به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گل

1810عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گل
می رود از جلوه رنگین او بر باد گل
بیستون گر خار خار جلوه گلگون نداشت
کی شراری می نمود از تیشه فرهاد گل
صید خوبی گشته ام کز بوی گل نازکتر است
در قفس بیجا نمی ریزد مرا صیاد گل
عمرها چون سایه با افتادگی طی کرده است
تا زند بر سر ز نقش پای او شمشاد گل
داردم دیوانه زنجیر خاموشی اسیر
غنچه ا ی کز خنده او می کند فریاد گل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 2شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...3شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 4شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 5شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 6شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 7شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 8شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 9شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 10شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 11شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...12شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 13شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 14شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 15شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 16شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 17شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 18شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...19شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...20شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 21شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...22شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 23شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 24شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...25شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 26شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 27شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 28شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...29شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 30شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 31شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 32شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...33شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 34شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 35شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 36شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...37شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...38شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 39شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...40شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 41شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...42شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 43شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 44شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 45شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 46شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 47شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 48شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 49شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 50شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 51شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 52شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...53شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...54شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 55شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 56شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 57شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...58شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...59شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 60شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 61شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 62شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 63شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...64شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 65شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...66شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 67شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 68شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...69شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...70شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...71شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 72شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...73شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...74شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 75شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 76شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 77شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...78شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 79شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 80شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 81شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 82شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 83شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 84شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 85شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 86شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...87شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 88شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 89شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 90شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 91شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...92شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 93شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 94شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 95شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 96شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 97شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 98شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 99شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 100شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 101شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 102شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...103شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...104شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 105شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 106شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...107شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...108شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 109شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 110شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...111شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 112شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 113شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...114شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...115شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 116شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 117شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 118شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 119شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 120شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 121شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 122شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 123شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 124شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...125شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...126شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 127شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 128شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 129شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 130شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...131شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 132شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 133شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 134شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 135شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 136شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...137شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 138شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 139شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 140شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 141شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 142شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 143شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 144شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 145شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 146شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 147شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 148شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 149شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 150شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...151شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 152شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 153شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 154شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 155شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 156شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 157شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 158شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 159شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ