به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم

1930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم
یک شیشه خانه حوصله بر سنگ می زنم
گلهای رازگوش برآواز بلبلند
خاموشیم رساست بر آهنگ می زنم
عکس تو نازپرور و چشم زمانه شور
هر دم به رنگی آینه در سنگ می زنم
از بسکه رشک قافله ام پایمال کرد
منزل اگر شوم ره فرسنگ می زنم
مستم اسیر از آن سرکویم چه می بری
از خاک راه تکیه بر اورنگ می زنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 2شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 3شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 4شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 5شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...6شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 7شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...8شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 9شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 10شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...11شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...12شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...13شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 14شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...15شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...16شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 17شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 18شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 19شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...20شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 21شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 22شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 23شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 24شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 25شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 26شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 27شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 28شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...29شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 30شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 31شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 32شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 33شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...34شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 35شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 36شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 37شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 38شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 39شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 40شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 41شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 42شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 43شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 44شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...45شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...46شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 47شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 48شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...49شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...50شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 51شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 52شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...53شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 54شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 55شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...56شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...57شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 58شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 59شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 60شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 61شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 62شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 63شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 64شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 65شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 66شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...67شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...68شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 69شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 70شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 71شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 72شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...73شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 74شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 75شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 76شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 77شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 78شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...79شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 80شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 81شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 82شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 83شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 84شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 85شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 86شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 87شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 88شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 89شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 90شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 91شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 92شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...93شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 94شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 95شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 96شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 97شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 98شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 99شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 100شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 101شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ