به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام
آیینه خانه دل بیدار گشته ام
از فیض باده باطن من صاف گشته است
شبها ز راز صبح خبردار گشته ام
شمع زبان ز پرتو دل در گرفته است
خجلت گداز خلوت اظهار گشته ام
ساقی پیاله ای که تماشای بیخودی است
مانند شعله حوصله گلزار گشته ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 2شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 3شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 4شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 5شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 6شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 7شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...8شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...9شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 10شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...11شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 12شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 13شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...14شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 15شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 16شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 17شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...18شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 19شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 20شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 21شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...22شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 23شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 24شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 25شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...26شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...27شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 28شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...29شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 30شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...31شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 32شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 33شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 34شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 35شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 36شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 37شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 38شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 39شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 40شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 41شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...42شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...43شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 44شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 45شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 46شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...47شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...48شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 49شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 50شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 51شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 52شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...53شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 54شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...55شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 56شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 57شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...58شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...59شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...60شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 61شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...62شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...63شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 64شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 65شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 66شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...67شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 68شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 69شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 70شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 71شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 72شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 73شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 74شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 75شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...76شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 77شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 78شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 79شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 80شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...81شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 82شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 83شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 84شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 85شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 86شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 87شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 88شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 89شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 90شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 91شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...92شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...93شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 94شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 95شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...96شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...97شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 98شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 99شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...100شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 101شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 102شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...103شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...104شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 105شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 106شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 107شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 108شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 109شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 110شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 111شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 112شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 113شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...114شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...115شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 116شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 117شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 118شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 119شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...120شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 121شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 122شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 123شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 124شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 125شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...126شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 127شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 128شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 129شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 130شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 131شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 132شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 133شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 134شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 135شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 136شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 137شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 138شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 139شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...140شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 141شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 142شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 143شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 144شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 145شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 146شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 147شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 148شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ