شمارهٔ ۱۶۱: چه نعمتی است اگر یار یار ما می شد 109شمارهٔ ۱۶۲: به وطن یار سفرکرده ما خوب آمد 110شمارهٔ ۱۶۳: دلبران از هرطرف ره بر دل ودین بست ...111شمارهٔ ۱۶۴: نور وظلمت را زروی وموی جانان ساخت ...112شمارهٔ ۱۶۵: چوزلف مه رخان ای آسمان چند 113شمارهٔ ۱۶۶: ساقیا خیز وده از باده به من جامی ...114شمارهٔ ۱۶۷: ساقیا کن کرم از باده به من جامی چ ...115شمارهٔ ۱۶۸: عاقلان گویند کس خودرا به دریا کی ...116شمارهٔ ۱۶۹: دست بر گیسو چودلبر می زند 117شمارهٔ ۱۷۰: ترک من مست چوشد طرف کله بر شکند 118شمارهٔ ۱۷۱: از خدا خواهم که چو من عاشق زارت ک ...119شمارهٔ ۱۷۲: کس نظر بررخ جانان نکند 120شمارهٔ ۱۷۳: با زلفت از بوهمسری چون مشک تاتاری ...121شمارهٔ ۱۷۴: بسکه درزلفت دل من ذکر یا رب میکند 122شمارهٔ ۱۷۵: هر ناله ای که بربط وطنبور می کند 123شمارهٔ ۱۷۶: دل را اسیر زلف گروه گیر می کند 124شمارهٔ ۱۷۷: هیچ می دانی که هجرانت چه با من می ...125شمارهٔ ۱۷۸: زلف توگه سرکشی و گاه پستی می کند 126شمارهٔ ۱۷۹: با سر زلف تو بربط گفتگوئی می کند 127شمارهٔ ۱۸۰: جلوه به پیش قامتت سرو چمن نمی کند 128شمارهٔ ۱۸۱: ای دو زلفت پر خم وچین چون کمند 129شمارهٔ ۱۸۲: غم ندارم در ره یار آنچه آزارم کنن ...130شمارهٔ ۱۸۳: بدبخت هر که بی هنر وبی ادب بود 131شمارهٔ ۱۸۴: آتشی کز هجر یوسف در دل یعقوب بود 132شمارهٔ ۱۸۵: اگر از نقطه موهوم نشان خواهدبود 133شمارهٔ ۱۸۶: هرکه را دیدم به دیدار رخت مشتاق ب ...134شمارهٔ ۱۸۷: من پی دلبر واو را بر دل منزل بود 135شمارهٔ ۱۸۸: از غم رویش مبین کز گریه چشمم نم ب ...136شمارهٔ ۱۸۹: من نه آن مستم که باک از شحنه وشاه ...137شمارهٔ ۱۹۰: گفتم که دلا دلبر ما از چه غمین بو ...138شمارهٔ ۱۹۱: دل زخمدار و طره او مشکبو بود 139شمارهٔ ۱۹۲: روشنی کف موسی همه ازروی تو بود 140شمارهٔ ۱۹۳: دلم از موی توآشفته چنان است که بو ...141شمارهٔ ۱۹۴: دوش از برما یار نهان گشت وبری بود 142شمارهٔ ۱۹۵: پرده را بردار از رخسار بود 143شمارهٔ ۱۹۶: چهر تو آتش است وزلفت دود 144شمارهٔ ۱۹۷: گهی که طره طرار او به تاب رود 145شمارهٔ ۱۹۸: مردمان بینند کز چشمم همی خون می ر ...146شمارهٔ ۱۹۹: آن سرو قد به سیر گل و لاله میرود 147شمارهٔ ۲۰۰: ای بلبل بی دل منال آخر گلت پیدا ش ...148شمارهٔ ۲۰۱: سر بزن از زلف اگر خواهی که دلبرتر ...149شمارهٔ ۲۰۲: نگاه بر رخ خوبان اگر گناه شود 150شمارهٔ ۲۰۳: جای من وتوزهدا کی به بهشت می شود 151شمارهٔ ۲۰۴: گلگون چو روی یار من از غازه می شو ...152شمارهٔ ۲۰۵: ای باعث ایجاد جهان احمد محمود 153شمارهٔ ۲۰۶: بی سبب نبود که یار ازچشم خود دورم ...154شمارهٔ ۲۰۷: آن پری پابست گیسوی گره گیرم نمود 155شمارهٔ ۲۰۸: دردعشق یار را تدبیر نتوانم نمود 156شمارهٔ ۲۰۹: دیشب خیال چشم تومستم چنان نمود 157شمارهٔ ۲۱۰: وه که رم کرده غزالت را دل از من ر ...158شمارهٔ ۲۱۱: دوش ساقی پیشم آمد تاکه جام می دهد 159شمارهٔ ۲۱۲: در ودیوار دل از عشق جانان چون خرا ...160شمارهٔ ۲۱۳: دل ازتو بر نگیرم تا جان ز تن برآی ...161شمارهٔ ۲۱۴: نخواهد آمد آن دلبر دگر در بر اگر ...162شمارهٔ ۲۱۵: گفتم که چرا طبع تو ازمن بری آید 163شمارهٔ ۲۱۶: در دلم از تو پریچهره شکی می آید 164شمارهٔ ۲۱۷: از آن زمان که تو را شیوه دلبری گر ...165شمارهٔ ۲۱۸: شب شد وشمس منزوی گردید 166شمارهٔ ۲۱۹: پیش شیرین لب او وصف ز شکر نکنید 167شمارهٔ ۲۲۰: قاصد برسان به یار کاغذ 168شمارهٔ ۲۲۱: جز قد دلبر که داردطره های مشکبار 169شمارهٔ ۲۲۲: عاشق روی توام با کفر وایمانم چه ک ...170شمارهٔ ۲۲۳: با لب لعلت مرا با چشمه حیوان چه ک ...171شمارهٔ ۲۲۴: ریزم از بس خون زچشم اندرکنار 172شمارهٔ ۲۲۵: پرده را از روی خود انداخت یار 173شمارهٔ ۲۲۶: التفاتی به ما ندارد یار 174شمارهٔ ۲۲۷: زد سر زلف خود آن دلبر که اکنون دل ...175شمارهٔ ۲۲۸: ای دلمناز دهانت تنگ تر 176شمارهٔ ۲۲۹: تا به کی از دوری روی تو باید کرد ...177شمارهٔ ۲۳۰: هر زمان بر دل ما می کنی آزار دگر 178شمارهٔ ۲۳۱: از سر کوی تو حاشا که روم جای دگر 179شمارهٔ ۲۳۲: یادگار از جم به جا نبود به غیر از ...180شمارهٔ ۲۳۳: ای گیسوی توواللیل ای رویت آیه نور 181شمارهٔ ۲۳۴: گفتمش بوسی ز لب ده گفت بر کف جان ...182شمارهٔ ۲۳۵: نصیب جان ودلم شد بلای هجرت باز 183شمارهٔ ۲۳۶: بس دل مرده زنده گردد باز 184شمارهٔ ۲۳۷: چنگ این همه در طره طرار مینداز 185شمارهٔ ۲۳۸: ای مژه خونریز توچون ناوک دل دوز 186شمارهٔ ۲۳۹: داد آن هفته ز بس یار شرابم دو سه ...187شمارهٔ ۲۴۰: دل تومایل جفا است هنوز 188شمارهٔ ۲۴۱: ساقی دگر شراب به جام از سبو مریز 189شمارهٔ ۲۴۲: دلبری دارد آن قمر که مپرس 190شمارهٔ ۲۴۳: دلبری می کند آن شوخ پری رو که مپر ...191شمارهٔ ۲۴۴: خواست از دولب او یک بوس 192شمارهٔ ۲۴۵: دلا غلام در دوست باش و سلطان باش 193شمارهٔ ۲۴۶: خواه اندر کعبه باش وخواه در بتخان ...194شمارهٔ ۲۴۷: زلف تو چو دودآمد وچهر تو چوآتش 195شمارهٔ ۲۴۸: عقل را چندی زمن بیگانه می کردند ک ...196شمارهٔ ۲۴۹: غم هجران به جان من زد آتش 197شمارهٔ ۲۵۰: دلبر سیمین تن من دل ز آهن باشدش 198شمارهٔ ۲۵۱: لعلی ازکان بدخش آورده لب می خواند ...199شمارهٔ ۲۵۲: چون دلم شد عاشقت دانی که من چون ک ...200شمارهٔ ۲۵۳: بر دلم خورده تیر مژگانش 201شمارهٔ ۲۵۴: سیاووش است گردیده زره پوش 202شمارهٔ ۲۵۵: شنیده ام سخنی خوش که گفت باده فرو ...203شمارهٔ ۲۵۶: خیز ای نگار باده بیاور پیش 204شمارهٔ ۲۵۷: شده است دل بر ما خون ز دست دلبر خ ...205شمارهٔ ۲۵۸: زهی جمال تو دیباچه کتاب ریاض 206شمارهٔ ۲۵۹: نوشته حاشیه صفحه جمال توخط 207شمارهٔ ۲۶۰: خنجر به دست ترک تو دارد سر نزاع 208شمارهٔ ۲۶۱: پروانه را که داده تعلق به نور شمع 209شمارهٔ ۲۶۲: ای تیر مژگان تورا جان ودل مسکین ه ...210شمارهٔ ۲۶۳: رخ یک طرف دو طره جانانه یک طرف 211شمارهٔ ۲۶۴: هرکه را گم گشته دل پیدا کنش در زی ...212شمارهٔ ۲۶۵: برده ای رونق زمشک تر ز زلف 213شمارهٔ ۲۶۶: دامن آن ماهم ار افتد به کف 214شمارهٔ ۲۶۷: ندیده روی دلبر را شدم از جان و دل ...215شمارهٔ ۲۶۸: کس نگردد مبتلای درد وآزار فراق 216شمارهٔ ۲۶۹: بر سر ما آن نگار آورده کاری از فر ...217شمارهٔ ۲۷۰: فغان که دل به برم خون شد ازجفای ف ...218شمارهٔ ۲۷۱: ای رخت آئینه انوار حق 219شمارهٔ ۲۷۲: عقل است همچوشمع بر آفتاب عشق 220شمارهٔ ۲۷۳: عقل حیران گشته اندرکار عشق 221شمارهٔ ۲۷۴: الامان از عشق و از آزار عشق 222شمارهٔ ۲۷۵: گفتم ازهجر توخونین جگرم گفت چه با ...223شمارهٔ ۲۷۶: دشمنی دارنددرکار آب وآتش باد وخاک 224شمارهٔ ۲۷۷: زلفت شب قدر است ورخت ماه مبارک 225شمارهٔ ۲۷۸: ای ترک من ای آفت دین ودل وفرهنگ 226شمارهٔ ۲۷۹: گر ببیند رخ تو را بلبل 227شمارهٔ ۲۸۰: گفتم که عاشقم من وز این گفته ام خ ...228شمارهٔ ۲۸۱: ای نگار سیم تن ای بی وفای سنگدل 229شمارهٔ ۲۸۲: به جمال توگشته دل مایل 230شمارهٔ ۲۸۳: شب فراق تو بیرون نمی روم زخیال 231شمارهٔ ۲۸۴: مرا به جز غم وحسرت ز عشق یار چه ح ...232شمارهٔ ۲۸۵: یا مشو ازدردعشق ای دل علیل 233شمارهٔ ۲۸۶: قسم به موی تو یعنی به سوره واللیل 234شمارهٔ ۲۸۷: کشدم بی تو بر بهشت ار میل 235شمارهٔ ۲۸۸: داده شه فرمان که مستان را نمایند ...236شمارهٔ ۲۸۹: ندیده برده دل و دین ز کف جمال توا ...237شمارهٔ ۲۹۰: من شاهبازم کاین چنین اندر قفس افت ...238شمارهٔ ۲۹۱: در رخ دلبر لبی شیرین چو شکر دیده ...239شمارهٔ ۲۹۲: از غم عشق تو رسوای جهان گردیده ام 240شمارهٔ ۲۹۳: من اگر دور از توام پیش توام 241شمارهٔ ۲۹۴: فاش گویم عاشق رخسار دلبر گشته ام 242شمارهٔ ۲۹۵: عشق چون شمع است ومن پروانه ام 243شمارهٔ ۲۹۶: برآنند خلقی که من می پرستم 244شمارهٔ ۲۹۷: همه از باده من از گردش چشمت مستم 245شمارهٔ ۲۹۸: من نه مستم از شراب از چشم یار مست ...246شمارهٔ ۲۹۹: دوش با خونین دل خود گفتگوئی داشتم 247شمارهٔ ۳۰۰: به چین زلفت ار مشک ختا گفتم خطا گ ...248شمارهٔ ۳۰۱: لب لعل تو یاقوت است مرجان راست یا ...249شمارهٔ ۳۰۲: خراب کرد فراق رخ تو بنیادم 250شمارهٔ ۳۰۳: دست درحلقه آن زلف پریشان کردم 251شمارهٔ ۳۰۴: دوش در مستی به زلف یار چنگی می زد ...252شمارهٔ ۳۰۵: کافرم خوانند چون عاشق بدان دلبر ش ...253شمارهٔ ۳۰۶: پای بند خم آن زلف گره گیر شدم 254شمارهٔ ۳۰۷: از چهر آتشین تو آتش به جان شدم 255شمارهٔ ۳۰۸: گر چون دهان دوست ز غم بی نشان شدم 256شمارهٔ ۳۰۹: ای دل اگر یار منی در عشق شو ثابت ...257شمارهٔ ۳۱۰: نیارد سروهرگز میوه من چیزی عجب دی ...258شمارهٔ ۳۱۱: یک آه اگر از دل صد چاک برآرم 259شمارهٔ ۳۱۲: چنان اندر کمند طره جانان گرفتارم 260شمارهٔ ۳۱۳: ز بسکه روز وشب اندر خیال دلدارم 261شمارهٔ ۳۱۴: تو راگمان که مناز دوری تو جان دار ...262شمارهٔ ۳۱۵: نه میل سیر گلشن نه تقاضای چمن دار ...263شمارهٔ ۳۱۶: تعالی الله زجانانی که دارم 264شمارهٔ ۳۱۷: نه من به عشق تو امروز خسته وزارم 265شمارهٔ ۳۱۸: من نه از زلف بتان این سان پریشان ...266شمارهٔ ۳۱۹: من همی گویم که عاشق بر رخ آن دلبر ...267شمارهٔ ۳۲۰: من از فراق توتاچندسوزم وسازم 268شمارهٔ ۳۲۱: خرم آندم که از این بزم جهان برخیز ...269شمارهٔ ۳۲۲: دل من هست چو عمان دهان شد صدفم 270شمارهٔ ۳۲۳: گفتم این شور من ازچیست بگفت از نم ...271شمارهٔ ۳۲۴: در خم زلف توتا گشته گرفتار دلم 272شمارهٔ ۳۲۵: ای دل آزار مباش از پی آزار دلم 273شمارهٔ ۳۲۶: خیمه زدسلطان عشق اندر دلم 274شمارهٔ ۳۲۷: خیال رویتوبیرون نمی رودزدلم 275شمارهٔ ۳۲۸: از فراقت نه چنان تنگ دلم 276شمارهٔ ۳۲۹: گفتم که مهی گفت که ماهست غلامم 277شمارهٔ ۳۳۰: اگر بداگر خوبم از دوستانم 278شمارهٔ ۳۳۱: زنده دور از روی آن سیمین تنم 279شمارهٔ ۳۳۲: گفتمش دیوانه ام گفتا که زنجیرت کن ...280شمارهٔ ۳۳۳: ز آب چشم از بسکه روز و شب زمین را ...281شمارهٔ ۳۳۴: تونوبهار منی نوبهار را چکنم 282شمارهٔ ۳۳۵: شد وقت آنکز بی خودی وصفی ز دلداری ...283شمارهٔ ۳۳۶: گر توگوئی بت پرستم بت پرستی میکنم 284شمارهٔ ۳۳۷: همچو چشم آن صنم بی باده مستی می ک ...285شمارهٔ ۳۳۸: ز حال من خبرت نیست کز فراق تو چون ...286شمارهٔ ۳۳۹: تا که خود را زبر دوست جدا می بینم 287شمارهٔ ۳۴۰: نه از وصل تو دلشادم نه درهجر توغم ...288شمارهٔ ۳۴۱: تا گدای درتوام شاهم 289شمارهٔ ۳۴۲: توگرماه منی من ماه تابان را نمی خ ...290شمارهٔ ۳۴۳: توسلیمانی وما مورتوایم 291شمارهٔ ۳۴۴: ما اگر خاریم اگر گل از گلستان توا ...292شمارهٔ ۳۴۵: توصاحب کرمی ما گدای کوی توایم 293شمارهٔ ۳۴۶: ما کجا کی عاشق دلخسته ایم 294شمارهٔ ۳۴۷: ما عاشقان مست دل از دست داده ایم 295شمارهٔ ۳۴۸: دین ودل درعشق یار از گفتگوئی داده ...296شمارهٔ ۳۴۹: گوئیم عاشقیم وز هجرت نمرده ایم 297شمارهٔ ۳۵۰: ما به یاد آن پری دیوانه ایم 298شمارهٔ ۳۵۱: در تصور ما که ما بینای روی دوستیم 299شمارهٔ ۳۵۲: یک یار وفادار دراین شهر ندیدیم 300شمارهٔ ۳۵۳: ما روز ازل عاشق رخسار توبودیم 301شمارهٔ ۳۵۴: ما ز گیسوی پریشانی تو آشفته تریم 302شمارهٔ ۳۵۵: ز سوز عشق تودرسینه آتشی داریم 303شمارهٔ ۳۵۶: ساقی به یاد چشم وی برخیز وده جام ...304شمارهٔ ۳۵۷: آگه نیی که بیتو شب و روز چون کنیم 305شمارهٔ ۳۵۸: کسی نشدخبر از حال ما که ما چونیم 306شمارهٔ ۳۵۹: دل به من گوید ز غم کز شهر در هامو ...307شمارهٔ ۳۶۰: به که ما دیوانه از عشق پری روئی ش ...308شمارهٔ ۳۶۱: روز است وآفتاب است شمع و چراغ جوئ ...309شمارهٔ ۳۶۲: یا رب آن عمر ز من رفته به من بازر ...310شمارهٔ ۳۶۳: نیست غم پروانه را از سوختن 311شمارهٔ ۳۶۴: پیش شمع عارضش پروانه می باید شدن 312شمارهٔ ۳۶۵: چه بد آغاز وسرانجام چه خواهدبودن 313شمارهٔ ۳۶۶: ای دل نیی عاشق برو بر خویشتن بهتا ...314شمارهٔ ۳۶۷: ای پادشاه خوبان رحمی بر این گدا ک ...315شمارهٔ ۳۶۸: در آئینه بر عارض خود نظر کن 316شمارهٔ ۳۶۹: ساقی ار باده دهی ساغر ما را خم کن 317شمارهٔ ۳۷۰: گفت یار ار عاشقی از سوختن پروانکن 318شمارهٔ ۳۷۱: خود را به شمع او دلا در سوختن پرو ...319شمارهٔ ۳۷۲: شد ز آب چشمه چشم جویم روان به دام ...320شمارهٔ ۳۷۳: ساقی امشب می دهی گر می به من 321شمارهٔ ۳۷۴: فراق یار چه دانی چه می کندبا من 322شمارهٔ ۳۷۵: بیدار شد ز خواب بخت به خواب من 323شمارهٔ ۳۷۶: خرم آن دم که نشنید بت من در بر من 324شمارهٔ ۳۷۷: هر که را بدخو است یار آگه بود از ...325شمارهٔ ۳۷۸: باز افتاده به یاد رخ جانان دل من 326شمارهٔ ۳۷۹: چشمه حیوان من شد لب جانان من 327شمارهٔ ۳۸۰: آتشی عشق زد به خرمن من 328شمارهٔ ۳۸۱: ای ترک مشک طره کافور روی من 329شمارهٔ ۳۸۲: این صنم کیست که نبود بشری بهتر از ...330شمارهٔ ۳۸۳: من پیرم و دل مرده تو داری به جبین ...331شمارهٔ ۳۸۴: روی ننموده ربودی دل ودین 332شمارهٔ ۳۸۵: تو از فرهاد دل بری نه شیرین 333شمارهٔ ۳۸۶: گفتمش چون بینمت ای نازنین 334شمارهٔ ۳۸۷: در نافه از خطا مشک می زدبسی دم از ...335شمارهٔ ۳۸۸: هر صفائی که دارد آن مه رو 336شمارهٔ ۳۸۹: دیشب من و دل تا سحر کردیم از بس گ ...337شمارهٔ ۳۹۰: ای بت ماه روی مشکین مو 338شمارهٔ ۳۹۱: چومریخی ز خون چون ماهی از رو 339شمارهٔ ۳۹۲: ای دل چنین بازی مکن با طره طرار ا ...340شمارهٔ ۳۹۳: گر کنی پیدا رهی ای شانه درگیسوی ا ...341شمارهٔ ۳۹۴: اگر به حکم قضا می شود رضا دل تو 342شمارهٔ ۳۹۵: چشمم فتد در آینه گر برجمال تو 343شمارهٔ ۳۹۶: هر کس افتد به خیال من وتو 344شمارهٔ ۳۹۷: ای قدم خم گشته تر ز ابروی تو 345شمارهٔ ۳۹۸: من چیستم که دم زنم از عشق روی تو 346شمارهٔ ۳۹۹: بسته دلم را به بند حلقه گیسوی تو 347شمارهٔ ۴۰۰: مرا ترکی است غارتگر سنان مژگان کم ...348شمارهٔ ۴۰۱: بر درد دل خسته ام دوست دوا شو 349شمارهٔ ۴۰۲: دل در برم دیوانه شد زنجیر زلف یار ...350شمارهٔ ۴۰۳: دیوانه شد دل در برم زنجیر زلف یار ...351شمارهٔ ۴۰۴: گفتم بده بوسی ز لب گفتا زر وسیم ت ...352شمارهٔ ۴۰۵: آری اگر ای بادز دلبر خبری کو 353شمارهٔ ۴۰۶: از مژه سنان داری وجوشن به بر ازمو 354شمارهٔ ۴۰۷: آینه در پیش خود بگرفت وگفتا کن نگ ...355شمارهٔ ۴۰۸: به حسن چون تو نه آید کسی نه آمده ...356شمارهٔ ۴۰۹: عکس رخ آن ماه در جام شراب انداخته 357شمارهٔ ۴۱۰: در دلم عشق آتشی افروخته 358شمارهٔ ۴۱۱: عاشق روی نگارم کفر چه ایمان چه 359شمارهٔ ۴۱۲: در شاه نشین دل من یار نشسته 360شمارهٔ ۴۱۳: ز مو قیمت مشک وعنبر شکسته 361شمارهٔ ۴۱۴: دل جای در آن طره طرار گرفته 362شمارهٔ ۴۱۵: مگومرا ز چه دلبر ز برجدا کرده 363شمارهٔ ۴۱۶: سلطان عشق ما را سرباز خویش کرده 364شمارهٔ ۴۱۷: گردش چشم تو مستم کرده 365شمارهٔ ۴۱۸: بر آتش دلم آن مه ز مهر آب زده 366شمارهٔ ۴۱۹: خیز ای بت من باده گلگون کهن ده 367شمارهٔ ۴۲۰: تا ز دلم خبر شوی آینه پیش روی نه 368شمارهٔ ۴۲۱: عجب از روح مجسم بدنی ساخته ای 369شمارهٔ ۴۲۲: روبروی آفتاب آئینه بر رو بسته ای 370شمارهٔ ۴۲۳: از چه همچون زلف یار ای دل پریشان ...371شمارهٔ ۴۲۴: دل از بت واز بت پرست اندر کلیسا ب ...372شمارهٔ ۴۲۵: نه همی دین و دل از ما برده ای 373شمارهٔ ۴۲۶: باز بر رخ مشکین را پریشان کرده ای 374شمارهٔ ۴۲۷: چرا تواینهمه ای ماه بی وفا شده ای 375شمارهٔ ۴۲۸: چرا تو این همه ای ماه بی وفا شده ...376شمارهٔ ۴۲۹: چه خورده ای که ز رخ همچوارغوان شد ...377شمارهٔ ۴۳۰: توچرا اینهمه بدخو شده ای 378شمارهٔ ۴۳۱: تیر مژگان وسنان قد و زره موشده ای 379شمارهٔ ۴۳۲: روی تو را ندیده دلم را ربوده ای 380شمارهٔ ۴۳۳: گفتم بهای بوسه ای گویند جان فرمود ...381شمارهٔ ۴۳۴: دارد آن مه نه همی چشم سیاه عجبی 382شمارهٔ ۴۳۵: دور ازتو فارغ نیستم از درد و تب ر ...383شمارهٔ ۴۳۶: دلبر ما را به حال ما اگر بود التف ...384شمارهٔ ۴۳۷: ای دل بیا برای تو دارم بشارتی 385شمارهٔ ۴۳۸: تعالی الله چه دولت بر سر استی 386شمارهٔ ۴۳۹: کند زلف تو گاهی سرکشی گه می کند پ ...387شمارهٔ ۴۴۰: چه شد که مه بریدی وعهد بشکستی 388شمارهٔ ۴۴۱: نه چون چشم تو دیدم چشم مستی 389شمارهٔ ۴۴۲: گفتم به لاله داغ به دل بهر کیستی 390شمارهٔ ۴۴۳: ای دل چنین درتاب وتب از عشق روی ک ...391شمارهٔ ۴۴۴: چه اول مهربان بودی چه آخر کینه جو ...392شمارهٔ ۴۴۵: بتا دیر آمدی وزودرفتی 393شمارهٔ ۴۴۶: گر طالعم کند به وصالت حمایتی 394شمارهٔ ۴۴۷: گفتی دهمت بوسی ودیدی که ندادی 395شمارهٔ ۴۴۸: ای دوست که ترک دوستان کردی 396شمارهٔ ۴۴۹: گشودی زلف مشک افشان جهان رامشکبو ...397شمارهٔ ۴۵۰: دیوانه ام ای شوخ پری وار توکردی 398شمارهٔ ۴۵۱: تاکس نبیندت ز نظرها نهان شدی 399شمارهٔ ۴۵۲: خواستم بینم رخت را لن ترانی گوشدی 400شمارهٔ ۴۵۳: گفتم ای عشق ده مرا پندی 401شمارهٔ ۴۵۴: زنی از غمزه ای شوخ ار به نیشکر شک ...402شمارهٔ ۴۵۵: عجب ای ترک بی وفا بودی 403شمارهٔ ۴۵۶: برقع ز رخ گشودی دل ازکفم ربودی 404شمارهٔ ۴۵۷: اگر زآن زلف مشک افشان به چنگ افتد ...405شمارهٔ ۴۵۸: اگر از زلف تودر دست من افتد تاری 406شمارهٔ ۴۵۹: بینم ای ترک عجب خونخواری 407شمارهٔ ۴۶۰: نگرددماه نوطالع گر از رخ پرده برد ...408شمارهٔ ۴۶۱: از طلعت اگر ماهی گفتار چرا داری 409شمارهٔ ۴۶۲: چرا با دیگران مهر و وفا با من ستم ...410شمارهٔ ۴۶۳: دل ز آهن تو سیم تن داری 411شمارهٔ ۴۶۴: وفا گر بگوئیم داری نداری 412شمارهٔ ۴۶۵: مرا ای آسمان تا کی دمی آسوده نگذا ...413شمارهٔ ۴۶۶: میان دلبران باشد مرا یک یار عیاری 414شمارهٔ ۴۶۷: فغان که یار ندارد به ما سر یاری 415شمارهٔ ۴۶۸: چون تونبودآدمی در دلبری 416شمارهٔ ۴۶۹: نه همی تنها دل ودین از کف من می ب ...417شمارهٔ ۴۷۰: جام می در دست بگرفت وبه من گفت آن ...418شمارهٔ ۴۷۱: تا ز عشق روی خوددیوانه ام کرد آن ...419شمارهٔ ۴۷۲: مگر گشتی اسیر سروقدی چون من ای قم ...420شمارهٔ ۴۷۳: دلا منال گراز یار خویشتن دوری 421شمارهٔ ۴۷۴: مگرنه جان منی پس چرا ز من دوری 422شمارهٔ ۴۷۵: چرا به کار جهان روز و شب به تدبیر ...423شمارهٔ ۴۷۶: اگر آن مهربان یارم شود مهمان شب و ...424شمارهٔ ۴۷۷: گمان مکن که اگر بدکند کسی به کسی 425شمارهٔ ۴۷۸: نه مایلی به چه رنجش که یار ما باش ...426شمارهٔ ۴۷۹: تو راکه گفته ندانم که این چنین با ...427شمارهٔ ۴۸۰: چون شانه را به طره طرار می کشی 428شمارهٔ ۴۸۱: توبه زلف از پی آزار دلم شانه کشی 429شمارهٔ ۴۸۲: ای نازنین شمایل آشوب عقل وهوشی 430شمارهٔ ۴۸۳: بتا به کشتن ما عاشقان چه می کوشی 431شمارهٔ ۴۸۴: همچو چهرت کی بود آتش چوزلفت دودکی 432شمارهٔ ۴۸۵: زدستم بر نمی آید که در زلفت زنم چ ...433شمارهٔ ۴۸۶: توعجب سست عهد وسخت دلی 434شمارهٔ ۴۸۷: بیاد ابروی تو شد قدم به شکل هلالی 435شمارهٔ ۴۸۸: نه همچوعارض تو به گلشن بود گلی 436شمارهٔ ۴۸۹: چون پریشانی به زلف یار دارد عالمی 437شمارهٔ ۴۹۰: دین ودل برده ازکفم صنمی 438شمارهٔ ۴۹۱: بوسه دل از لعل جان بخشت هوس دارده ...439شمارهٔ ۴۹۲: بوی یار مهربان آیدهمی 440شمارهٔ ۴۹۳: آن مه فکنده از زلف بررخ حجاب نیمی 441شمارهٔ ۴۹۴: آشوب شهری شورجهانی 442شمارهٔ ۴۹۵: گفتی از چیست که شیرین سخنی 443شمارهٔ ۴۹۶: سروقد غنچه دهن گل بدنی 444شمارهٔ ۴۹۷: عجب از چشم سیه راهزنی 445شمارهٔ ۴۹۸: ز آتشین رخ آتشم تا کی به خرمن می ...446شمارهٔ ۴۹۹: تو آتشین رخ اگر سر به زیر آب کنی 447شمارهٔ ۵۰۰: بت پرستی می کنم جا در کلیسا گر کن ...448شمارهٔ ۵۰۱: چنگی به زلف اوزدم گفتا جسارت می ک ...449شمارهٔ ۵۰۲: درکجائی شب وروز ای دل اگر یار منی 450شمارهٔ ۵۰۳: سروها دیده ام به هر چمنی 451شمارهٔ ۵۰۴: نظر در آینه کن تا جمال خویش ببینی 452شمارهٔ ۵۰۵: اگر در آینه روزی جمال خویش ببینی 453شمارهٔ ۵۰۶: چشمت خدای داده که صاحب نظری شوی 454شمارهٔ ۵۰۷: ای دل به جان بکوش که اهل نظر شوی 455شمارهٔ ۵۰۸: ای وجودت مظهر لطف الهی 456شمارهٔ ۵۰۹: ای گدای در توهر شاهی 457شمارهٔ ۵۱۰: به ماه وسرو تو رانسبتی نبودگهی 458شمارهٔ ۵۱۱: سزد کز حسن در عالم کنی دعوی به یک ...459شمارهٔ ۵۱۲: با سنگ بت سنگدلم گفت ز مائی 460شمارهٔ ۵۱۳: تنها همی نه با من با هر کس آشنائی 461شمارهٔ ۵۱۴: من به پیش خویش می پنداشتم یارم تو ...462شمارهٔ ۵۱۵: از چیست ترشروئی بهر چه تلخ گوئی 463شمارهٔ ۵۱۶: روا نباشد اگر گویمت که مه روئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ