به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش

1880عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای کرده ز یاد ما فراموش
حیف است مکن وفا فراموش
با حرف تو حرفها اراجیف
با یاد تو یادها فراموش
یکبار به سوی خود نگاهی
پرکرده ای از خدا فراموش
شرمندگی از وفا نداریم
داریم دلی جفا فراموش
ای کرده به رغم دوستداری
یکباره ز حال ما فراموش
کردیم برای خاطر تو
بیگانه و آشنا فراموش
در میکده ها اسیر سرمست
ما را مکن از دعا فراموش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 2شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 3شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...4شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 5شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...6شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...7شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 8شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 9شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 10شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...11شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 12شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...13شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 14شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 15شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 16شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...17شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...18شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 19شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...20شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 21شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 22شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 23شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 24شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 25شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 26شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 27شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 28شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...29شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 30شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 31شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 32شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 33شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 34شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 35شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...36شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...37شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 38شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...39شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 40شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 41شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...42شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 43شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 44شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 45شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...46شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 47شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 48شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 49شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...50شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 51شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 52شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 53شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...54شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...55شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 56شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...57شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 58شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...59شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 60شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 61شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 62شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 63شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 64شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 65شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 66شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 67شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 68شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 69شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...70شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...71شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 72شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 73شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 74شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...75شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...76شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 77شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 78شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 79شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 80شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...81شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 82شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...83شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 84شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 85شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...86شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...87شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...88شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 89شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...90شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...91شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 92شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 93شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 94شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...95شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 96شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 97شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 98شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 99شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 100شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 101شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 102شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 103شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...104شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 105شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 106شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 107شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 108شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...109شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 110شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 111شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 112شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 113شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 114شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 115شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 116شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 117شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 118شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 119شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...120شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...121شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 122شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 123شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...124شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...125شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 126شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 127شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...128شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 129شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 130شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...131شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...132شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 133شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 134شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 135شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 136شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 137شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 138شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 139شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 140شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 141شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...142شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...143شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 144شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 145شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 146شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 147شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...148شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 149شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 150شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 151شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 152شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 153شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...154شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 155شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 156شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 157شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 158شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 159شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 160شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 161شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 162شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 163شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 164شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 165شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 166شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 167شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...168شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 169شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 170شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 171شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 172شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 173شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 174شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 175شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 176شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ