به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم

1990عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم
تماشا باده پیما بی محابا قاتلی دارم
برای سنگ طفلان از قفس پرواز می خواهم
رسا افتاده اقبالم جنون کاملی دارم
چنان مستانه مگریم که پنداری سری دارم
چنان بیگانه می خندی که پنداری دلی دارم
پرستارم به جای گریه گل خندد اگر داند
که در پیرهن هر تب شفای عاجلی دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 2شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 3شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 4شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 5شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 6شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 7شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 8شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 9شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 10شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 11شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...12شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...13شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 14شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 15شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 16شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...17شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...18شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 19شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 20شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 21شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 22شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...23شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 24شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...25شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 26شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 27شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...28شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...29شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...30شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 31شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...32شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...33شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 34شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 35شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 36شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...37شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 38شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 39شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 40شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 41شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 42شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 43شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 44شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 45شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...46شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 47شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 48شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 49شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 50شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...51شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 52شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 53شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 54شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 55شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 56شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 57شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 58شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 59شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 60شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 61شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...62شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...63شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 64شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 65شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...66شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...67شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 68شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 69شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...70شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 71شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 72شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...73شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...74شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 75شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 76شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 77شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 78شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 79شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 80شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 81شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 82شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 83شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...84شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...85شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 86شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 87شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 88شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 89شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...90شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 91شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 92شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 93شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 94شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 95شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...96شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 97شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 98شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 99شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 100شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 101شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 102شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 103شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 104شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 105شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 106شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 107شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 108شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 109شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...110شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 111شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 112شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 113شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 114شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 115شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 116شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 117شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 118شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ