به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم

2240عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم
گل فتح است اگر داغ تنزل دارم
از فریب نگهی صید تغافل شده ام
دل پروانه و بیتابی بلبل دارم
دارم آتشکده در سینه خود همچو سپند
هر کجا می روم اسباب تجمل دارم
صید گلشن نشود گرد ره نازش اسیر
دل آشفته ای از رهگذر گل دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...2شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 3شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 4شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 5شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...6شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...7شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 8شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...9شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 10شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...11شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 12شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 13شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 14شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 15شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 16شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 17شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 18شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 19شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 20شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 21شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...22شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...23شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 24شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 25شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 26شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...27شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...28شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 29شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 30شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 31شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 32شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...33شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 34شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...35شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 36شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 37شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...38شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...39شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...40شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 41شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...42شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...43شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 44شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 45شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 46شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...47شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 48شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 49شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 50شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 51شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 52شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 53شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 54شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 55شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...56شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 57شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 58شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 59شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 60شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...61شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 62شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 63شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 64شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 65شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 66شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 67شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 68شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 69شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 70شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 71شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...72شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...73شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 74شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 75شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...76شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...77شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 78شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 79شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...80شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 81شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 82شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...83شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...84شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 85شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 86شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 87شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 88شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 89شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 90شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 91شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 92شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 93شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...94شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...95شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 96شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 97شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 98شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 99شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...100شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 101شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 102شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 103شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 104شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 105شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...106شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 107شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 108شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 109شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 110شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 111شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 112شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 113شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 114شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 115شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 116شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 117شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 118شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 119شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...120شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 121شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 122شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 123شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 124شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 125شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 126شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 127شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 128شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ