به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید

1850عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گر نگه نکهت گلزار حیا می باید
جور هم قاصد پیغام وفا می باید
بی جنون گم شده عشق به منزل نرسد
خضر این بادیه زنجیر به پا می باید
خانه پرداز هوس نام محبت نبرد
گر بداند که در این راه چها می باید
تا دلم همسفر عشق شد آرام گرفت
مست را بستر سنجاب هوا می باید
سر تسلیم به جای قدمی دارد اسیر
تا شنیده است که هر چیز بجا می باید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 2شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 3شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 4شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 5شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 6شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 7شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 8شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 9شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 10شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 11شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 12شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 13شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 14شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 15شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 16شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 17شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...18شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 19شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...20شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 21شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 22شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...23شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 24شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 25شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 26شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 27شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 28شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 29شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 30شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 31شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...32شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 33شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...34شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...35شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 36شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 37شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 38شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 39شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 40شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 41شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 42شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 43شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 44شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 45شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 46شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 47شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...48شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 49شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 50شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 51شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...52شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...53شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 54شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 55شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 56شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 57شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 58شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 59شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 60شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 61شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 62شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...63شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 64شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 65شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 66شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 67شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 68شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...69شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 70شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...71شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...72شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 73شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 74شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 75شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...76شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 77شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...78شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 79شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 80شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 81شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...82شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...83شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 84شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...85شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 86شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 87شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 88شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 89شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 90شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 91شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 92شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 93شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...94شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 95شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 96شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 97شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 98شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 99شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 100شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...101شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...102شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 103شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...104شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 105شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 106شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...107شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 108شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 109شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 110شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...111شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 112شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 113شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 114شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...115شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 116شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 117شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 118شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...119شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...120شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 121شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...122شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 123شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...124شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 125شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 126شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 127شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 128شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 129شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 130شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 131شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 132شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 133شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 134شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...135شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...136شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 137شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 138شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 139شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...140شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...141شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 142شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 143شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 144شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 145شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...146شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 147شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...148شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 149شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 150شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...151شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...152شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...153شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 154شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...155شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...156شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 157شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 158شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 159شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...160شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 161شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 162شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 163شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 164شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 165شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 166شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 167شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 168شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...169شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 170شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 171شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 172شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 173شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...174شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 175شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 176شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 177شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 178شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 179شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 180شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 181شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 182شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 183شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 184شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...185شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...186شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 187شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 188شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...189شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...190شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 191شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 192شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...193شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 194شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 195شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...196شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...197شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 198شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 199شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 200شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 201شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 202شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 203شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 204شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 205شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 206شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...207شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...208شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 209شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 210شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 211شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 212شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...213شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 214شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 215شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 216شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 217شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 218شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...219شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 220شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 221شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 222شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 223شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 224شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 225شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 226شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 227شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 228شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 229شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 230شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 231شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 232شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...233شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 234شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 235شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 236شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 237شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 238شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 239شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 240شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 241شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ