به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند

1980عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دوستان فکری به حالم کرده اند
خون خواهشها حلالم کرده اند
معنیم را عین صورت دیده اند
دشمن جان حلالم کرده اند؟
شبنم هوشی به جوش آورده اند
غرق بحر انفعالم کرده اند
خانه زاد خط و خالم دیده اند
محرم بزم وصالم کرده اند
آه از این ترکان کشمیری نسب
طوطی بلبل مقالم کرده اند
خنده شادی نمی سازد مرا
سرخوش از جام ملالم کرده اند
دور گردی بیش می سازد به من
خوش نشین بزم حالم کرده اند
ساغر صورت به دستم داده اند
هر نفس معنی مآلم کرده اند
اخترم را چشم بد بادا سپند
پاره ای دور از وبالم کرده اند
دختر رز تا حرامت کرده ام
هر دو عالم را حلالم کرده اند
کرده ام تا ترک ملتها اسیر
مذهب و مشرب حلالم کرده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...2شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 3شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...4شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...5شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...6شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 7شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 8شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 9شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 10شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 11شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...12شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 13شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 14شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 15شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 16شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...17شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 18شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 19شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 20شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 21شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 22شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 23شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 24شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 25شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 26شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 27شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 28شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 29شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 30شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...31شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 32شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...33شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 34شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 35شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 36شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 37شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...38شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...39شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 40شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 41شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 42شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...43شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...44شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...45شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 46شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 47شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...48شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 49شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 50شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 51شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...52شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 53شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 54شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 55شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 56شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 57شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 58شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 59شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 60شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 61شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 62شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 63شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 64شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 65شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 66شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 67شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 68شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...69شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 70شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...71شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 72شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 73شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...74شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 75شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 76شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 77شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 78شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 79شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 80شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 81شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 82شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...83شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 84شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...85شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...86شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 87شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 88شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 89شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 90شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 91شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 92شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 93شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 94شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 95شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 96شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 97شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 98شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...99شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 100شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 101شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 102شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...103شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...104شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 105شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 106شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 107شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 108شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 109شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 110شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 111شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 112شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 113شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...114شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 115شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 116شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 117شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 118شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 119شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...120شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 121شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...122شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...123شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 124شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 125شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 126شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...127شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 128شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...129شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 130شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 131شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 132شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...133شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...134شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 135شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...136شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 137شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 138شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 139شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 140شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 141شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 142شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 143شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 144شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...145شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 146شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 147شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 148شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 149شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 150شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 151شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...152شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...153شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 154شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...155شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 156شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 157شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...158شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 159شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 160شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 161شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...162شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 163شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 164شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 165شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...166شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 167شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 168شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 169شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...170شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...171شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 172شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...173شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 174شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...175شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 176شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 177شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 178شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 179شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 180شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 181شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 182شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 183شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 184شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 185شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...186شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...187شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 188شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 189شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 190شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...191شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...192شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 193شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 194شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 195شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 196شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...197شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 198شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...199شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 200شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 201شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...202شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...203شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...204شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 205شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...206شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...207شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 208شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 209شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 210شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...211شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 212شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 213شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 214شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 215شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 216شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 217شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 218شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 219شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...220شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 221شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 222شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 223شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 224شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...225شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 226شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 227شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 228شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 229شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 230شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 231شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 232شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 233شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 234شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 235شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...236شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...237شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 238شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 239شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...240شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...241شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 242شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 243شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...244شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 245شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 246شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...247شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...248شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 249شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 250شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 251شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 252شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 253شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 254شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 255شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 256شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 257شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...258شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...259شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 260شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 261شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 262شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 263شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...264شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 265شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 266شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 267شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 268شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 269شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...270شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 271شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 272شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 273شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 274شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 275شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 276شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 277شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 278شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 279شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 280شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 281شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 282شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 283شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...284شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 285شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 286شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 287شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 288شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 289شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 290شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 291شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 292شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ