کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده اند
    همچو جوهر وقف تیغ آبدارم کرده اند
    تا کنم پرواز بال از زخم تیغم داده اند
    تا سبک برخیزم از پستی غبارم کرده اند
    دور گرد صیدگاه التفاتم دیده اند
    وز تغافلهای پی در پی شکارم کرده اند
    بهر زهر آشامی غم کام تلخم داده اند
    از برای ترکتاز شعله خارم کرده اند
    بلبل و پروانه از بس پاکبازم دیده اند
    از هوا داری گل آتش نثارم کرده اند
    خضر راه من به کوی آشنا بیگانگی است
    بحر آشوب فراق بیقرارم کرده اند
    تا نگردد خضر راه قرب من بیگانگی
    از قرار آشنایی بیقرارم کرده اند
    بار بی برگی به نخل باغ عیشم داده اند
    خون سرسبزی طراز نوبهارم کرده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha