به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذرد

1930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کی قیامت در نظر با این تماشا بگذرد
از طراوت چشم تر جوشد به هر جا بگذرد
گر نباشد مانع نظاره شرم روی دوست
یک سر مژگان نگاهم از تماشا بگذرد
با غبار خاطرم گر آشنا گردد نسیم
موج نتواند سبک از روی دریا بگذرد
ابرکشت شعله دهقان پر پروانه است
می گدازد برق اگر بر حاصل ما بگذرد
عالم الفت تماشاخانه آمیزش است
می توان دیدن غباری گر ز دلها بگذرد
سبزه ای کز خاک مشتاق وفا روید اسیر
روز اول یک سر و گردن ز مینا بگذرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 2شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...3شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...4شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...5شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 6شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 7شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 8شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 9شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 10شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 11شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 12شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 13شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 14شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 15شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 16شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...17شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...18شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...19شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 20شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...21شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 22شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...23شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...24شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 25شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 26شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 27شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 28شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...29شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 30شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...31شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 32شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 33شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 34شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 35شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 36شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...37شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 38شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...39شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 40شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 41شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 42شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 43شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 44شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...45شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...46شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...47شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...48شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 49شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 50شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 51شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 52شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 53شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...54شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 55شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 56شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...57شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...58شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...59شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 60شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...61شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...62شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...63شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 64شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 65شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 66شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 67شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 68شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...69شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 70شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 71شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 72شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 73شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...74شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 75شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 76شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 77شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 78شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 79شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 80شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 81شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 82شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 83شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 84شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 85شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 86شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 87شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...88شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 89شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...90شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 91شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 92شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 93شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 94شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...95شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...96شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 97شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 98شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 99شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...100شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...101شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...102شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 103شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 104شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...105شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 106شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 107شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 108شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...109شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 110شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 111شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 112شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 113شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 114شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 115شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 116شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 117شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 118شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 119شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 120شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 121شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 122شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 123شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 124شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 125شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...126شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 127شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...128شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 129شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 130شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...131شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 132شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 133شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 134شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 135شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 136شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 137شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 138شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 139شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...140شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 141شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...142شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...143شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 144شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 145شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 146شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 147شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 148شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 149شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 150شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 151شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 152شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 153شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 154شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 155شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...156شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 157شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 158شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 159شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...160شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...161شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 162شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 163شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 164شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 165شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 166شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 167شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 168شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 169شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 170شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...171شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 172شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 173شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 174شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 175شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 176شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...177شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 178شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...179شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...180شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 181شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 182شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 183شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...184شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 185شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...186شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 187شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 188شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 189شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...190شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...191شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 192شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...193شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 194شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 195شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 196شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 197شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 198شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 199شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 200شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 201شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...202شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 203شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 204شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 205شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 206شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 207شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 208شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...209شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...210شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 211شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...212شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 213شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 214شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...215شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 216شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 217شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 218شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...219شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 220شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 221شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 222شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...223شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 224شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 225شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 226شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...227شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...228شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 229شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...230شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 231شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...232شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 233شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 234شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 235شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 236شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 237شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 238شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 239شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 240شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 241شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 242شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...243شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...244شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 245شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 246شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 247شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...248شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...249شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 250شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 251شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 252شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 253شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...254شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 255شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...256شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 257شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 258شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...259شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...260شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...261شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 262شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...263شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...264شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 265شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 266شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 267شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...268شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 269شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 270شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 271شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 272شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 273شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 274شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 275شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 276شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...277شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 278شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 279شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 280شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 281شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...282شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 283شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 284شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 285شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 286شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 287شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 288شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 289شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 290شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 291شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 292شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...293شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...294شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 295شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 296شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...297شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...298شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 299شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 300شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...301شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 302شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 303شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...304شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...305شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 306شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 307شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 308شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 309شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 310شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 311شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 312شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 313شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 314شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...315شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...316شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 317شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 318شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 319شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 320شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...321شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 322شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 323شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 324شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 325شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 326شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...327شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 328شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 329شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 330شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 331شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 332شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 333شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 334شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 335شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 336شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 337شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 338شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 339شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 340شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...341شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 342شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 343شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 344شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 345شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 346شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 347شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 348شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 349شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ