به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد

1950عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر دل که غم همیشه دارد
در آب حیات ریشه دارد
دیوانه به عالمی نظر باز
هر ذره پری به شیشه دارد
بی سوز محبتی دلی نیست
تا قطره به شعله ریشه دارد
در بزم تو آفتاب گل باز
آیا دل ما چه پیشه دارد
کو حوصله نگاه ساقی
مست است و هز ار پیشه دارد
در کندن آشیان بلبل
گلبن از خار تیشه دارد
مستی به اسیر شد مسلم
زین باده که او به شیشه دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 2شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 3شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...4شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 5شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 6شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 7شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 8شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 9شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 10شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...11شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 12شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 13شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...14شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 15شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 16شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 17شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 18شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...19شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 20شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 21شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 22شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...23شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 24شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 25شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 26شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 27شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 28شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 29شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...30شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...31شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...32شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 33شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 34شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...35شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...36شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...37شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 38شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 39شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 40شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 41شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 42شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 43شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 44شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 45شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 46شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 47شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 48شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...49شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...50شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...51شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 52شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...53شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 54شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...55شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...56شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 57شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 58شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 59شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 60شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...61شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 62شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...63شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 64شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 65شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 66شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 67شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 68شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...69شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 70شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...71شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 72شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 73شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 74شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 75شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 76شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...77شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...78شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...79شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...80شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 81شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 82شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 83شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 84شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 85شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...86شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 87شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 88شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...89شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...90شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...91شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 92شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...93شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...94شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...95شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 96شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 97شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 98شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 99شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 100شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...101شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 102شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 103شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 104شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 105شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...106شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 107شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 108شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 109شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 110شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 111شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 112شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 113شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 114شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 115شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 116شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 117شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 118شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 119شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...120شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 121شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...122شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 123شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 124شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 125شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 126شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...127شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...128شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 129شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 130شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 131شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...132شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...133شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...134شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 135شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 136شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...137شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 138شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 139شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 140شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...141شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 142شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 143شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 144شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 145شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 146شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 147شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 148شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 149شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 150شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 151شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 152شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 153شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 154شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 155شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 156شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 157شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...158شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 159شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...160شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 161شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 162شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...163شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 164شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 165شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 166شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 167شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 168شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 169شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 170شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 171شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...172شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 173شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...174شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...175شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 176شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 177شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 178شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 179شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 180شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 181شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 182شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 183شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 184شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 185شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 186شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 187شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...188شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 189شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 190شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 191شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...192شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...193شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 194شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 195شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 196شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 197شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 198شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 199شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 200شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 201شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 202شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...203شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 204شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 205شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 206شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 207شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 208شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...209شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 210شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...211شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...212شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 213شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 214شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 215شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...216شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 217شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...218شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 219شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 220شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 221شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...222شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...223شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 224شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...225شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 226شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 227شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 228شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 229شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 230شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 231شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 232شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 233شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...234شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 235شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 236شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 237شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 238شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 239شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 240شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...241شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...242شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 243شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...244شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 245شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 246شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...247شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 248شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 249شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 250شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...251شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 252شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 253شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 254شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...255شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 256شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 257شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 258شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...259شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...260شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 261شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...262شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 263شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...264شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 265شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 266شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 267شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 268شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 269شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 270شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 271شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 272شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 273شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 274شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...275شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...276شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 277شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 278شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 279شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...280شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...281شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 282شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 283شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 284شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 285شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...286شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 287شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...288شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 289شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 290شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...291شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...292شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...293شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 294شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...295شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...296شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 297شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 298شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 299شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...300شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 301شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 302شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 303شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 304شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 305شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 306شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 307شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 308شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...309شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 310شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 311شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 312شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 313شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...314شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 315شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 316شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 317شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 318شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 319شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 320شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 321شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 322شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 323شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 324شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...325شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...326شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 327شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 328شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...329شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...330شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 331شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 332شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...333شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 334شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 335شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...336شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...337شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 338شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 339شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 340شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 341شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 342شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 343شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 344شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 345شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 346شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...347شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...348شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 349شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 350شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 351شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 352شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...353شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 354شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 355شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 356شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 357شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 358شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...359شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 360شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 361شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 362شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 363شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 364شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 365شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 366شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 367شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 368شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 369شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 370شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 371شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 372شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...373شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 374شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 375شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 376شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 377شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 378شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 379شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 380شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 381شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ