به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۱۲۸: محبت خوش جناغی بسته وحشت الفت است امشب

1930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

محبت خوش جناغی بسته وحشت الفت است امشب
برای مصلحت یاران عداوت الفت است امشب
بکش پیمانه و گلزار رخساری چراغان کن
اگر در گیرد از روی تو صحبت الفت است امشب
نگاه نیم مستش اختراعی کرده از شوخی
که با شب زنده داری خواب راحت الفت است امشب
ز رنگ باده و رخسار ساقی خوش تماشایی است
چراغ دیر را با شمع خلوت الفت است امشب
اسیر از شوخی حسنش گل و شمعی که می بینی
قمار رنگ می بازند حیرت الفت است امشب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۷: بهار سوختن گردیده شمع بزم ما امشب 2شمارهٔ ۱۲۸: محبت خوش جناغی بسته وحشت الفت است ...3شمارهٔ ۱۲۹: آنچه از ما می کشد حیرانی ما روز و ...4شمارهٔ ۱۳۰: داغ بر دل می گذارم روز و شب 5شمارهٔ ۱۳۱: اگر دنیا اگر عقبا علی بن ابیطالب 6شمارهٔ ۱۳۲: فلک آیینه اسکندر علی بن ابیطالب 7شمارهٔ ۱۳۳: دل را بسوز و درد نهان را دوا طلب 8شمارهٔ ۱۳۴: روز وصل است انتظار غریب 9شمارهٔ ۱۳۵: می پرستی می دهد یادم نوای عندلیب 10شمارهٔ ۱۳۶: از شوق دیده عقل چو تدبیر می گداخت 11شمارهٔ ۱۳۷: می رنگ هوس در دل ویران من انداخت 12شمارهٔ ۱۳۸: نازک شد از وفا دل و قدر جفا شناخت 13شمارهٔ ۱۳۹: خون بود دل که لذت درد نهان شناخت 14شمارهٔ ۱۴۰: عشق نیرنگ تغافل با دل بیتاب ریخت 15شمارهٔ ۱۴۱: ز گر مخوییت آتش ز لاله زار گریخت 16شمارهٔ ۱۴۲: چنان زخوی تو هر کس به هر دیار گری ...17شمارهٔ ۱۴۳: خط بر سرهر حرف چو تقویم کشندت 18شمارهٔ ۱۴۴: دلی ز دور به صد رنگ می نمایندت 19شمارهٔ ۱۴۵: داغ تو ز بسکه سینه تاب است 20شمارهٔ ۱۴۶: از آنم دل عدوی اضطراب است 21شمارهٔ ۱۴۷: تو را ز حسن بهار جمال سیراب است 22شمارهٔ ۱۴۸: از جلوه تو چشم دل و جان لبالب است 23شمارهٔ ۱۴۹: تا روغن چراغ دلم درد غربت است 24شمارهٔ ۱۵۰: در آتش عشق تو خرد خام نخست است 25شمارهٔ ۱۵۱: گر آن دیر آشنا بیگانه مست است 26شمارهٔ ۱۵۲: از بزم رفتنی که گلستان الفت است 27شمارهٔ ۱۵۳: صفحه افلاک سرلوح کتاب غفلت است 28شمارهٔ ۱۵۴: بلبل بیا که ناله ارزان غنیمت است 29شمارهٔ ۱۵۵: چو نیست قدر وفا طاقت جفا عبث است 30شمارهٔ ۱۵۶: سوخت زندان خمارم سفر شیشه کجاست 31شمارهٔ ۱۵۷: رسوای دهرم و غم پنهاینم به جاست 32شمارهٔ ۱۵۸: یک حرف شکوه از لب خشنود برنخاست 33شمارهٔ ۱۵۹: ناله از دل بی خیال گلعذاری بر نخا ...34شمارهٔ ۱۶۰: به وادیی که مروت پناه صیاد است 35شمارهٔ ۱۶۱: هر دل از یاد تو مرغ چمن را زخود ا ...36شمارهٔ ۱۶۲: باده کامل عیار جوش خود است 37شمارهٔ ۱۶۳: دل بی درد ز افسردن حالش پیداست 38شمارهٔ ۱۶۴: گل دیوانگی از سایه خارم پیداست 39شمارهٔ ۱۶۵: گل صد برگ ز درهم شده کارم پیداست 40شمارهٔ ۱۶۶: زعشق مرتبه حسن دلنشین پیداست 41شمارهٔ ۱۶۷: آتش نسبی از نفسم ظاهر و پیداست 42شمارهٔ ۱۶۸: از هر آتشکده ای سینه فگاری پیداست 43شمارهٔ ۱۶۹: از عکس تنت جیب قبا آینه زار است 44شمارهٔ ۱۷۰: نه همین دام و نه دانه بسیار است 45شمارهٔ ۱۷۱: تنگ غم تو خانه دل از هوا پر است 46شمارهٔ ۱۷۲: بسکه از رشک سرشکم خاطر دریا پر اس ...47شمارهٔ ۱۷۳: به کشتنم نه همین حرف هجر یار پر ا ...48شمارهٔ ۱۷۴: به بزم عشق نه تنها دل شکسته پر اس ...49شمارهٔ ۱۷۵: گر به دست آید گل داغ از گلستان خو ...50شمارهٔ ۱۷۶: حرف مجنون تو از گلبرگ تر نازکتر ا ...51شمارهٔ ۱۷۷: گریه ابر از سمن رنگین تر است 52شمارهٔ ۱۷۸: گر شب وصل تو بی مهتاب باشد بهتر ا ...53شمارهٔ ۱۷۹: موم شمع کشته از دل چون شد آهن بهت ...54شمارهٔ ۱۸۰: بسکه سودای تماشای تو پنهان در سر ...55شمارهٔ ۱۸۱: سینه صافیهای من روشنگر است 56شمارهٔ ۱۸۲: هر نفس جزو پریشان کتاب دیگر است 57شمارهٔ ۱۸۳: الفت آباد محبت را خراج دیگر است 58شمارهٔ ۱۸۴: قفل غم بهر گشاد دل کلید دیگر است 59شمارهٔ ۱۸۵: اقلیم درد را سحر و شام دیگر است 60شمارهٔ ۱۸۶: جبهه تسلیم جان را سجده گاه دیگر ا ...61شمارهٔ ۱۸۷: نکنی صید یقینی به گمانی که تو راس ...62شمارهٔ ۱۸۸: شمشیر عشق را نمک شرم جوهر است 63شمارهٔ ۱۸۹: گرد راه تو جلوه پرداز است 64شمارهٔ ۱۹۰: روز جزا خجالت سرشار نارساست 65شمارهٔ ۱۹۱: ساقی همین نه از تو دل ما در آتش ا ...66شمارهٔ ۱۹۲: قطع نظر جزای دل بدگمان خوش است 67شمارهٔ ۱۹۳: آتش زدی به لاله، عذار اینچنین خوش ...68شمارهٔ ۱۹۴: فیض نومیدی از امید مروت بیش است 69شمارهٔ ۱۹۵: پرواز هوای تو که بال و پر شمع است 70شمارهٔ ۱۹۶: تعلق سد راه کام عشق است 71شمارهٔ ۱۹۷: سلیمانی است دل نقش نگینش نام معشو ...72شمارهٔ ۱۹۸: دل اگر رفت گرفتار طلسم خاک است 73شمارهٔ ۱۹۹: همه روی زمین خطرناک است 74شمارهٔ ۲۰۰: بهار شوخی او جشن تازه فلک است 75شمارهٔ ۲۰۱: ز تاب اینکه به رویت نقاب نزدیک اس ...76شمارهٔ ۲۰۲: به گلشنی دلم از دست باغبان تنگ اس ...77شمارهٔ ۲۰۳: دل بی غم گل بی آب و رنگ است 78شمارهٔ ۲۰۴: گلبانگ عاشقان چمن راز بلبل است 79شمارهٔ ۲۰۵: نی همین نقش پی شوق جنون پیما دل ا ...80شمارهٔ ۲۰۶: ممنون خویش بودن دل قوت دل است 81شمارهٔ ۲۰۷: هستی و نیستی آیینه دیدار دل است 82شمارهٔ ۲۰۸: می تواند جوش زد تا آسمان آخر دل ا ...83شمارهٔ ۲۰۹: گردش چشم او ایاغ دل است 84شمارهٔ ۲۱۰: جلوه باغ نظر و چهره گلستان دل است 85شمارهٔ ۲۱۱: توفیق زاده نظر پاک من دل است 86شمارهٔ ۲۱۲: شوخیش بسکه وحشی افسانه دل است 87شمارهٔ ۲۱۳: مپرس غم ز برای چه آشنای دل است 88شمارهٔ ۲۱۴: هر کجا موج هیاهوی دل است 89شمارهٔ ۲۱۵: چون محبت جوش باطن زد فراغت مشکل ا ...90شمارهٔ ۲۱۶: پیش او اظهار غمهای نهانی مشکل است 91شمارهٔ ۲۱۷: هر چند باده قوت دل و شربت گل است 92شمارهٔ ۲۱۸: از نگاهش خلد ایما پر گل است 93شمارهٔ ۲۱۹: صبح مشاطه هوای گل است 94شمارهٔ ۲۲۰: آن چهره که خورشید غلام است کدام ا ...95شمارهٔ ۲۲۱: ساقی نشناسیم دل از دست کدام است 96شمارهٔ ۲۲۲: تسلیم اسیر سلسله انقیاد ماست 97شمارهٔ ۲۲۳: در بر دل تو و دل دلبر ماست 98شمارهٔ ۲۲۴: گر شود همسایه زلفت صبا نامحرم است 99شمارهٔ ۲۲۵: دایم ز تمنای تو دل در نظر ماست 100شمارهٔ ۲۲۶: هر دل که زعشق یارگرم است 101شمارهٔ ۲۲۷: فغانم از دل دیوانه گرم است 102شمارهٔ ۲۲۸: پیش سامان سرشکم مایه دریا کم است 103شمارهٔ ۲۲۹: حرف بی صرفه و بیتابی اظهار کم است 104شمارهٔ ۲۳۰: فراموشی فراموش دل ماست 105شمارهٔ ۲۳۱: چشم بدخو چون هجوم آورد طاقت خوشنم ...106شمارهٔ ۲۳۲: چمن چمن گل آشفتگی به دامن ماست 107شمارهٔ ۲۳۳: ز فیض گریه چمن یک بساط چیده ماست 108شمارهٔ ۲۳۴: دردی که رنگ چاره نداند دوای ماست 109شمارهٔ ۲۳۵: به رنگ باده صراحی طلسم هستی ماست 110شمارهٔ ۲۳۶: فتادگی ثمر نخل سرفرازی ماست 111شمارهٔ ۲۳۷: به عالم حکم اشک ما روان است 112شمارهٔ ۲۳۸: درد دل گفتن همین تنها نه در نا گف ...113شمارهٔ ۲۳۹: مژه ها با نگاه در سخن است 114شمارهٔ ۲۴۰: به حرف لب نگشودن رسایی سخن است 115شمارهٔ ۲۴۱: امتحان خلق دل پامال سودا کردن است 116شمارهٔ ۲۴۲: بزم حیرت را چراغ از دیده ما روشن ...117شمارهٔ ۲۴۳: شمع راز من ز سیمای نگفتن روشن است 118شمارهٔ ۲۴۴: کی در صفا چو تیغ تواش سینه روشن ا ...119شمارهٔ ۲۴۵: اخگرم آفت بیداری من خواب من است 120شمارهٔ ۲۴۶: ساغر باده شرمسار من است 121شمارهٔ ۲۴۷: دریا نمی ز اشک نمک پرور من است 122شمارهٔ ۲۴۸: آه بی تاثیر من تیر من است 123شمارهٔ ۲۴۹: دل پروانه فروغ گهر راز من است 124شمارهٔ ۲۵۰: کشته ناز تو کی با کش ز طعن دشمن ا ...125شمارهٔ ۲۵۱: حشر آرام لقب آتش خس پوش من است 126شمارهٔ ۲۵۲: خرابه گرد فلک احتشام آه من است 127شمارهٔ ۲۵۳: جمعیت جهان ز پریشانی من است 128شمارهٔ ۲۵۴: سخت حیران شده ام فرصت دیدن این اس ...129شمارهٔ ۲۵۵: آهم از بس که آتشین است 130شمارهٔ ۲۵۶: هر چند بهشت دلنشین است 131شمارهٔ ۲۵۷: بسترم تیغ و زخم بالین است 132شمارهٔ ۲۵۸: تماشاگاه دل چشم سیاه است 133شمارهٔ ۲۵۹: با سمند تو مگر مه به گرو تاخته اس ...134شمارهٔ ۲۶۰: گریه خاکستر گداخته است 135شمارهٔ ۲۶۱: سجده غفلت من قبله نما ساخته است 136شمارهٔ ۲۶۲: دیگر به بزم او سخن ما گذشته است 137شمارهٔ ۲۶۳: کار نفس ز جلوه رنگین گذشته است 138شمارهٔ ۲۶۴: گرد کلفت در جنون درد ایاغم گشته ا ...139شمارهٔ ۲۶۵: گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است 140شمارهٔ ۲۶۶: از اشک و آه من گل و سنبل شکفته اس ...141شمارهٔ ۲۶۷: بهر پابوس تو از خاکم غباری برنخاس ...142شمارهٔ ۲۶۸: به جنون عشق مایل افتاده است 143شمارهٔ ۲۶۹: کدام شوق به راه دویدن افتاده است 144شمارهٔ ۲۷۰: هر طرف باد صبا زان طره بویی برده ...145شمارهٔ ۲۷۱: نه همین از دوری احباب داغم کرده ا ...146شمارهٔ ۲۷۲: آنکه صید عالم از چشم خماری کرده ا ...147شمارهٔ ۲۷۳: دیوانه گر به دل غم دنیا شمرده است 148شمارهٔ ۲۷۴: گلستان شرم و گلزار حیا آورده است 149شمارهٔ ۲۷۵: دلم از یاد تو خندان شده است 150شمارهٔ ۲۷۶: به دور ما نگه مشفقانه را چه شده ا ...151شمارهٔ ۲۷۷: یاد زلف تو مرا مصرع حالی شده است 152شمارهٔ ۲۷۸: گریه زچشمم به امان آمده است 153شمارهٔ ۲۷۹: شور دل پیشتر از دل به جهان آمده ا ...154شمارهٔ ۲۸۰: بی جام و شیشه چشم تو خمار بوده اس ...155شمارهٔ ۲۸۱: تا غم نبوده خاطر خرم نبوده است 156شمارهٔ ۲۸۲: موجه دریا ز شورم مصرع پیچیده است 157شمارهٔ ۲۸۳: بعد عمری سویم از روی مروت دیده اس ...158شمارهٔ ۲۸۴: رنجی که چشم شب پره از نور دیده اس ...159شمارهٔ ۲۸۵: ز بویی بیخودم رویی که دیده است 160شمارهٔ ۲۸۶: مطرب ترانه ای که دماغم رسیده است 161شمارهٔ ۲۸۷: بی سبزه نوبهار ندانم چکاره است 162شمارهٔ ۲۸۸: خلوت جان را تجلی از چراغ سینه است 163شمارهٔ ۲۸۹: هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای ...164شمارهٔ ۲۹۰: دشت جنون ز فتنه چشم تو دیده ای اس ...165شمارهٔ ۲۹۱: هر سر مویم ز افغان بلبل دیوانه ای ...166شمارهٔ ۲۹۲: نظر به جوهر اصلی نه زشت مکتسبی اس ...167شمارهٔ ۲۹۳: خیال دام و قفس انتظار آزادی است 168شمارهٔ ۲۹۴: دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است 169شمارهٔ ۲۹۵: دلم را صبح عید جانسپاری است 170شمارهٔ ۲۹۶: از خوی تو عالم چمن شعله نگاری است 171شمارهٔ ۲۹۷: هر عارض افروخته مشاطه نازی است 172شمارهٔ ۲۹۸: دل آواره مستمندکسی است 173شمارهٔ ۲۹۹: دلی دارم که مست جام ساقی است 174شمارهٔ ۳۰۰: دو جهان از کتاب دل ورقی است 175شمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی ا ...176شمارهٔ ۳۰۲: داری تمام عالم اگر آشنا یکی است 177شمارهٔ ۳۰۳: دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است 178شمارهٔ ۳۰۴: جایی که دامگاه غزال رمیدگی است 179شمارهٔ ۳۰۵: در تماشای تو هر چشمی دلی است 180شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 181شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 182شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 183شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 184شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 185شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...186شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 187شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 188شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 189شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 190شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 191شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...192شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 193شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 194شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 195شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 196شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...197شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...198شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 199شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 200شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 201شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 202شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 203شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 204شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 205شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 206شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 207شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 208شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 209شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 210شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 211شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 212شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 213شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...214شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 215شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...216شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 217شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 218شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 219شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 220شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...221شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...222شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 223شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...224شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 225شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 226شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...227شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...228شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...229شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 230شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 231شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...232شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 233شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 234شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 235شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 236شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 237شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 238شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 239شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...240شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...241شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 242شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...243شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 244شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...245شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 246شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 247شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...248شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 249شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 250شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 251شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...252شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 253شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...254شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 255شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...256شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...257شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 258شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 259شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 260شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 261شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 262شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 263شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 264شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 265شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 266شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 267شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 268شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 269شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...270شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...271شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 272شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 273شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 274شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 275شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 276شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 277شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 278شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 279شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 280شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 281شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 282شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 283شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 284شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 285شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 286شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 287شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 288شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 289شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 290شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 291شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 292شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 293شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 294شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 295شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 296شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 297شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...298شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 299شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...300شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 301شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 302شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...303شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 304شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...305شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 306شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...307شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...308شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...309شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...310شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 311شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 312شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 313شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 314شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 315شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...316شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...317شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 318شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 319شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 320شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 321شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...322شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...323شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...324شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 325شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 326شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 327شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 328شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 329شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 330شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 331شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 332شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...333شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...334شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 335شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 336شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...337شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...338شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 339شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...340شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 341شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 342شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...343شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 344شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...345شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 346شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...347شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 348شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 349شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 350شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 351شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 352شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 353شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 354شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 355شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...356شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 357شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 358شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 359شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...360شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 361شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 362شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...363شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 364شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 365شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...366شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 367شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 368شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 369شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 370شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 371شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 372شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...373شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 374شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 375شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...376شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 377شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 378شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 379شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 380شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...381شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 382شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 383شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 384شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...385شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 386شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 387شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 388شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 389شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 390شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 391شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...392شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...393شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...394شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 395شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 396شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...397شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...398شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...399شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 400شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 401شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 402شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 403شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 404شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 405شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 406شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 407شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 408شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 409شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 410شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...411شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...412شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...413شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 414شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...415شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 416شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...417شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...418شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 419شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 420شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 421شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 422شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...423شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 424شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...425شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 426شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 427شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 428شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 429شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 430شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...431شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 432شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...433شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 434شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 435شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 436شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 437شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 438شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...439شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...440شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...441شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...442شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 443شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 444شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 445شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 446شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 447شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...448شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 449شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 450شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...451شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...452شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...453شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 454شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...455شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...456شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...457شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 458شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 459شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 460شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 461شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 462شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...463شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 464شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 465شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 466شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 467شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...468شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 469شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 470شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 471شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 472شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 473شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 474شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 475شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 476شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 477شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 478شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 479شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 480شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 481شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...482شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 483شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...484شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 485شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 486شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 487شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 488شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...489شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...490شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 491شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 492شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 493شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...494شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...495شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...496شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 497شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 498شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...499شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 500شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 501شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 502شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...503شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 504شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 505شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 506شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 507شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 508شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 509شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 510شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 511شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 512شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 513شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 514شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 515شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 516شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 517شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 518شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 519شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...520شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 521شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...522شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 523شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 524شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...525شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 526شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 527شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 528شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 529شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 530شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 531شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 532شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 533شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...534شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 535شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...536شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...537شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 538شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 539شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 540شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 541شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 542شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 543شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 544شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 545شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 546شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 547شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 548شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 549شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...550شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 551شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 552شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 553شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...554شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...555شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 556شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 557شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 558شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 559شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 560شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 561شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 562شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 563شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 564شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...565شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 566شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 567شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 568شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 569شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 570شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...571شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 572شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...573شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...574شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 575شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 576شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 577شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...578شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 579شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...580شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 581شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 582شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 583شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...584شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...585شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 586شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...587شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 588شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 589شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 590شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 591شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 592شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 593شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 594شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 595شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...596شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 597شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 598شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 599شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 600شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 601شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 602شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...603شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...604شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 605شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...606شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 607شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 608شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...609شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 610شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 611شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 612شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...613شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 614شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 615شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 616شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...617شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 618شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 619شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 620شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...621شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...622شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 623شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...624شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 625شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...626شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 627شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 628شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 629شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 630شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 631شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 632شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 633شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 634شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 635شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 636شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...637شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...638شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 639شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 640شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 641شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...642شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...643شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 644شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 645شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 646شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 647شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...648شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 649شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...650شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 651شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 652شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...653شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...654شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...655شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 656شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...657شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...658شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 659شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 660شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 661شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...662شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 663شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 664شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 665شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 666شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 667شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 668شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 669شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 670شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...671شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 672شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 673شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 674شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 675شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...676شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 677شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 678شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 679شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 680شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 681شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 682شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 683شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 684شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 685شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 686شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...687شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...688شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 689شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 690شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...691شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...692شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 693شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 694شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...695شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 696شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 697شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...698شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...699شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 700شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 701شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 702شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 703شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 704شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 705شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 706شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 707شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 708شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...709شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...710شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 711شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 712شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 713شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 714شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...715شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 716شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 717شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 718شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 719شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 720شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...721شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 722شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 723شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 724شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 725شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 726شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 727شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 728شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 729شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 730شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 731شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 732شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 733شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 734شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...735شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 736شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 737شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 738شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 739شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 740شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 741شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 742شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 743شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ