به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است

2070عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خموشیها عجب شیرین زبانی است
لب کم حرف رنگین داستانی است
سر هر خار این صحرای خونخوار
نشان بیرق صاحبقرانی است
اشارتهای مدهوش زمانه
تغافلهای خاموش بیانی است
میندیش از خم بازوی سرکش
خدنگ هر کج اندیشی کمانی است
چه پرسی از دیار خاکساری
گل هر سرزمینی آسمانی است
شب و روز و مه و سالش بهار است
کدوی باده پیر دل جوانی است
اسیر عشق را در وادی شوق
زهر گامی پیامی آسمانی است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 2شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 3شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 4شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 5شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 6شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...7شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 8شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 9شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 10شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 11شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 12شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...13شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 14شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 15شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 16شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 17شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...18شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...19شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 20شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 21شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 22شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 23شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 24شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 25شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 26شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 27شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 28شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 29شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 30شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 31شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 32شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 33شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 34شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...35شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 36شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...37شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 38شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 39شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 40شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 41شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...42شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...43شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 44شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...45شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 46شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 47شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...48شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...49شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...50شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 51شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 52شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...53شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 54شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 55شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 56شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 57شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 58شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 59شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 60شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...61شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...62شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 63شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...64شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 65شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...66شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 67شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 68شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...69شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 70شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 71شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 72شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...73شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 74شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...75شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 76شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...77شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...78شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 79شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 80شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 81شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 82شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 83شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 84شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 85شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 86شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 87شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 88شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 89شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 90شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...91شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...92شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 93شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 94شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 95شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 96شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 97شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 98شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 99شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 100شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 101شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 102شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 103شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 104شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 105شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 106شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 107شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 108شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 109شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 110شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 111شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 112شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 113شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 114شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 115شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 116شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 117شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 118شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...119شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 120شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...121شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 122شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 123شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...124شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 125شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...126شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 127شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...128شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...129شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...130شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...131شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 132شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 133شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 134شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 135شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 136شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...137شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...138شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 139شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 140شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 141شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 142شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...143شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...144شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...145شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 146شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 147شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 148شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 149شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 150شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 151شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 152شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 153شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...154شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...155شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 156شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 157شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...158شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...159شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 160شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...161شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 162شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 163شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...164شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 165شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...166شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 167شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...168شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 169شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 170شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 171شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 172شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 173شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 174شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 175شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 176شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...177شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 178شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 179شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 180شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...181شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 182شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 183شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...184شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 185شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 186شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...187شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 188شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 189شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 190شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 191شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 192شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 193شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...194شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 195شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 196شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...197شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 198شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 199شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 200شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 201شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...202شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 203شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 204شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 205شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...206شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 207شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 208شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 209شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 210شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 211شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 212شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...213شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...214شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...215شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 216شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 217شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...218شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...219شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...220شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 221شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 222شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 223شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 224شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 225شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 226شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 227شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 228شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 229شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 230شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 231شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...232شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...233شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...234شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 235شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...236شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 237شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...238شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...239شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 240شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 241شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 242شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 243شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...244شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 245شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...246شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 247شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 248شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 249شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 250شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 251شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...252شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 253شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...254شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 255شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 256شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 257شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 258شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 259شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...260شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...261شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...262شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...263شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 264شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 265شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 266شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 267شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 268شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...269شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 270شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 271شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...272شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...273شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...274شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 275شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...276شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...277شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...278شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 279شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 280شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 281شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 282شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 283شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...284شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 285شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 286شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 287شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 288شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...289شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 290شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 291شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 292شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 293شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 294شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 295شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 296شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 297شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 298شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 299شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 300شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 301شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 302شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...303شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 304شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...305شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 306شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 307شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 308شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 309شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...310شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...311شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 312شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 313شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 314شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...315شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...316شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...317شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 318شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 319شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...320شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 321شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 322شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 323شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...324شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 325شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 326شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 327شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 328شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 329شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 330شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 331شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 332شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 333شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 334شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 335شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 336شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 337شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 338شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 339شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 340شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...341شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 342شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...343شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 344شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 345شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...346شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 347شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 348شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 349شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 350شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 351شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 352شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 353شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 354شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...355شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 356شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...357شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...358شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 359شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 360شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 361شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 362شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 363شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 364شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 365شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 366شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 367شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 368شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 369شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 370شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...371شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 372شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 373شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 374شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...375شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...376شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 377شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 378شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 379شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 380شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 381شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 382شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 383شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 384شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 385شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...386شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 387شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 388شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 389شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 390شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 391شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...392شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 393شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...394شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...395شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 396شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 397شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 398شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...399شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 400شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...401شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 402شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 403شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 404شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...405شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...406شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 407شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...408شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 409شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 410شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 411شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 412شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 413شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 414شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 415شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 416شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...417شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 418شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 419شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 420شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 421شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 422شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 423شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...424شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...425شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 426شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...427شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 428شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 429شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...430شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 431شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 432شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 433شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...434شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 435شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 436شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 437شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...438شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 439شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 440شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 441شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...442شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...443شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 444شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...445شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 446شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...447شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 448شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 449شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 450شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 451شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 452شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 453شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 454شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 455شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 456شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 457شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...458شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...459شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 460شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 461شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 462شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...463شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...464شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 465شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 466شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 467شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 468شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...469شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 470شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...471شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 472شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 473شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...474شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...475شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...476شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 477شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...478شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...479شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 480شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 481شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 482شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...483شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 484شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 485شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 486شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 487شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 488شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 489شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 490شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 491شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...492شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 493شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 494شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 495شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 496شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...497شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 498شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 499شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 500شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 501شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 502شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 503شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 504شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 505شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 506شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 507شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...508شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...509شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 510شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 511شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...512شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...513شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 514شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 515شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...516شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 517شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 518شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...519شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...520شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 521شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 522شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 523شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 524شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 525شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 526شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 527شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 528شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 529شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...530شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...531شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 532شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 533شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 534شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 535شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...536شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 537شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 538شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 539شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 540شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 541شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...542شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 543شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 544شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 545شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 546شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 547شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 548شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 549شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 550شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 551شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 552شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 553شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 554شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 555شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...556شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 557شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 558شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 559شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 560شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 561شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 562شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 563شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 564شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ