به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس دارم

2100عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نگه در دیده مانند گلی در دام خس دارم
نفس در سینه همچون عندلیبی در قفس دارم
سرشکم برده هر جا پاره دل لاله می کارد
ندارم لاله زار گریه دشت پر جرس دارم
به کس هرگز نیفتاده است کارم عشق را نازم
به فریادم چه حاجت داور فریاد رس دارم
چرا بی برگ ماند گلشن سودا اسیر از من
که همچون سنگ طفلان میوه های پیشرس دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 2شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...3شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 4شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 5شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 6شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...7شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...8شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 9شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...10شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 11شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...12شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 13شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 14شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 15شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 16شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 17شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 18شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 19شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 20شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 21شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 22شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...23شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...24شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 25شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 26شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 27شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...28شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...29شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 30شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 31شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 32شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 33شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...34شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 35شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...36شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 37شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 38شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...39شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...40شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...41شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 42شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...43شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...44شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 45شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 46شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 47شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...48شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 49شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 50شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 51شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 52شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 53شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 54شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 55شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 56شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...57شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 58شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 59شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 60شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 61شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...62شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 63شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 64شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 65شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 66شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 67شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 68شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 69شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 70شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 71شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 72شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...73شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...74شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 75شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 76شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...77شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...78شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 79شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 80شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...81شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 82شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 83شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...84شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...85شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 86شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 87شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 88شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 89شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 90شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 91شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 92شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 93شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 94شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...95شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...96شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 97شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 98شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 99شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 100شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...101شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 102شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 103شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 104شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 105شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 106شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...107شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 108شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 109شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 110شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 111شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 112شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 113شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 114شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 115شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 116شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 117شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 118شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 119شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 120شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...121شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 122شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 123شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 124شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 125شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 126شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 127شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 128شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 129شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ