به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام

1800عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در دل از مستی فغان گم کرده ام
بلبلی در آشیان گم کرده ام
در سرکویش دل سرگشته را
از برای امتحان گم کرده ام
گلستان را هم نمی دانم کجاست
من نه تنها آشیان گم کرده ام
پایمال جلوه ای گردیده ام
دست و دل را در میان گم کرده ام
بهر پاس راز پنهانی اسیر
رفته ام نام و نشان گم کرده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 2شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 3شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 4شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 5شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 6شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...7شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...8شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 9شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...10شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 11شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 12شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...13شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 14شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 15شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 16شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...17شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 18شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 19شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 20شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...21شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 22شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 23شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 24شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...25شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...26شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 27شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...28شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 29شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...30شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 31شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 32شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 33شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 34شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 35شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 36شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 37شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 38شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 39شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 40شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...41شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...42شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 43شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 44شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 45شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...46شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...47شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 48شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 49شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 50شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 51شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...52شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 53شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...54شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 55شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 56شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...57شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...58شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...59شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 60شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...61شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...62شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 63شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 64شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 65شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...66شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 67شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 68شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 69شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 70شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 71شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 72شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 73شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 74شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...75شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 76شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 77شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 78شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 79شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...80شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 81شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 82شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 83شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 84شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 85شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 86شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 87شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 88شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 89شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 90شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...91شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...92شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 93شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 94شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...95شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...96شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 97شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 98شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...99شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 100شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 101شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...102شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...103شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 104شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 105شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 106شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 107شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 108شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 109شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 110شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 111شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 112شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...113شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...114شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 115شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 116شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 117شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 118شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...119شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 120شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 121شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 122شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 123شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 124شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...125شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 126شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 127شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 128شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 129شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 130شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 131شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 132شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 133شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 134شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 135شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 136شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 137شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 138شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...139شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 140شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 141شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 142شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 143شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 144شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 145شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 146شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 147شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ